دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  42787

عاغا این پسرخالمون87یه!(بعله گودزیلا) پریروزا خر شدم گفتم ب خالم بیارش خابگا تا کاراتو انجام بدی نیگهش میدارم ... خریتی کردم باور نکردنی!! رفیقم شبش کشیک بود خواب بود اینم که اسپیکر قورت داده بود هی بش میگفتم: داداشی ساکت! خانم دکتر پاشه هممونو آمپول میزنه ها!
یهوععع دیدم اومد طرفم یه چک خوابوند زیرگوشم:
ببین آجی خفه میشی یا دیگه نمیام خوابگاه دختراها!!
منو میگی؟؟؟
من: ;((((((
خوابگاه دخترا: :|||||||
آمپول: (O_O)

  42786

آغاااا دوران دانشجویی ما هم جریاناتی داره !!!!
سر کلاس ریاضی 2 نشسته بودم اعصاب هم نداشتم سر مبحث بردارها بودیم که استاد لطف کرد یک مساله با عددهایی که خودش عشقش کشید طرح کرد و یهو جواب رو بلند بلند نوشت 1 و 1 و 1 ، 2 و 2 و 2 ، 3 و 3 و 3 ... منم که اعصاب نداشتم یهو گفتم مساااااااااابقه ی محله !!!! فقط فهمیدم کلاس از خنده رفت رو هوا ....

  42781

عاقا میکروب امتحان داشتیم(همه فمیدن من پزشکی میخونم و اولین پستمه یا بازم باید توضیح بدم؟) رسیدم به مرض جذام! به مامیم اس دادم: یادته کوشولو بودیم نفرینمون میکردی ایشالله جذام بگیری و اینا؟؟ من الان دارم میخونم عوارضشو...مامانم اس داده:
آره جذام واگیرداره هرکی بگیره باید ببرنش جزیره!
منو میگی؟!!
من: :(((
مامیم: ;)))))
جامعه پزشکی: (O_o)
سازمان بهداشت جهانی: :|
آغا این بچه سرراهیا کجان بکوبن لایکو ؟

  42777

پسر خالم اومد خونمون دست باهام داد ماچ موچ وقتی داشت میرفت تو پا گذاشتم جلو پاش با مخ خورد زمین ......
یه دفعه برگشت بهم گفت ههووووووووو چشمات لهجه پیدا کرده اگه میخوای واست سمعک بخرم
فک کنم اینو گفت اثرات افتادن و ضربه خوردن به مخش بود ...
منم دستشو گرفتم بلند ش کردم گفتم تا تو باشی چشمات و مسواک بزنی تمیز بشه جلو تو ببینی ...

  42773

اقا این استا دا فک کنم نامردا باهم هماهنگن همشون من و انداختن ......
میرم به هرکدومشون میگم چررررررا منو انداختین؟؟؟؟
همشون یه جواب به من دادن گفتن:یادته چقدر به من تیکه انداختی اینم تلافی اونا
خو لامصب همتون9ونیم به من دادین تا من و ذوق مرگ کنین
استاد گرامی منتظر تلافی باش

  42760

عاغا راديو 7 (الان مثلاً تبليغ شد؟) يه بخش داره كه با دهه هشتاديا مصاحبه ميكنه و سوالاي جورواجور ميپرسه.
حالا اينجارو نگا :
مجري : ميخاي تو آينده چيكاره شي؟
نيكي : ميخوام پهلوون بشم
مجري : پهلوون بشي كه چيكار كني؟
نيكي : كه آدمارو به « سمت » راست هدايت كنم.
ديگه نفسم بالا نميومدا.ميگم واي به حال اونايي كه اين گودزيلاي دختر ميخاد هدايتشون كنه

  42758

رفتم دستشویی دکمه های پیرهنمو یکی یکی باز کردم!. بعدش هوم!!! قیافه من OiO قیافه دیوار o!o ... حالا معنی انتخابات آزاد رو فهمیدیم.. ! حواس داریم در حد لالیگا.

  42752

دبیرستانی بودم یه دختری مزاحم تلفنیمون بود. هرکی ور میداشت میگفت با ممل کار دارم. دمپایی تو حلقم اگه دروغ بگم خودم که ور میداشتم هیچی نمیگفت! عاشق بود؟ روح بود؟جن بود؟ دوران جوانی داشتیم ما !!

  42750

پیشدانشگاهی بودیم: سوال امتحانی تکمیل این مصراع بود: سرو سماتی کشید بر دو لب جویبار ......منم نوشتم: وای چه کارها نکرد مرحمت روی یار!
نمیدونم چرا نمرشو نداد انصافن بیست رو شاخش بودا..

  42746

فامیلمون دیشب رفته بود جلو در آشغال بزاره بیخودی با یه نفر دعواش میشه گلاویز میشن هیشکیم نبوده جداشون کنه اینام همدیگرم میزنن بعد با هم دست میدن خدافظی میکنن میرن
یعنی خدایی اینایی که میان وسط تا جدا کنن بدتر جو میدن به طرفین

  42727

تراژدی دردناک من در یک روز :
بر و بچ در یک روز آفتابی من رفتم سر کار و موقع برگشت به خونه برق شرکت رفت منم گفتم جهنم من که دارم میرم خونه نمی دونستم چی انتظارمو میکشه!!!
آقا رفتم سوار ماشین شدم برم خونه مسیر بعدی خواستم سوار شم، صد تومن، صدتا تک تومنی کم داشتم نه بیشتر ها!!!!!!!!!!
حالا من چطور صدتومنو بدست آوردم:
رفتم عابربانک اولی برقاش!!!!!!!! رفته بود بعدکلی راه رفتم دومی برق داشت خراب بود رفتم سومی باز برق داشت ولی شلوغ!!!!!!!
چشتون روز بعدو نبینه!!!!!!تشنه و گرسنه رفتیم تو صف و بعد کلی الافی پسره جلوی من اومده دختره عوضی بیشعوری که مث بز ناز می کرد از آخر صف انداخت جلوش منم چه دقی خوردم خاک برسرشون. نوبت من که شد رفتم زدم آقاعابره پول خورد نداشت منم گفتم جهنم ضرر درشتشو سوا کردیم و پنجاهی تو دستم که حالا واسه صد تا تک تومنی کجا خوردش کنم؟!!
رفتم یه کفش فروشی کلی انتظار که داره با تلفن حرف می زنه خوردش کردم، همش دوتومنی گفتم جناب سبیل قشنگ یکیشو دوتا هزاری بده، خلاصه داد و ما رفتیم سوار ماشین شدیم و هزاری دادیم، هزاری دادن همانا و پول خورد نداشتن راننده همانا، منو میگی خاطرات تلخ نیم ساعت پیش اومد جلو روم و بغضم گرفت و ماشین دور سرم چرخید گفتم آقا من واسه این زحمت کشیدم!!!!!!!!!!!!! توروخدا اصلاً همشو ببر!!!!!!!! خلاصه نبرد که نبرد منم درآوردم همون صدتومنی رو بهش دادم. میدونید الان دیگه عقده ای شدم از رنج و مشقت های اون روز.

  42723

کیا یادشونه بچه که بودیم چن روز بعد از شب یلدا گندم شادونه میبردیم مدرسه بعد سر کلاس با یه میله خودکار بیک دونه های گندم یا شادونشو همراه بانیم کیلو تف به طرف سر وصورت بچه ها شلیک میکردیم؟انصافن چه دردیم داشت!

  42720

وخ پیش دوشاخه آواژور خراب شده بود حس مهندس بازیم گل کرد به خیال خودم درستش کردم.داشتم میزدمش به پریز که مامانم گفت:مواظب باش برق نگیرتت!منم گفتم:ای بابا مادر من،ما برق گرفته روزگاریم.حالا مامانم اشک تو چشماش جمع شده بود خیره شد به یه نقطه وگفت:چقد حرفات عمیقن عزیزم.مادر احساساتیه ما داریم!!؟؟

  42715

تو تاکسی نشسته بودم ... هندزفری تو گوشم ... سمت چپم یه پسره... سمت راستم یه دختره ...
تو کل مسیر دختره داشت بیرونو نیگا میکرد ، فقط یه لحظه بر گشت پول رو داد به راننده ، دو سه دقیقه بعد راننده اومد باقی پولشو بده ... دختره حواسش نبود داشت بیرونو نیگا میکرد ... من اومدم به اصطلاح به دختره بگم که خانم پولتون !!!!!
با آرنج زدم تو پهلوی دختره ... برگشت با تعجب نیگام کرد ... منم خیلی ریلکس با کله اشاره کردم به راننده ...
داشتم پیاده میشدم بهش گفتم : ببخشید !
یه لبخند ریز زد گفت : قابلی نداشت ...!!

  42705

دارم تو کوچه راه میرم یه خانمه با ماشین رفت تو چاله آب پاشید همه صورتم و

لباسام خیس شد، وایساده میگه وای خیس شدید ؟

گفتم:نه دیدم یه خانم محترمی مثل شما رانندگی یاد گرفته...اینا اشک شوقه!