دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  28412

مودم ام خراب شده بود هر دو دقیقه یه بار خودش خاموش روشن می شد.
خیلی منسجم زنگ زدم شاتل میگم سلام خانوم این سرویستون اعصابمو خورد کرده ، همش قطع میشه . دیگه از شما سرویس نمی گیرم!
خانومه گفت : قطع نکنید ، بذارین لطفا یه لحظه چک کنم...
بعده پنج دقیقه چک کردن میگه خب چرا هی مودم و خاموش روشن می کنی؟!!!!!
من :!
زری خانوم خیاطه ورساچه :))
گراهام بل در لحظه ی وقوع حادثه :-(( :|
تلفن فروشیه پشت شهرداری:))))

  28411

کیا یادشونه که وقتی که پرتغال می خوردیم پوستاشو بر میداشتیم بعدش چند نفری جمع می شدیم داخل یه تراش فشار میدادیم بعد تراشرو دور دستامون میپیچیدیم تا تار عنکبوت درست شه بعدش کلی کیف می کردیم یادش بخیر....

  28399

ساعت 3 نصفه شب بود پشت کامپیوترم بودم یه سر رفتم تهران موزیک یه اهنگ جدید از مجید خراطهام دانلود کردم بعد هدفون کامپیوترما وصل کردم تا گوش بدم در حین گوش دادن بودم دیدم مامان و بابام و تمام اعضا خانواده دورم حلقه زدن .هدفونا از گوشم بر داشتم دیدم باند کامپیوترم تا ته زیاد بوده و من حواسم نبوده خلاصه بعدش یه دست کتک خوردیم واسه یه هفته هم محروم شدیم از نت این لایک داره بزن لایکا

  28397

پدر بزرگمو برده بودم بیمارستان
یه پیرمرده بود اونجا
نوه هاش اومده بودن ملاقاتش
یکیش حمید بود اسمش اون یکی زهرا
خلاصه پسره یک ساعت خودشو معرفی کرد بعد پرسید من کیم گفت حمید
پسره گفت خب خداروشکر حواس حاج آقا سر جاشه
بعد دختره ذوق مرگ شد گفت حاج آقا حتما منو میشناسه
پرسید اسم من چیه
گفت حمید
دختره گفت من زهرام
دوباره پرسید من کیم گفت حمید
برا سلامتی همه مریضا لاییییییییک بلند

  28382

یه روز رفته بودم بیرون داشتم پیاده میرفتم که یه دختر خیلی خیلی خوشگل بهم گفت : ببخشید آقا یه لحظه کارتون داشتم
گفتم : بفرمایید
گفت : اینجا نمیشه بریم تو اون کوچه که خلوته
رفتیم بعد چند دقیقه مقدمه چینی گفت : با من دوست میشید ؟؟؟
من جوگیر شده بودم گفتم : نه
خلاصه از اون اصرار و از منم انکار
دید فایده ایی نداره زنگ زد گفت : مریم بیا بریم
چند ثانیه بعد دختر خالم اومد
تازه فهمیدم دختر خالم منو دیده و به دوستش گفته بیاد به من اینجوری بگه
فاجعه اونجاست که بعد این قضیه هرچی بهش میگم منو با دوستش آشنا کنه میگه : ننننننهههههه

  28371

سر زنگ زبان شیرین انگلیسی دبیر محترم داشت تا میتونست مشق میداد... بچه ها گفتن خانم وقت نداریم کمش کنید...
گفت امروز بنویسید... مام گفتیم خانوم این هفته روزی 3 تا امتحانه...
گفت جمعه بنویسید... یکی از بچه ها هم گفت خانم جمعه که تعطیله!!!
دبیر هم به طور عجیبی قانع شد!!! صحنه ای بودا!

  28368

ترم اولی هستم سر کلاس اشنایی با مهندسی شیمی بودیم استاد گفت کی میدونه تقتیر ینی چی؟منم با اعتماد بنفس کاذب گفتم ینی تبدیل مایع ب بخار گفت دختر عزیزم!دانشجوی مهندسی!بچه دوم ابتدایی میدونه تبدیل مایع ب بخار تبخیره نه تقتیر ولی شما هنوز نمیدونی!
اینقدر بهم خندیدن که نگو

  28367

یکی از فامیل که قد و قواره ی کوچیک داره تعریف میکرد:
آقا یه روز پنجشنبه غروب منتظر تاکسی بودم بعد کلی الافی تاکسی اومد و من زود تر از همه رفتم صندلی عقب پشت راننده نشستم. 3 نفر دیگه هم سر جاشون نشستن و تاکسی راه افتاد... بعد از 10 دقیقه اون 3 نفر تو یه جای شلوغ پیاده شدن و دباره تاکسی حرکت کرد. بنده خدا راننده تاکسی یه نگاه به آینه انداخت دید کسی داخل ماشین نیست و از خستگی زیاد یه باد شکم (صدا دار) خالی کرد و گفت شنبه!! دوباره یکی دیگه خالی کرد و گفت یکشنبه!! یکی دیگه هم خالی کردو گفت دوشنبه.... همینطور رسید تاااا پنجشنبه!! منم که دیگه نمی تونستم اون فضا رو تحمل کنم یهو پریدم گفتم آقا آقااا من پیاده میشم!! راننده درجا همون وسط خیابون زد رو ترمز و شوکه برگشت گفت: تو از کی باهامی؟؟؟ :O گفتم از شنبه!!!! :D

  28360

یبار داشتم به دوستم اگه اونور خیابون بود اشاره میکردم و... نگو یه دختر تو مسیر بوده !!!!!!!
.
..
هیچی دیگه مگه ول کن بود!!!
با هزار مکافات فهموندم که خط رو خط شده!!!
واقعا وضع خیلی خرابه ها؟
پسرا مواظب باشین...

  28343

داشتیم فوتبال ایران و کره را می دیدیم
بعد کره ای ها هی خطا می کردن و....(خودتون حتما دیدید)
مامانم گفت بی شعوراااااا دیگه دونگیی نمی بینم!!!!
اصن برن دونگی رو بکشن اعدام کنن بچش بمیره
بانو جانگ همه رو بکشه امپراطور بمیره..
مامانه میهن پرسته من دارم ؟!

  28341

یه بار مهمونی بودیم همه فک و فامیل جمع بودن بچه پسر عموم 3سالشه بهش یاد دادم اگه بهت گفتم عمو چیکار کرد داد بزن باد شکم داد(با جزئیات صدا!!!) بعد کره خر رفت وسط اتاق داد زد kk بهم گفت بلند بگو عمو ...
آبرومون رفت. زن عموم مثل این خون اشاما بهم نگاه میکرد
خیلی خجالت کشیدم

  28334

من وقتی بچه بودم می خواستم بستنی بخورم اول کاکائو روشو می خوردم بعد بستنیشو لیس می زدم شما هم اینجوری بودین

  28330

یادش بخیر ی تلویزیون 14اینچ سیا سفید داشتیم همه دکمه هاشم کنده شده بود میخ داغ کردیم گذاشتیم جاش بالاشم یه دکمه گردون بود شبکه هارو عوض میکرد
وجدانن سگش می ارزید به تلویزیون سه بعدی های امروزی مگه نه؟

  28329

امتحان گواهینامه داشتم
افسره برگه دستش بود ایرادامو مینویسه بعدش میگه آقا عرفان دسته راهنما هویج نیست اونجا
گذاشتنش راهنما بزنی
منم مزه ریختم گفتم ج سروان من ب فکرشمام پول برق براتون نیاد
گفت مزه نریز برو پایین ردّی
واقعا مردم جنبه شوخی ندارن آ

  28325

دارم تبلیغات پخش میکنم پیرزنه میگه:اوغلان چرا اینارو میندازی خونمونو کثیف میکنی؟من کمر ندارم جمشون کنم
گفتم حاج خانم فیش گازه
میگه چقد اومده؟
گفتم 16هزارتومن
بیچاره قلبش وایستاد زد توسرش گفت ای دَدَم وای چرا اینقد زیاد
مطمئنم حالا که فهمیده جریان چیه منتظره فقط یه بار دیگه از کوچه شون رد شم