دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  44078

روز اول عید بود.خونه ی پدربزرگم جمع بودیم.با بچه ها قرار گذاشتیم تا بریزیم روی پسرداییم که دهه هشتادیو تا می تونیم قلقلکش بدیم.آقا شانس ما بی جنبه بازی در آورد خودشو خیس کرد و زد زیر گریه. خلاصه مام بی نصیب نموندیم و هر کی یه چیزی بهمون گفت.مام پشت دستمونو داغ کردیم که با دهه هشتادی جماعت شوخی نکنیم. حالام اگه حرف این حقیرو قبول دارین بی زحمت اون لایکو بکوبین...

  44065

دخترخالم با دختر هشت سالش اومده خونه ی ما(آره اونم گودزیلاس).تازه خوندن و نوشتن یاد گرفته.با خوشحالی اومده خونه میگه پسرخاله اسمتو نوشتن.(حالا منم گفتم پس تو کتاب گینس اسممو نوشتن).بهش میگم کجا اسممو نوشتن.برگشته میگه سرکوچه نوشتن ممد آواره.خوب مگه هر کی سیبیل داره باباته.هر کی اسمش ممده منم.خلاصه از اون روز آواره شدیم تا لفظ این گودزیلا

  44052

دارم یه متن میخونم توش نوشته تو افق محو بشن!!!
میبینم معنی نداره...
بعد از دوسه بار خوندن دیدم عه!! این که نوشته تا موفق بشن!!!
از بس اینجا همه تو افق محو میشن چشمم قاطی کرده...
خدا نکنه یه چی سوژه بشه...
ملته جوگیره داریم ما

  44022

دكي جون:
امروز ميخواستم به مريضم بگم اين داروها رو مصرف كن فردا بيا سونو گرافي گفتم داروهاتو مصرف كن سونو بيا فرداگرافي :/

  44018

شما ها هم بعد از عید با پلاستیک تو مدرسه همدیگر رو خیس می کردین ؟
شما ها هم وقتی کسی می خواست بشینه رو صندلیش تو مدرسه ، زیرش خودکار می ذاشتین ؟
شما ها هم انگشتتون رو نزدیک صورت همکلاسیتون می گرفتید ، می گفتید برگرد ، اونوخت انگشتتون می رفت تو چشمش ؟
شما ها هم جلو بوفه مدرسه وای می ایستادید ، اونوخت کسی جرأت نمی کرد خرید کنه ، چون به زور ازش می گرفتیم ، یا اگر می خرید به سرعت نور فرار می کرد ، بعد کوفتش می شد ؟
شما هم اینطوری بودین که اگر بقل دستیتون حواسش نبود کتابش رو می دادیم بقل دستیمون همینجوری رد می کردیم تا می رفت آخر کلاس ، اونوخت آخری نامردی نمی کرد جرش می داد کتاب رو ؟
شما ها هم از عقب کلاس می گفتین اوهوی خره ، اونوخت همه بر می گشتند ، منم می گفتم چیه مگه خری برگشتی ؟
شما ها هم اگر پوست پفک یا ساندیس می دید ، می ترکوندیشون ؟
شما ها هم ، همینطوری بودین ؟ چه دورانی بود دوران مدرسه ! هی روزگار .......

  44017

دیروز امتحان تعیین سطح زبان داشتیم تو دانشگاه
آقاهه برگشت گفت من قبلش بگم یکم صدای listening بده ولی شرایط برای همتون یکسانه
پخش کردن صدارو اصن افتضاحی کیفیت صدارو اینطوری براتون بگم
فرض کنید دوتا پیرزن ته زیرزمین با هم درگوشی حرف بزنن شما اینور زیر زمین با این ضبط دستیا صدارو ضبط کنید بعد بذارید پشت میکروفن پخش بشه
خوب یه جوری بذارید آدم بفهمه اینا اقلا به چه زبونی حرف میزنن

  44016

مخاطب خاصم ساعته 4نصفه شب زنگیده!منم عینهو جنازه ای که تازه زنده شده باشه از خواب پریدم جوابشو بدم!!!!(صدام زار میزد که خوابیده بودم!!!) پرسیده: نخوابیده بودی که عجغم؟!!!! منه بدبختم خواستم مثلا تو ذوقش نزده باشم گفتم: نه بابا خواب کجا بود؟!!!! حالا پیله کرده که نصفه شبی به کدوم موش مرده ای اس میدادی که بیدار بودی؟!!!!!
مخاطب خاص نیس که یه پا شرلوک هلمزه واسه خودش!!!!!!فک کنم اگه بخوام تو افق هم محو بشم بیاد پیدام کنه و سوال پیچم کنه؟!!!!!
مخاطبه خاص مشکوکه دارم من؟!!!!!!

  44012

عاغا یه روز سرصف عابر بانک بودم هف هش نفر پشت سرم بودن.خواستم رمز کارتمو عوض کنم خودمو جوری گرفتم که هیشکی نبینه.رمز جدیدو زدم 1375 اما تکرار رمزو حواسم نبود زدم 1357.یهو همه با هم گفتن رمز اولت1375بود!!!(چجوری دیدن؟خدا میدونه)یه نگاه معنادار بهشون کردم که دیگه از این کنجکاویا(شایدم فضولیا)نکنن..........آخه این چه عادت بدیه.شاید من یه کار خصوصی داشته باشم.........والا به غرعان.........بزن لایکو

  44004

برا دختر خاله م که 14 سالشه خاستگار اومده میخواد نامزد کنه
خاله م زنگ زده دعوت بگیره به مامانم میگه رها رو نیارید دلش میشکنه خودش هنوز مجرده مامانم زل زل چشم میندازه به چشم من یگه خوب چیکار میشه کرد آدم باید درک کنه خشگلا زودتر شوهر میکنن

الان دیوار کجاست سرمو بکوبم بهش

  44001

چرا عاقل کند کاری ک باز آرد پشیمانی
مادر من! مگه من بیچاره ، چه گناهی کردم ک باید به یه پسر خالم (دهه هشتادی) درس یاد بدم ؟!
بعد دوساعت که خودم رو (پا...) کردم !
پسر خالم برگشته میگه این رو که بلد بودم داشتم گیرت میاوردم !!
الان انتظار دارید قیافه ام چطوری باشه ؟

  44000

شاید شنیده باشید غذا هایی که تو پادگان میدن هر کدوم یه اسم دارن ک چن تا از اونها رو نام میبرم !!!
خورشت وحشت! رد و پای مرغ ! مروری به غذا هایی ک در یک ماه گذشته خورده اید!ساچمه پلو! انفجار مرغ! !!!!

  43999

داداشم از دوران سربازیش تعریف میکرد :
تو پادگانشون رفته بود دستشویی بعد از رفع حاجت(من چقد باادبم) آفتابه رو ور میداره !!! از قذا ( قظا. قذا قضا. غزا) به جای آب توش بنزین بود
داداشم تا صبح داشت از درد و سوزش همچون مرغ سر کنده بال بال میزد !!!!!

  43972

شما هم موقع بیکاری که پای تلویزیون افتادین سعی میکنین کنترل رو به صورت عمودی به حالت تعادل نگه دارین یا فقط من اینجوریم؟؟؟!!!
لذتش از pes13 که ده به یک جلو باشین بیشتره!!!

  43963

رفته بودیم خاسگاری برای داداشم. چن دیقه گذشت دیدیم طرفامون اصن بدرد نمیخورن. دنبال راه فرار میگشتیم که پدربزرگم به بهانه سردرد گفت مجبوره مجلسو ترک کنه، بابامم گفت اونو میبره بیمارستان. خلاصه با زرنگی جیم زدن. مام یه دیقه بعدش گفتیم نگرانیم بعدن میایم و زدیم به چاک. ولی تا چند ماه خونواده طرف گیر داده بودن بیاید عروستونو ببرید!!.

  43962

سربازیمو افسر راهنمایی رانندگی بودم. یکی از چهارراه رد میشد گوشیشم دستش. تا منو دید انگار عزراییل دیده! یهو انگشت اشاره همون دستشو سه سانت فرو کرد داخل گوششو شرو کرد چرخوندن. منم که خندم گرفته بود گزاشتم رد بشه. کوفتی چهرش موقع گوش خاروندنش خیلی واقعی بود!