چقدر سخته
همه رو خط بزنی تا به یه نفر برسی!
غافل از اینکه تو لیست اون اولین کسی باشی که خط میخوری

الآن یه اس ام اس اومد رو گوشیم که تا مغز استخون سوختم
احسان دوستم بود می دونید چی گفت:
مهدی یه سوال بپرسم راستشو می گی؟
جواب ندادم چطوری روش می شه پیام بده
دوباره نوشت: مهدی تو اون مدتی که با هم بودید (منظورش مخاطبمه) بهش دستم زدی؟؟؟
چقدر تو کثیفی پسر اون ناموس من بود...
فقط اینجا می تونم درد دلمو بگم
ای خدا چرا این زمان لعنتی نمی گذره خستم دیگه

خدا تنها تنهایی است که هیچ تنهایی را تنها نمیگذارد.

تو که زیر برق اون نگاش داری جون میکنی

کاش میدونستی که فردا جای امروز منی

با منم اول قصه مثل امروز تو بود

دل ما رو هم مثل تو با کرشمه هاش ربود

بین صد نفر فقط تو چشم من نگاه میکرد

منم اون وقتا عزیز دل من صدا میکرد

به منم گفت بری میکشم خودمو به پای تو

راست میگفت کشت خودشو با رفتنم برای تو!!!

ما رو که عمری به پاش بودیم فروخت به یک نگات

تو رو که دو روز کنارشی چه میکنه باهات ؟؟؟

به توام میگه شبا چشات به خواب من میاد؟؟؟

اگه گفت تعبیرش اینه یکی دیگرو میخواد

ویژه: دلکنده
نمی دونم چقدر طول کشید تا تونستم و پستتو خوندم چون اشک چشمام نذاشت بخونم
خالمم حرفای تورو می زنه
همه دوستام می گن اشتباه کردی احسانو فرستادی دنبالش می گن یه طرف قضیه خودتی.
د آخه چطوری باید می شناختمش؟؟ بدونم پابندم هست یا نه
حالم از خودم بهم می خوره باورم نمی شه
حتی خونه ای که خریدم با سلیقه اون بود مدل موهام ماشینم تیپم تا بخودم اومدم چشم باز کردم دیدم همه چیزم سلیقه اونه حتی رفیقام...
از اشکان رفیق 17 سالم بخاطر اون گذشتم
وای که بد باختم دیر شناختمش
من ناراحت نیستم که رفت ناراحت نیستم که رفیقم دورم زد
دروغ چرا ناراحتم بقول شاعر
می شد از بودن تو عالمی ترانه ساخت
کهنه ها رو تازه کرد از تو يک بهانه ساخت
با تو می شد که صدام همه جارو پر کنه
تا قيامت اسم ما قصه ها رو پر کنه
اما خيلی دير دونستم تو فقط عروسکی
کور و کر بازيچه ی باد مثل يک بادبادکی
دل سپردن به عروسک منو گم کرد تو خودم
تو رو خيلی دير شناختم وقتی که تموم شدم
نه يه دست رفيق دستام نه شريک غم بودی
واسه حس کردن دردام خيلی خيلی کم بودی
توی شهر بی کسی هام تو رو از دور مي ديدم
تا رسيدم به تو افسوس به تباهی رسيدم
شهر بي عابر و خالی شهر تنهايی من بود
لحظه ی شناختن تو لحظه ی تموم شدن بود
مگه مي شه از عروسک شعر عاشقونه ساخت
عاشق چيزی که نيست شد روی دريا خونه ساخت

خــــــــــــــــــــــــــــــــدایا اخــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه چـــــــــــــــــــــــــــــــرا؟توک میدونی اون همه زندگی منه .......توک میدونی نفس منه .....پس چرا؟ من چیکارکردم خدا ک این بلاها سرم میاد تف.....میدونین چیه بچه ها؟؟؟؟ هرچی مهربون تر باشی بیشتر بهت ظلم میکنن..................

قیافـه ام تابلـو شـده بــود !
گفتـن : چی میـکـشی ؟
گفتـم : "زجــر"
گفتـن : نـه یعـنی چی مـصـرفـــ میـکنی ؟
گفتـم : فقط "زنـدگی" . . . . !!!

روزگــــــــــــــــــــــارم مـــــــــــــــــــــــــــــرد باتـــــــــــــــــــــمام خـــــــــــــــــــــــاطراتـــــــــــــــــــــــــــــــــش................

چرا من فکر می کردم فقط پسرا بی وفایی می کنن؟؟؟؟
چرا فکر می کردم دخترا خیلی دل نازک تر از این حرفان که بتونن دلی رو بشکونن؟؟؟؟
نمیدونم شاید چون تا حالا فقط بی وفایی پسرا رو دیده بودم....
همین جا میخوام از داداشای گلم D$D$D,Taha1369,لابستر تشکرکنم که نشون دادن یه پسرم میتونه وفادار باشه و یه عشق پاک داشته باشه.... من یه دخترم ولی شما روی پسرارو سفید کردین

سلام دوستان،وقتي پستاتونو ميخونم ميفهمم چقدرقلب صاف وبزرگي داريد.برخلاف من..اين اولين باره كه ميخوام درباره ي عشقم بگم..من نه بهش رسيدم،نه بهم گفت دوسم نداره،نه دلموشكسته،نه خيانت كرده،نه..كل ماجرااينه كه من لياقت عشقوندارم،من نه عرضشودارم نه جنمشو.من هيچوقت بهش نگفتم كه چقدربرام مهمه،نگفتم كه همه ي زندگيم چون من 1 آدم ضعيفم..من ازش دوري ميكنم چون ميترسم عشقموازچشام بخونه وبگه كه دوسم نداره..ميترسم عشق بچگياموزيرپاهاش له كنه..فك ميكنم بعضي چيزابهتره هميشه 1روياي قشنگ توگوشه ي قلبمون بمونن تا1خاطره ي تلخ...
ببخشيدكه خستتون كردم

من بازمانده یک قصه ام ...
همان “ یکى” که هرگز نبود ...

چه نامردانه است انسانی را دنبال خود کشیدن
عاشق کردنش
و در اوج تنهاییش رها کردنش
و گفتن این که......
«دیگر تو را نمی خواهم».......

Taha 1369
داداش گلم هیچ چیزتو این دنیا باارزش تر از رضایت والدین نیست.ببین داداش گلم همینکه تصمیم گرفتی جبران کنی یه قدم بزرگ تو زندگیت برداشتی.تا دعای پدر و مادر پشت سرمون نباشه تو کارمون موفق نمیشیم.بازم برو خدمتشون بابت عذرخواهی.....خدا ارحم الراحمینه.مادر که همیشه قلبش برای بچه هاش میتپه .اون بزرگوارم میبخشه به شرطی که سعی کنی دلشونو دیگه نشکنی......

غلط می کنند کسانی که وقتی با من قهری، وقتی صبرم لبریز می شود و اشک می ریزیم می گویند فراموشش کن.
به کسی چه که من حتی بدی هایت را میپرستم؟؟

از اين پس هرگاه ازشدت تنهايي به سرم هوس اعتمادي دوباره ميزند خنجر خيانتي كه درپشتم فرورفته درمياورم ميبوسمش اندكي نمك رويش ميپاشم ودوباره برسرجايش ميگذارم