اختصاصی ایــمان الکــتــرو ~
اقا چند روز پیش تو ازمایشگاه دانشگاه بودیم
استاد چند تا دستگاه اسیلوسکوپ(یه دستگاه ازمایشیه) آورد و به هر چند نفر یکی داد و گفت باهاش کار کنید
ما هم داشتیم با دستگا کار میکردیم که یکی از دخترای بغل دستی ازم پرسید:
ببخسید اسم این دستگاه چی بود؟؟
منم شیطنتم گل کرد گفتم اسکول اسکوپ
دختره: ببخشید اســـــتاد
اســـــکول اسکوپ ما خرابـــــه
در همین اثنا استاد و به همراه او بچه ها همگی خشتک ها را دریدندی و هر کدام یک وسیله را گاز زدندی و دخدره هم سر به بیابان بگزاشتنده ای
دخدره هنوزم که هنوزه به خون من تشنس
خاطرات خنده دار
به همین گوجه سبزی که دارم می خورم،هسته هاش رو تف می کنم تو صورت داداشم قسم عین حقیقته :-D
پسره با کت شلوار و کراوات تو ایستگاه اتوبوس نشسته بود و تبلتش هم تو دستش بود داشت همینطوری انگشتاش رو رو صفحه تکون میداد هر 5 دیقه یبار هم از خوشحالی می پرید بالا!B-)
پیش خودم فک کردم داره داستان می نویسه و به جمله های خودش می باله.
یکم رفتم نزدیکش دیدم داره فروت نینجا بازی میکنه،امتیازاش دوبل شدنی از خوشحالی می پره بالا.
می خواستم خفش کنم مرتیکه اسگلو:@
داشتیم با بابام تو خیابون راه می رفتیم اونم داشت با جدیت منو نصیحت می کرد. بابام تا یه گدایی رو دید بهم گفت :پسرم نگاه کن عاقبت درس نخوندن همینه. یه بیست متر که جلو رفتیم یه گدای دیگه رو دید گفت :اِ.... شاگرد اول کلاسمون.
من(:
بابام o.O
درس [[tiimide]]
عاقا یه بار با یک عدد مخاطب که خاص بود رفتیم کافی شاپ :)
اونجا این سفارش داد براش سان شاین موز بیارن
منم گفتم داداش از همینی که ایشون گفت برا منم بیار :)
بعد مخاطب به من گفت : من عاجق سان ساینم ^_^
یارو رو صدا کردم گفتم داداش اینی که گفتم رو عوض کن مال ما بزرگ سالش رو بیار :))
نمیدونم چرا مخاطب الان یه مدته در دسترس نیست :|
بی جنبه :|
من وقتی دانشگاه قبول شدم یه شهر دیگه ، روزی که رفتیم ثبت نام کردیم بعدش مامان و بابا منو بزور برده بودن پیش تک تک راننده تاکسیا ،بهشون میگفتن این دختر منه ، قراره 4 سال بیاد و بره ، هواشو داشته باشین ، اینم مثل خواهرتون . ..
هر چی به مامان میگم اخه اینا چه یادشون میمونه من کیم ! مگه من بچم !؟ بیا بریم زشته )))):
مامان میگفت : حرف نزن ، کاریت نباشه ، بزا خیالم راحت باشه ..
ابرو برا ما نزاشتن مامان بابا ..))):
یه خواهر زاده دارم فیلسوف 4 سالشه
مامانش حامله است بهش میگم محمد امین خاله میخواین نی نی بخرین ؟ مگه خاله جون نی نی خریدنی نیست خدا میده
میگم خوب خدا کی می خواد به شما نی نی بده ؟
میگه هر وقت صلاح بدونه
من ://
نی نی 0-0
یه وقتی ام یه دسمال چارخونه ی آبی صورتی داشتم تا مینداختم رو انتن همه شبکه ها درست میشد، توو خونه صداش میکردم دسمال ِ داداش کایکو، اسباب خنده هم شده بود حتی !لیکن الان و از قضای روزگار توو مرحله ای از زندگی قرار گرفتم که اگه خود کایکو هم بیاد رو آنتن بشینه افاقه نمیکنه !
باباى من كولرو كه روشن ميكنه هيچ اصلأ تــو برنامه هاشم نيست كه خاموش كنه به خدا مردم از سرما ...!خواهش ميكنم چند روز باباهامونو عوض كنيم دلم ميخواد يه ذره از تابستون لذت ببرم ( لذتش اينه كه دارى از گرما له له ميزنى بعد نزارن كولرو روشن كنى بعد از همون 5 ديقه كه روشن ميكنن لذت ميبرى )!
آقا میدونم کرم دارم نمیخواد شما بگید ههههههه
چند وقتیه میام سایت اس ام اسای سرکاریشو ساعتای 1یا2شب میفرستم برای رفیقام اوناهم با روی باز و با فحشای خاک برسری ازم پذیرایی میکنن ولی خدایی اون مردم آزاری به اون فحش خوردنش میارزه هاااااا
حالا من:دی دی دی
رفیقام:او او او او
پونه هستم با منفی یک
اقا ما تازه ازدواج کرده بودیم هر شب یه جا دعوتمون میکردن دیگه خسته شده بودیم یه چهار شنبه ای خوشحال و خندان ازینکه امشب ازادیم دوتایی زدیم بیرون واسه یه پیاده روی طولانی ناگهان موبایل کیوان زنگ خورد دیدم تند تند داره میگه ما تو راهیم سرتونو درد نیارم 30تا ادم گشنه تو رستوران منتظر ما بودن ما هم کلا یادمون رفته بودهیچی دیگه وقتی رسیدیم دوتا پیتزای سرد پرت کردن جلومون ینی زود کوف کنین میخوایم بریم 3 ساعته علافیم اقا ازون موقع بعضی وقتا توهم میزنم نکنه یه جا باید میرفتیم یادمون رفته
لایک=لاو فامیلاتون تو حلقت
آقا امشب سوسک اومده بود خونه بعد غیبش زد، من و پدر گرامی با کفش دنبال اون فلک زده میگشتیم که خواهرم برگشته بهم میگه "حواست باشه گودزیلا (خواهرزاده بزرگ) از زیر این بچه (خواهرزاده کوچک) رد نشه"... یعنی تا چند دقیقه سوسک هم داشت موکتو گاز میزد، موندم کجای این گودزیلا طفلکی شبیه سوسکه (من: آخی نازی... :* )
چند مین گذشته ما هم هنوز دنبال گودزیلا (ببخشید سوسک) میگشتیم که دوباره میگه "ما توی خونه از این اشی مشیا داریم واسه سوسک" (یعنی خدای سوتی شده بود امشب) همون لحظه سوسک پیدا شده، حالا گودزیلا به مامانش در حین فرار به سمت مبل و جیغ زدن و ... : "مامان جان اون امشیه نه اشی مشی " (من: حرفمو پس میگیرم :| )
دیگه سوسکه پیدا نشد، خدا کنه حداقل موکت مسمومش کرده باشه
like = آمین
کچل بشم اگه دروغ بگم
سال اول دبیرستان بودم که برا اولین بار 1 دبیر مرد داشتیم(دبیر زبان)
به ما هم اینقد به این آقاهه گفته بودیم خانوم اجازه خانوم اجازه
این دبیره یه روز با عصبانیت گفت هر کی از این به بعد خانوم خطابم کنه میان ترمشو صفر میدم
حالا چشتون روز بد نبینه
بنده جلسه ی بعدش 1 بار بهش گفتم خاله 1 بار با صدای بلند و خیلی جدی گفتم مامان
بیچاره داشت منفجر میشد:)یادش بخیر
عاغا داشتم میرفتم خونه ک 2تا گودزیلا رو دوچرخشو وسط پیادرو وایساده بودن,یکیشو با ی اینه بازتاب نور خرشیدرو مینداخ رو صورت مردم و 2تایی هر هر میخندیدن!!!!
اومدم از 1متریشون رد شم یهو نور رو صاف زد تو چشم,برگشتم ی نگاه بهش کردم اونم صاااااف زل زده تو چش من هرهر میخنده!!! خدایی شانس اورد گودزیلا بود...
هیچی دیگه منم ک دیگه کاری نبود بکنم ی نیش خند ب تمسخر زدم و ب راهم ادامه دادم, باور کنید اگه خسته نبودم میرفتم ک تو افق گم شم....
یکی از بچها نامزد کرده، دیروز رفتن خرید، حالا رفتن سرویس انتخاب کردن که بخرن، همه گفتن عالیه، حالا نظر عروس خانوم :"خیلی قشنگهها اما ارزونه"
داماد و خانواده O_o
ما و دوستان o_O
سرویس O_O
اتحادیه طلا فروشان ^_^
عروس *_*
دارم میرم افق... یه کلاس آشپزی ثبت نام کنم تا یکم این حرکت خطیر واسه شخص من به تعویق بیفته از من به شما نصیحت شما هم بیاین, صد رحمت به جماعت گودزیلا :|
دوستان قسم میخورم ک این پست عین حقیقته. اصن تعجب نکنید...
تنها توی حال نشسته بودم پا تلوزیون داشتم ی فیلم زیر نویس اکشن نگاه میکردم. ب مرگ دختر همسایه روبروییمون توی این فیلم 2تا جنس مخالف باهم دست هم نمیدادن, دقیقا ب محض این ک مامانم اومد پیشم لانصب کلا انگار موضوع فیلم عوض شد,اگه اون صحنه فیلمو 5ثانیه دیگه ادامه میداد من مجبور ب عوض کردن کانال میشدم!!!!
مامانم برگشته میگه:این چ فیلم مسخره ایه نشستی نگاه میکنی!؟؟!؟!
میگم:مامان ب خدا فیلم تا همین الان اکشن و جنگی بود.
مامانم:این فیلم اکشن بود دیگهههههه؟!؟؟!؟!
اخه من 1ساعت فیلمو نگاه کردم خبری نبود ک نبود...
لایک=خدا بهت شانس بده
لایک=خدا بهت صبر بده
آخرین مطالب طنز
داستان طنز کلاه فروش و میمون
شعر طنز / فقدان همسر
شعر طنز و خنده دار رانندگی در ایران
مکالمه مرد و زن /طنز
شعرطنز / خانهی ما
مجرمان شیک پوش زندان مهران مدیری را در سریال در حاشیه ببینید! + تصاویر جدید
11 سال رانندگی معکوس این مرد +عکس
واس ماس از زبان جواد رضویان / طنز
شعر طنز / زن گرفتن …
واکنش جالب مهناز افشار با دیدن کنار کاریکاتور خود +عکس
معنی کلماتی که از زنها شنیده می شود / طنز
"جناب خان" ممنوع التصویر میشود؟
علت دروغ گفتن مردها (آخر خنده)
اصول جالب شوهرداری به روایت فورجوک !
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 47545
کل بازدید: 512078084