خوب یادمه یه روز یه میخ فولادیو باید میزدم دیوار آشپزخونه. یکمی که فرو رفت دیگه موند. منم از لج چنتا ضربه چکش محکم بهش زدم دیدم آب از بتن جاری شد!! با خودم گفتم جل الخالق!! یکم عقب تر رفتم فهمیدم مسیر لوله آبه! بله ما دهه شستیا کلی هزینه کردیم تا با تجربه شدیم!
خاطرات خنده دار
کلاسمون تموم شده بود و منم بادوستم سرخوش داشتیم راهی قسمت سرویسا می شدیم...
من 1عادت بدی دارم آهنگ شاد که گوش میدم جوگیر میشم
اونروز هم همون وضع بود هندزفری تو گوش ما و ماهم جوگییییییررررررر
داشتم با حالت اون پسره که عکسش تو کتابمون بود(واسه شعر باز باران با ترانه...)از پله هاا بالا میرفتم که ناگهان پام گیر کرد به پله و افتادم
این در حالیه که یکی از پسرامون هم پشتمونه و منم روی دستام خوردم زمین(بفهم چی میگم)
سریع بلند شدم جمعش کردم تا بیشتر از این با صحنه های بدی مواجه نباشه باز خداروشکر فاصله ی نسبتا ریادی داشت....
دوستم هم تو اون وضعیت در عین کمک کردن به من داشت پله هارو گاز میزد خو تو دوست منی یا اون؟؟؟؟
شب بود برق رفته بود که دوستم زنگ زد بیا بریم پارک محل حال میده من اوکی دادم و رفتیم رو نیم کت نشسته بودیم که دوتا دختر از جلومون ر د شدن که دوستم خر شد گف بریم دنبالشون که من باید به یکیشون شماره بدم به هزار زحمت منو راضی کرد که بریم اقا رفتیمو تو مسیر که دنبالشون بودیم این رفیقم هی میگفت این سمت راستیه مال من اون مال تو ببین این سمت راستیه چه اندام توپی داره و چه شیک را میره /هی میخواست بره شماره بده که شرایطش جور نمیشد/خلاصه انقد رفتیم دنبالشون که دیدیم عجب اینا کجا دارن میرن ایا ؟که دیدیم بعله رفتن دم خونه ی این رفیق ما. همون دختر خوش اندامه همون که شیک را میرفت بعد از کمی حرف زدن با دوستش از ش خداحافظی کردو رفت توخونه ی دوست ما یعنی این دختر چه نسبتی با دوستم داشت ایا؟.............اره یعنی من الان چی بگم خو..؟
خواهرشم نمیتونه بشناسه.
شانس اورد من باها ش بودم اگه هرکی دیگه بود ابروش رو تو قوطی میکرد..
امیدورام واس همه اونایی که از این کارا میکنن یه همچین اتفاقایی رخ بده که یکم کم بیارن و اگه یه نمه شرف داشته باشن دیگه دس به این کارا نمیزنن.....
نتیجه اخلاقی :اینکه من خعلی با مرامم که به کسی نگفتم خخخخ
آقا من یه خاله دارم دهه شصتیه
گویا این خاله ما وقتی که طفلی بیش نبوده معنی نه گفتن رو به طور کاااااملا واضحی متوجه شده:
بچه بوده مامان بزرگم بهش پول میده بره از سر کوچه چیزی بخره تو راه دوتا از همسایه هاشون که 2تا دختر 2قلو بودن بهش گیر میدن بیا خونه ما
از این انکار بوده از اونا اصرار(شایدم برعکس) هی گفته من اجازه ندارم نمیتونم بیام هی اونا اصرار کردن اینم که دیده نمیتونه بدون اجزه مامانش جایی بره.....باسنگ ورداشته زده رو دست ملت که دیگه اصرار بیجا نکنه
(حالا از این بچه خودسرا بوده که هر کاری دلش می خواسته میکرده بدون اجازه بزرگترها هاااا)
مامان دخترا:O
مامان بزرگم:)))))))))))))
خالم:))
دختره:(
خواهرش:((
رئیس سازمان دیجیتال:))))
یادش بخیر من قبلن خاطرات بچهای 4jok رو میبردم تو یه سایت دیگه به اسم خودم کپی میکردم.اونام فک میکردن عجب آدم خفنی هستم من.اما الان یکیشون 4jok رو پیدا کرده دیگه جرات کپی کردن ندارم.حالا دیگه خاطرات خودمم باورشون نمیشه دیگه.خلاصه شدیم چوپان درغگو
آقا یه پسر دایی دارم دهه هشتادی گودزیلا پیشش لنگ میندازه دیشب داشتیم می رفتیم عروسی دو تا دخترم کنار داشتن می رفتن یه دفعه بلند گفت پخخخخخخ عاقا این دو تا دختر از ترس تو افق محو شدن مام که داشتیم زمینو شخم می زدیم از خنده.
یادش به خیر(ما دهه شصتیا) بچگیامون زخمی که میشدیم بزرگترها میگفتن چت شده خوبه حالا تیر نخوردی...!!! زخم پلنگ که ورنداشتی... یه خراش کوچیکه..!!
کلا عزیز کرده بودیم!! خیلی لوس بار اومدیم!
شمام"injury" بودین یا فقط من "زخمی" بودم...!!!!
این جمله آخریه هر چی آرایه هست توشه کیا فهمیدن؟!!! بزنن لایکو!!!
اومدم برای اولین بار یه غذا درست کنم که تمام کارهاش رو خودم کرده باشم و از هیچکس کمک نگیرم. یه بشقاب رو گذاشته بودم روی یه ظرف. ظرف هم کج بوده. اومدم از آشپزخونه بیرون که برم از مادرم سوال بپرسم. یهو یه صدای دانگ اومد و دیدیم که بله! بشقاب شیکست. یعنی غذام نصفه موند
الان حس اولین حکومت نیمه مستقل(طاهریان) رو دارم.
اونایی که فهمیدن چی گقتم رو اون قلب بالا کلیک کنن.
ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﺎ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﻤﻮﻥ ﮐﻪ ﻗﻬﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭﺳﻂ
ﻣﯿﺰ ﯾﻪ ﺧﻂ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪﯾﻢ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯿﻢ : ﻭﺳﺎﯾﻼﺕ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﻂ
ﺍﯾﻨﻮﺭ ﺗﺮ ﻧﯿﺎﺩ
کیا یادشونه
داشتیم با مامانم وسایل انباری رو مرتب میکردیم یه دفعه مامانم یه جعبه مدادرنگی ۲۴رنگ قاب فلزی رو از توو کارتون درآورد نگاش کرد و زد زیر خنده!!! گفت: میدونی این چیه؟ اینو خریده بودم هروقت معدلت ۲۰ شد بدم بهت
حیف واقعا!!! خاک تو سرت :))))))
داداشم سرشو بگیری پاشو بگیری دم دره یخچاله!
اونروز داداشم با 1حرکت میگ میگانه رفت سره یخچال
گفتم اینبارو کور خوندی!
(مکالمه من و داداشم)
من:چکار داری؟؟؟
داداشم:به تو چه اصلا تو فریزر کار دارم
(هنگ کردم خدایی)
:|||
راست راسکی دره فریزرو باز کرد
(قیافه منم تصور کنید دیگه اه موبه موی قضیه رو که نباید بگم)
دیدم "لیوانو چاییشو" در آورد برد
فکرشو بکنید چایشو گذاشته بود تو فریز که یخ شه!
اونایی که معتقدن ملت داره از دس میره ملت از دس نرفته داداش من از دس رفته!!!!!
والاااا!
بچه که بودم یه بار توی مجله یه داستان خوندم بدین مضمون که یه بچه ای از معلمش میپرسه چرا با وجود جاذبه ی زمین چایی به سمت بالا وارد قند میشه؟و....
منم این سوال رو از بزرگترا پرسیدم ولی وانمود کردم به ذهن خودم رسیده!
خلاصه هیشکی جوابشو بلد نبود و به من میگفتن ذهنت خیلی کار میکنه که همچین سوالی به ذهنت رسیده!!!
منم که از تعریفشون خرکیف شده بودم هیچوقت این قضیه رو لو ندادم که ذهن من اونقدر کنجکاو نبود و اون سوال دزدی بود... :دی
یه جایی مهندس ناظر بودم. یکی از کارگرا پرسید فلانی چرا نیومده؟ الکی بهش گفتم جلسه ولنتاین داشت. بنده خدا فکر کرد از همین جلسه هاست!!
یه استاد سختگیر داشتیم که به حضور غیاب خیلی اهمیت میداد. خلاصه یه روز دیر رفتم دیدم دوستمم دیر کرده خلاصه با هم رفتیم در کلاس. به دوستم تعارف کردم اون اول بره کلاس، قبول نمیکرد آخرسر اجبار!ً راضی شد وارد کلاس شد ولی من دم در وایسادم جوری که استاد منو نبینه. استاده کلی بهش گیر دادو پاچشو گاز گرفت آخرش گفت بشین. همین که رفت بشینه منم پشت سرش وارد شدمو نشستم! استاده دیگه دهنش کف کرده بود بمن گیر نداد. منم انگار کلی لایک از خودم گرفتم رفتم مثل شیر نشستم.
دیروز رفتم چشم پزشکی. بگو خب. یه آقایی حدود 50 ساله قبل از من روی صندلی نشسته بود و خانوم دکتر روی تابلوی علامتا ازش تست بینایی سنجی میگرفت. بگو خب. دکتره به علامتا اشاره میکرد آقاهه هم همش میگفت چپ راست پایین بالا چپ راست....تا اینکه دکتره پرسید شما اصلن چیزی میبینید؟؟ آقاهه گفت نه!!!!!!! وااای پوکیدم از خنده.. آقاهه فکر میکرد چون امتحانش نمره منفی نداره باید همه رو جواب بده!.
آخرین مطالب طنز
داستان طنز کلاه فروش و میمون
شعر طنز / فقدان همسر
شعر طنز و خنده دار رانندگی در ایران
مکالمه مرد و زن /طنز
شعرطنز / خانهی ما
مجرمان شیک پوش زندان مهران مدیری را در سریال در حاشیه ببینید! + تصاویر جدید
11 سال رانندگی معکوس این مرد +عکس
واس ماس از زبان جواد رضویان / طنز
شعر طنز / زن گرفتن …
واکنش جالب مهناز افشار با دیدن کنار کاریکاتور خود +عکس
معنی کلماتی که از زنها شنیده می شود / طنز
"جناب خان" ممنوع التصویر میشود؟
علت دروغ گفتن مردها (آخر خنده)
اصول جالب شوهرداری به روایت فورجوک !
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 17430
کل بازدید: 512660593