دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 48655

تاریخ انتشار : بهمن 1391

دیروز مامانم با عجله جلو مهمونا منو فرستاد که برم پیش همسایمون شکر (اسمشه ها) هیزم بیارم :)
منم با عجله طوری ک مهمونا نفهمن سریع رفتم در خونشون.
خود خانومه ک اسمش شکر درو وا کرد منم با عجله گفتم سلام ببخشید شکر دارین؟
اونم گفت بیا اینا هیزمن!
من : نیشخند
اون : :/