دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 36742

تاریخ انتشار : دي 1391

توی دانشگاه یه استاد داشتیم که خیلی جدی و بد اخلاق بود و سرکلاسش کسی جرات نداش جیک بزنه منم چن واحد باهاش داشتمو خوب منو میشناخت,یه روز با دوستام تو دانشگاه قرار داشتم تو کلاس شماره 23 دور هم بشینیم حرف بزنیم جاتون خالی منم اشتباهی رفتم تو کلاس 32 عین دیوونه ها در کلاس باز کردم پریدم وسط کلاس با صدای بلند گفتم سلام بچه ها بعد تازه فهمیدم که ای وای اشتباه اومدم حالا فکر کنید کلاس پر از دانشجو استادمونم همون استاد بداخلاقه هیچی دیگه وسط کلاس خشکم زده بود استادمونم پای تخته داش درس میداد همینطوری خشکش زده بود 50 تا جفت چشمم بهم خیره شده بود منم اینقدر حول کرده بودم که گفتم خاک بر سرم استاد ببخشید و دویدم اومدم بیرون همینکه درو بستم کلاس ترکید از خنده هیچی دیگه تا یه مدتی سوژه خنده شده بودم از هرجا رد میشدم همه میخندیدن اون ترم با اون استاد کلاسم داشتم دو هفته نرفتم سر کلاس ولی خداییش بنده خدا چیزی بهم نگفت