یه بار رفتم مغازه رنگ فروشی گفتم آقا رنگ قهوه ای دارید؟گفت بله.گغتم چه رنگیه؟؟!!یارو یه نگتهی بهم کرد که دیگه از خجالت پامو تو مغازش نذاشتم…
خاطرات خنده دار
یه روز با پسر داییم رفتیم خیابون. پسرداییم گفت بریم تو مغازه لوازم آرایشی که فروشندش یه زنی بود با آرایش غلیظ.رفتیم داخل پسر داییم گفت لطفا چند تا لوازم آرایش بدید که اگه بزنیم به خرمون به خوشگلی شما بشه.هیچی دیگه شروع کرد به فحش دادن.ما هم از مغازه رفتیم بیرون
صبح یه اتفاق بسیار جالب افتاد:
مشتری اومد دفتر طبق معمول گفت سیم کارتم قم (گم قوم ) شده گفتم
شمارتون چیه یه تیکه کاغذ داد گفت اینه خودش نیست رفته دانشگاه اینو داد من بیارم عوض کنم
نگاه کردم دیدم نوشته این سیم کارت قم شده
من به این دانشجو چی بگم خداییش هر استادی اینو بندازه حق داره
اخه غلط املائی تا این حد
خاله من سه تا گودزیلا داره با یه اختلف زمانیه 1 دقیقه ای(دگیگه ای دقیقگی) از هم دیگه :)))
این سه تا هر موقه بیان خونه ما منو از سقف آویزون میکنن
یکی میشه پای کامپیوتر میگه کارتون بزار و تا زمانی که بره چشم رو هم نمیزاره
اون 2 تا هم یکی منو مدل نقاشی میکنه انواع کاریکاتور از من میکشه
اون یکی هم که اون دو تارو قورت میده منو میشونه جلو خودش انواع ارایش سره من انجام میده
اخه من بیچاره چه گناهی کردم حالا به همینم قانع هستم بیچارم اگه
کل فامیل بیان خونه ما به جز اون سه تا سه تا دیگه اضافه میشه
میشه مهد کودک منم میشم معلم اینا
نظر شما چیه برم تو افق محو بشم یا نه
یادمه اول ابتدایی بودم معلممون گفته بود برگه ی امتحان هر کی خط خوردگی داشته باشه نمرش کم میشه و در ضمن کسی هم حق نداره از بغل دستیش پاکن بگیره (اخه لامصب شاید یکی پول نداشته باشه پاکن بخره.. والا)از غذا(غضا،قضا،...این اخریه اشنا تره)یه بار یادم رفت پاکنمو ببرم سر امتحان املا بدبختی یه جا احتیاج شدید به پاکن داشتم کلی فک کردم اخرم دستمو تفی کردم چند بار کشیدم رو برگم در کمال تعجب دیدم پاک شد ولی کثیفم شد خلاصه معلممون که داشت برگمو صحیح میکرد منو صدا کرد گفت کیانا پاکنت خیلی بد پاک میکنه از دفعه بعد یه پاکن دیگه بگیر ....
قیافه من در اون زمان:)))))))))
بعله یه همچین ادم مبتکری بودم من...:||||
بش گفتم میخوای بری بــــــرو ولی بدون که بی تو میمیـــــــرم :(
رفت ولی هنوز هستـــم در خدمتتون :)))
گول نخورد لامصب :)))
استادمون می گفت
چند روز پیش آبگوشت داشتیم و سر استخون(استخوان)تو خونه دعوا بود.
یهو خانمم اومد برای من کلاس بذاره گفت:
خجالت بکشید شماها مگه سگید که دارید سر استخون دعوا می کنید.
استخون برای باباتونه!!!
درود بفرستید به هوش و هواسم ( حواصم . . . )
تا چند وقت پیش فانتزیم این بود که تو خونمون یه دهه 80 داشته باشیم تا منم کاراشو پست کنم واسه 4 جوک
تا اینکه یه شب در حال فکر کردن فهمیدم که خواهرم دهه هشتادیه
خداییش دهه هشتادیام بزرگ شدن میترسم افق هیچ وارد 4جوک هم بشن
عاغا امروز کلاس دینی داشتیم جیم شدیم که ناگهان معاون جلومون سبز شد گفت کجا ؟ منم که هول کرده بودم به جا اینکه بگم این زنگ کلاس نداریم گفتم این کلاس زنگ نداریم
من(@@)
معاونمون )))))
کلاس دینی &
دوستم بهم زنگیده که مهدی بیا سالن میخوایم بازی کنیم (فوتسال). من گفتم باشه ولی من زیاد بازیم خوب نیستا! گفت میدونم. کی خواست تو رو بازی بده؟!! بیا اینجا داور باش!
من (0.0)
دو تا فحش خفن هم بهش دادم و قطع کردم!
یعنی چی خو؟ مگه من مسخرشونم؟ آخشالا!
چن وخ پیش داشتیم با بچه ها تو خیابون میرفتیم که یه ماشین که چهارتا دختر توش بودن واسمون بوق زد و با کلی ناز و افاده و صدای نازک (ازینایی که معلومه ساختگی و واسه کلاس گذاشتنه) ازمون آدرس یه جایی رو پرسیدن. منم که حالم از این دخترایی که فکر میکنن خیلی باکلاسن بهم میخوره، آدرس همونجایی که ایستاده بودیمو بهشون دادم. اونام رفتن دنبال آدرس!!!
بعدشم کلی خندیدیم با بروبچس!!
من خبیثم آیا؟! چیه؟ خیلی هم کار خوبی کردم! حداقل دلم که خنک شد!
سوطی دادم در حد پراید!!!
با خالم یکم رودربایستی دارم،رفته بودم خونشون بعد داشتیم با هم میحرفیدیم که برام اس مس با محتوی فوش اومد!!منم اومدم جواب حرف خاله مو بدم که حواسم به اس مسم پرت شدو گفتم اره عوضی گاو راس میگی!!!!!پسرخالم داشت فرشو گاز میزد خالمم اینطوری شدo-0
روحم شاد ویادم گرامی باد....
یادش بخیر دوران دبیرستان کتابای بچه هارو بلند میکردیم خیلی حال میداد یه بار به بقلیم 26 تا کتاب ادبات رو بلند کردیمو تو کاپشن رفیقم جاساز کردیم خلاصه کل کلاس دنبال کتاب می گشت این رفیق ما هم کاپشن تنش کنار معلم سوال می پرسید.یه بار هم کیف یکی از بچه ها رو طوری مفقود کردیم که از کلاس بقلی سر در اورد.اصلا ما از بچگی واس خودمون یه پا ارسن لوپن بودیم
تو مغازه نشسته بودم مشتری هم زیاد بود یکی اومد خواست شماره دانشجوییشو بنویسه که واسش پرینت انتخاب واحد بگیرم (آره کافی نت دارم) بدون اینکه بهم بگه که یه برگه یادداشت بده، رفت پاکت دستمال کاغذی رو پاره کرد و روی اون نوشت من همینطوری بهش نگاه می کردم و به دستمال کاعذیهایی که بیرون زده بودن
میدونید رو پیشونی بعضیا باید نوشت : این آدم ابله می باشد لطفا خودتان را ناراحت نکنید
دیروز مامانم با عجله جلو مهمونا منو فرستاد که برم پیش همسایمون شکر (اسمشه ها) هیزم بیارم :)
منم با عجله طوری ک مهمونا نفهمن سریع رفتم در خونشون.
خود خانومه ک اسمش شکر درو وا کرد منم با عجله گفتم سلام ببخشید شکر دارین؟
اونم گفت بیا اینا هیزمن!
من : نیشخند
اون : :/
آخرین مطالب طنز
داستان طنز کلاه فروش و میمون
شعر طنز / فقدان همسر
شعر طنز و خنده دار رانندگی در ایران
مکالمه مرد و زن /طنز
شعرطنز / خانهی ما
مجرمان شیک پوش زندان مهران مدیری را در سریال در حاشیه ببینید! + تصاویر جدید
11 سال رانندگی معکوس این مرد +عکس
واس ماس از زبان جواد رضویان / طنز
شعر طنز / زن گرفتن …
واکنش جالب مهناز افشار با دیدن کنار کاریکاتور خود +عکس
معنی کلماتی که از زنها شنیده می شود / طنز
"جناب خان" ممنوع التصویر میشود؟
علت دروغ گفتن مردها (آخر خنده)
اصول جالب شوهرداری به روایت فورجوک !
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 25139
کل بازدید: 512490548