دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 36698

تاریخ انتشار : دي 1391

خدا نکنه تو این موقعیت گیر کنید:
یه سری تو دسشویی بودیم وضع شکممون هم خراب. بابا و مامانم هم پشت در کلید نداشتن و مطمئن بودم من خونه ام. چنان در رو می کوبیدن. خلاصه خودمون رو از دسشویی خلاص کردیم رفتیم در رو وا کردیم. نمی گن یه موقع بلایی سربچه مون اومده، حالا عکس العمل ها رو داشته باشین:
بابام: سریع رفته اول پای اجاق گاز و دستش رو گذاشته رو گاز و پیک نیک میگه نکنه معتاد شدی.
مامانم : تو کل اتاق ها می گرده و بو میکشه. میگم مامان دنبال چیزی می گردی. میگه دنبال بوی عطر اون ذلیل مرده می گردم. ببینم از در پشتی فراریش دادی.
بهشون التماس می کنم حداقل اون دمپایی خیس رو یه نگاه بندازید.
یک هفته تمام جیره غذایی و مالی و محبت نداشتم نصف شد.
خدا وکیلی با آدم سرراهی این برخورد هم نمی کنن.