یاد اون قدیما که تمام کلاس گذاشتنمون تو مدرسه فقط به خط های که کنار دفتر 100برگمون میکشیدیم بود
بدون خط ها ادم ها بی خیال بودند
یه خط ها ادم های بودند متوسط
دو خط همرنگ اد های فانتزی بودند
دو خط غیر همرنگ ادم های خیلی باکلاس بوند
یاد اون قدیما که تمام کلاس گذاشتنمون تو مدرسه فقط به خط های که کنار دفتر 100برگمون میکشیدیم بود
بدون خط ها ادم ها بی خیال بودند
یه خط ها ادم های بودند متوسط
دو خط همرنگ اد های فانتزی بودند
دو خط غیر همرنگ ادم های خیلی باکلاس بوند
بيمارستان كسري بستري بودم يه پيرمرده هم اطاقيمون بود سايربستگانش از دهاتشون اومده بودن واسه عيادتش بخداقسم به همون ماه عزيز(ماه رمضون) واسه اين پيرمرده مرغ وخروس و بوقلمون زنده آورده بودن پاهاشون به هم بسته آويزون
سوپروايزربخش سكته كرد ريق رحمتوسركشيد.
دوران ابتدایی ب مناسبت روز معلم رو پنکه سقفی کلی گل برگ ریختم
بعدش معلم ک اومد تو کلاس کلیدو زدم و گلبرگا ریخت رو سر معلم
و بلند گفتم روزت مبارک
عاقا این نامرد
منو آورد بیرون پازلفامو گرفت و کشید رو ب بالا
طوری ک من رو پنجه پاهام بودم بعدش یهو دو دستی زد تو گوشم
ک تا ساعت ها گوشم ویز وزیز میکرد و جای انگشتاش رو صورتم موند
امیدوارم خدا ذلیلش کنه
مردیکه روانی
یادتونه از مدرسه ک تعطیل میشدیم تا سر خیابون با دوچرخه مسابقه میدادیم
هرکی میباخت باید پول کلوپو حساب میکرد؟؟؟؟
من بچه ک بودم خوابم نمیبرد رفتم بغل بابام
بابام پاهامو گذاشت بین پاهاش و دستشو گذاشت زیر سرم
انقد گرم لذت بخش بود ک نگو
آروم آروم چشام گرم شد و خوابم برد
ی مدت بعدش احساس خفگی بهم دس داد بیدار شدم دیدم بابام با صد کیلو وزن افتاده روم
تا اینجاش خوبه
ب شدت جیش داشتم
هرچی صداش گردم بیدار نشد
بقیشو نمیگم تا خودتون حدس بزنین:D
کیا یادشونه میرفتیم تو کوچه کارت بازی
کارتارو با یه فاصله دور میذاشتیم
بعد با دمپایی کارتارو میزدیم
یادش بخیر چ تفریحات سالمی داشتیم
ی بار رفته بودیم مهمونی
مردا همه رفتن تو یه اتاق تا راحت باشن
منم حدودا هف هش سالم بود
رفتم نشستم کنار بابام
یکی از دوستای بابام گفت ماشالله یحیی دیگه مردی شد میاد تو جمعهای مردونه
منم ذوق مرگ شدم خواستم خودمو جمو جور کنم ک یهو یه بادی از من در رفت لامصب
یه صدایی داشت تو مایه های وی ی ی ینگ
بابامم برا اینکه مثلا یه حرفی بزنه ک نارحت نشم گفت یحیی نبود
من بودم
صدای خنده اونا تا ده تا محل اونورتر رفت
منو میگی تو همون لحظه از شدت خجالت ده پونزده سال پیر شدم
شمارو نمیدونم ولی من اینجوری وارد جمع مردا شدم
هی ی ی ی ی ی ی
هفته پیش به استادم گفتم کی واسه تحویل پروژه تشریف بیارم!!!!!!!...................
دختره فرم دانشگاه پر کرده: نام:پریسا .... نام خانوادگی:جلالی ....فرزند: سوم!! !!!!!!!!
این چطوری کنکور قبول شده واسم سواله :دی
دختر خالم اومده میگه: این گلهایی ک درست کردم خوشگله؟ میگم: اره انگار ی شتر مث بلبل چهچهه بزنه!!!!
من : =((
دختر خالم : :((
بابا مامانش : :o
شتر توی ٌمصر :|
سازمان یونیسف : :-s
یه سوال دارم ، اینکه میگن سی و دو بار غذاتونو بجوین رو کی رعایت کرده ؟
والا ما اومدیم رعایت کنیم ۱۷-۱۸ بار جویدیم داشت حالمون بهم میخورد
انگار با گوشت کوب له کردی غذارو یه استکان آبم قاتیش کردی!
سر کلاس مادران نوزادان نشستیم
حدود90نفریم که اکثریت پسر هستن
استاد رو به دخترا میگه زود برام علائم حاملگی رو بگین
پسری پشت سر من میگه استاد فکر می کنه اینا تجربه دارن
یکی میگه بی حالی
استاد میگه پس الان همه دخترای این کلاس حامله هستن!!!
پسرا رو به مردن هستن از خنده
یه پسر از ته کلاس با صدای بلند میگه بزرگ شدن شکم!!!
هیچی دیگه کلاس ترکید
:)))))
یکی از خاطرات بچگیم واسه روزیه که رفتم تست هوش بدم ,طرف عکس رخت و لباسی که رو طناب آویزون بود و بهم نشون داد گفت اینا چیه,
به نظر شما من گاگول چی گفتم ,
برگشتم گفتم اینا چندتا آدمن که دارن ورزش میکنن
مامان بیچارم:-( :-S :-@
من:-)))
کسی که سوال پرسید :-o
آقا دیروز داداش بزرگترم امده بود خونه رفتم جلو بهش دست دادم دستم و محکم با دستش فشار دادم منم گفتم آِی آی آخ پام پام
من ..... :((
داداشم ......:))
دانشگاه قبول شدم رفتم واسه ثبت نام .اتاق امور اموزش بهم گفتن برو اتاق شماره 1 تشخیص هویتتو بگیرو بیار .مام رفتیم گفتن اسمتو بگو؛ٰمنم گفتم ترنم علی زاده.بعد از یه ساعتی اقاهه بر می گرده میگه خانم علی ترنم زاده پرینت بگیرم ؟
من:0
حالا نه یبار دوبار تکرار کردند
دانشجوها :))
اقاهه:\
هیچی دیگه دچار اختلال هویت شدم.
اخه من موندم اینارو کی استخدام کرده!!!!
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )