دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  36798

دیروز از طرف مدرسه رفته بودیم موج های آبــی.
خیلی شلوغ بود ولی منو رفیقم رفتیم اون سرسره بزرگه! (اونایی که رفتن میدونن کدوم رو میگم)
من که دفعه اولم بود یهو سر خوردم.وسط سرسره که از ترس قلبم افتاده بود تو مایو ام بــلــند داد زدم:
گ.ــــــــــــــــــوه ـخـــــــــــــــــــوردم
بعد انگار که زمان رو نگه داشته باشن ملت وایستاده بودن همه به من خیره شده بودن!
منم از خجالت زمین شدم رفتم زیر آب!
هیچی دیگه خواستم بگم تو اینجور جاها خودتونو کنترل کنید.دی:

  36796

هروقت مثه ما با دبیر دعواتون شد دبیر رو از کلاس انداختین بیرون میتونین به کلاستون بگین پلنگ خانه !

  36793

بچه هاکیایادشونه پول جم میکردیم شراکتی دوغ شیشه ای گازدارمیخریدیم؟واقعایاددهه شصت وهفتادبخیر

  36742

توی دانشگاه یه استاد داشتیم که خیلی جدی و بد اخلاق بود و سرکلاسش کسی جرات نداش جیک بزنه منم چن واحد باهاش داشتمو خوب منو میشناخت,یه روز با دوستام تو دانشگاه قرار داشتم تو کلاس شماره 23 دور هم بشینیم حرف بزنیم جاتون خالی منم اشتباهی رفتم تو کلاس 32 عین دیوونه ها در کلاس باز کردم پریدم وسط کلاس با صدای بلند گفتم سلام بچه ها بعد تازه فهمیدم که ای وای اشتباه اومدم حالا فکر کنید کلاس پر از دانشجو استادمونم همون استاد بداخلاقه هیچی دیگه وسط کلاس خشکم زده بود استادمونم پای تخته داش درس میداد همینطوری خشکش زده بود 50 تا جفت چشمم بهم خیره شده بود منم اینقدر حول کرده بودم که گفتم خاک بر سرم استاد ببخشید و دویدم اومدم بیرون همینکه درو بستم کلاس ترکید از خنده هیچی دیگه تا یه مدتی سوژه خنده شده بودم از هرجا رد میشدم همه میخندیدن اون ترم با اون استاد کلاسم داشتم دو هفته نرفتم سر کلاس ولی خداییش بنده خدا چیزی بهم نگفت

  36741

يه روز دختره سر كلاس دستشو گذاشته بود زير چونش (البته ما پشتش نشسته بوديم فقط ‍ ژستشو ديديم)صورتشم سمت در كلاس بودكه يهو استاد برگشت گفت خانمي كه مانتو سبز تنته دختره انگار پخخخخ ش كرده باشن تكون خورد گفت بعله استاد؟استاد بهش گفت بد جور خوابيدي گردنت درد مي گيره ما تازه كارت تلفنمون افتاد(الان ديگه تلفن سكه اي نيستش خداييش)طرف خواب بوده زمين ميجويديم از خنده..دختره نه گذاشت نه برداشت گفت نه استاد راحتم و دوباره همون ژستو گرفت ديگه ما رفتيم سراغ در و ديوار
حالا موقع حضور غياب استاده اسمشو خوند طرف با لبخند دستشو بلند كرد استادم با يه خنده كه سعي ميكرد جلوشو بگشره حضورشو زد
خدا شانس بده ما اگه بوديم بايد هرچي درس از اون استاده داشتيم حذف مي كردايم.بعدا هم كاشف به عمل اومد كه طرف ازون خرمخاس كه بخاطر معدلش هرترم بالاي بيست واحد برميداره.
زدي دمت گرم نزدي غمت كم.

  36740

توجه فرموديد اين كارت شارژاي ايرانسل هر روز داره آب ميره؟از همين روزاس كه بريم پولو بديم به فروشنده اونم شونزده رقم سماره برامون بخونه بعدم كه وارد كرديم بپرسه درست بود؟

  36714

واکنش من بعد از چاپ شدن اولین جکم اینجا:
تو حیاطمون(فهمیدید که حیاط داریم؟!)به صورت لی لی(بعله) میدویدمو این شعرو با صدای بلند میخوندم : نمره بیست کلاس و نمیخام بهترین هوشو حواسو نمیخام من تورو میخام تورو میخام .......... (خطاب به ۲ نمره مثبتی که گرفته بودم!)بعد از این که دیدم ۴۰۰ تا لایک خورده رو که نگو.......!

  36710

شماها تا به حال ساندویچ رب خوردید؟چند ماه پیش داشتم به یاد قدیما ساندویچ رب میخوردم که پسر همسایمون گیر داد که منم میخامو بعد به اسرار مامانش رفتم براش درست کنم که داداشم(همون گودزیلا معرف حضورتون که هست؟)اومد گفت میخای حالشو بگیری؟با جواب مثبت من رفت فلفل قرمز آورد روشو پر کرد بعدم رفت داد بهش یعنی تمام شکلکای یاهو رو صورتش ظاهر شد!همه کاسه کوزه هام رو سر منه بدبخت شکست ولی ارزش این کارو داشت!

  36709

عاغا من يه روز بيرون بودم يه اس نوشتم با اين موضوع
سعيد مياي بريم قليون
ازقضا ميخاستم مامانمو هم كه گفته بود بيا خونه كارت دارم بپيچونم خلاصه چشت روز بد نبينه اس رو اشتباهي به مامانم فرستادم
مارو ميگي سرعت نور خودمو رسوندم خونه كه مامانم اس رو نخونه
كه خدارو شكر گوشيش خونه يادش رفته بود

  36707

اقا مخاطب خاصم نصفه شبی ده بار زنگ زده به گوشی من بیدار شدم گوشی رو جواب دادم میگه این موقع شب چرا بیداری چرا نخوابیدی داشتی چیکار میکردی چرا واسه من وقت نمیذاری چرا جواب نمیدی اصن چرا جواب دادی نمیدونی من شارژ ندارم بیشعور داشتم آهنگ پیشوازتو گوش میکردم سال به سال جواب گوشیمو نمیدی مونده بود همین امشب جواب بدی کثافت عوضی
تا من اومدم حرف بزنم گوشی رو قطع کرد خب من چی بگم این زندگیه من دارم
من دیوار بتنی میخوام چه فرمی رو باید پر کنم

  36698

خدا نکنه تو این موقعیت گیر کنید:
یه سری تو دسشویی بودیم وضع شکممون هم خراب. بابا و مامانم هم پشت در کلید نداشتن و مطمئن بودم من خونه ام. چنان در رو می کوبیدن. خلاصه خودمون رو از دسشویی خلاص کردیم رفتیم در رو وا کردیم. نمی گن یه موقع بلایی سربچه مون اومده، حالا عکس العمل ها رو داشته باشین:
بابام: سریع رفته اول پای اجاق گاز و دستش رو گذاشته رو گاز و پیک نیک میگه نکنه معتاد شدی.
مامانم : تو کل اتاق ها می گرده و بو میکشه. میگم مامان دنبال چیزی می گردی. میگه دنبال بوی عطر اون ذلیل مرده می گردم. ببینم از در پشتی فراریش دادی.
بهشون التماس می کنم حداقل اون دمپایی خیس رو یه نگاه بندازید.
یک هفته تمام جیره غذایی و مالی و محبت نداشتم نصف شد.
خدا وکیلی با آدم سرراهی این برخورد هم نمی کنن.

  36693

فقط یه کودک ایرانیه که وقتی میره تو صف نونوایی هرچی صبر میکنه می‌بینه هنوزم آخره صفه !!!

  36673

دوران دبیرستان نیمکت جلو چسبیده به میز معلم میشستم(ادای خرخونارو در می اوردم) یه معلم داشتیم وقتی میشست پشت میز کفشاشو در می اورد!!!!! دور از شوخی پاش بوی توالتای پارک ارمو میداد!!!!!
یه روز بوی پاش خیلی رفت تو مخم منم رفتم از زیر نیمکتم یواشکی کفشاشو کش رفتم و دست به دست رسوندیمشون به ته کلاس جایی که پنجرمون رو به پشت بوم همسایه باز میشد!!!! بعد نفر اخر کلاس کفشاشو پرت کرد رو پشت بوم همسایه!!!! حالا زنگ خورده معلم نمیدونه کفشاشو خونه جا گذاشته یا موقع تاکسی سوار شدن در اوردتشون!!!؟؟؟
هعععععععی یادش بخیر چه حالی میداد مدرسه.........

  36669

بچه كه بودم خيلي شر و شور بودم از اينائي بودم كه هميشه دماغشون آويزون بود و يه جا بند نميشدن
از چيزي ام كه بدم ميومد حموم كردن بود خلاصه هفته اي يه بار منو گير مينداختن كه بايد بري حموم
آقا چشمتون روز بد نبينه اين مامان ما انقدر منو كتك ميزد انقدر منو كتك ميزد كه حد نداشت همشم تيكه كلامش اين بود هر چقدر بشورمت فردا همون آشه همون كاسه !!! يعني يا ليف انقدر محكم ميشست ما رو كه انگار يه لايه از پوستمون رو برميداشت.
ولي با همه اين سختي ها يه لذتي ام داشت اونم اينكه ما دست به سياه و سفيد نميزديم حتي لباس درآوردن و پوشيدنم بعهده مادم بود.
حالا بايد كلي التماس خانونم ام بكنم كه زن پاشو بيا يه دقيقه پشتم و ليف بكش !!
واقعن راست گفتن رفيق بيكلك، باحال، توپ، مشتي،عشقي،بي ريا و ... خلاصه رفيق همه چي تموم "‌ مادر "

  36668

توي سايت يه مطلبي خوندم كلي حال كردم باهاش هموني كه توي مترو مجله ميخونده بعد ميخواسته بره صفحه بعد از همه سوال كرده بود !
راستش منم هميشه روزنامه ورزشي ميخرم برگشتني از سر كار توي مترو ميخونم.يه روز چند تا صفحه خونده بودم بعد ديدم همه محو خوندن هستن گفتم بذار منم يه لحاظ خوشي رو براي خودم رقم بزنم
خلاصه اينكه برگشتم گفتم همه خوندن ميخوام برم صفحه بعد !!!
چشمتون روز بد نبينه كلي بد و بيراه گفتن بهم(!)حتي يكيشون نزديك بود بياد منو بزنه ميگفت چقدر سريع ميخوني از اولش همش و نصفه و نيمه خونده هيچي نفهميدم!!!!!!!!!
هيچي ديگه كلي عذر خواهي كردم ازشون بعد يكي امومد جلو روزنامه رو گرفت گفت صفحه بعد رو خودت بخون بقيه صفحه هاي قبلي ام بده ما بخونيم