دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  35872

اقا من ك حدوده ٧،٨ سالم بود تازه ياد گرفتم ماشينارو پنچر كنم .يه بار تو عروسي ما بچه ها بيرون بوديم و بيكار من تزشو زدم ك بريم ماشينارو پنچر كنيم جز ماشينه خودمون.
خلاصه پنچر كرديم اكثرا رو بعد از اختام مراسم ملتيو منتظر گذاشته بوديم اينقد چسبيد. ماشين عروس هم پنچر كرده بوديم عروس داشت گريش درميومد مام خودمون كنترل كرديم ك نخنديم .من ب بابام گفتم بابا؟گفت بله؟گفتم ماشين مام پنچره؟
گفت نه.گفتم خو چرا نميريم؟؟
گفت لامصب تمام ماشينايي ك دورمون پارك شده پنچرن حالا حالاها اينجا الافيم:|ب اين نتيجه رسيدم ك (چاه مكن بهر كسي اول خودت بعدا كسي) عبارتيست ك حقيقت داره پس منم متحول شدم و
از اون ب بعد درس گرفتم ك
( وقتي ميخوام ماشينايه يه منطقه رو پنچر كنم ماشينايه دوره ماشين خودمونو سالم بزارم ):))))

  35871

آقا من ریاضیم در حد تیم پرسپولیس ضعیفه
بگذریم...چند دفعه سر امتحان ریاضی در دوره راهنمایی همه سوالا رو حل کرده بودم
معلم اومد گفت بچه ها سوال شماره 5 غلطه حل نکنید
وقتی یه نگیگا به برگم می کردم میدیدم که سوال 5 رو هم حل کردم.
اونوقت بود که میخاستم سر معلمو با در قوطی تن ماهی ببُرم
کیا مثل من انقدر باهوش بودن که غلط و درست بودن سوالو نمیفهمیدن
یادش بخیر..ما که همش با تک ماده و تبصره اومدیم بالا وای به حال بچه هامون...
اگه خوشت اومد بزن لایکو

  35870

معلمه اومده سر کلاس.خیلی شیک یه هفته مونده به امتحان ده تا سوال داده و میگه:
اینا تو امتحان میان.بشینید بخونید و قدر بدونید! تو یه مدرسه دیگه گفتن همه کتابو بخونن.
یکی از ته کلاس:معلم اونا آدم نبوده که!!!
معلم:معلمشون منم!
طرف از خجالت رفت زیر میز!!

  35867

پســـرداییمُ دیــروز دیــدم گف: امیـــــر، ایگـــــو یعنی چــــی؟؟؟
مــــن: چـــــــــــــــی؟؟ O:
پســـرداییم: ایـــــگو :|
مــــن: تا حالا نشنیــــدم! چـــی هس؟
پســرداییم: بابا یه دختــــراَس تا یه چیـــزی میـــگم , میگــه ایگــــــو!
مـــن:خـــو حتماً کچــل داره بهت فحش میـــده!
پســـرداییم: نه بابا دیگــــه انقد بالا خــونم تعطیــل نی نفهمم :|
مــن: بذا از ـــــ بپــرسم شاید بدونه!
زنگ زدم به مخــاطبٍ ویــژه گفتم: ایگـــو یعنی چی؟
آقــا تا اینُ گفتــــم پوکیـــد از خنده گف: امیــــر کی بهت گفته؟ دستت درد نکنه (وباز هم می خنــدد)
مـــن: چیـــه؟ به چی میخنــدی؟ بابا دوس دختـــرٍ ســاســانٍ همش اینو ریپیـــت میکنـــه:|
ـــ : بــابــا این همـــون ایــــشٍ دختـــرلوساس! به زبــونٍ کــــره جنــــوبی میشه ایگـــــــــــــو!! به ســاســان بگـــو یعنــی خاک تو ســرت با این دوس دختــــرت D:
یعـــنی اونجـــا بود که نیشستـــم به درگاهٍ پـــروردگار زار زدم , زجـــه زدم خــودش یه فکـــری به حالٍ اینجـــور دختــــرا بکنـــه!!!
ایگـــــــــــــــــو!!!
حـــالا مخـــاطبٍ خاصٍ مــا ول نمیکنـــــه واسه اینکه لجـــمو دربیـــاره هی میگـــه: ایگـــــو ایگــــو!!
هـــعی:|

  35856

از جمله تفریحات سالم من و دختر خاله توی سن شیش سالگی این بود که با دو تا پشه کش بریم توی حیاط پشه بکشیم. کلی هم کیف میکردیم... همچین ادمایی بودیم یعنی

  35853

خواهرم6 سالشه(بله بله دهه هشتادیه)
دیشب داشتم یواش با مامانم حرف میزدم که کسی نفهمه برگشته میگه شماها چی پچ پچ میکنین با هم؟؟!میگم به تو چه...
بعد یه حرفی به بابام زد بابام خندید،از بابام میپرسم چی میگه؟برگشته میگه فوضولیش به تو نیومده مگه تو میگی چی پچ پچ میکنی؟

  35850

ی بارم سر کلاس مهارت های زندگی (ی چیز تو مایه های روانشناسی در مورد ازدواج و ایناس..)استاده (زن)صدام کرد گفت بیا پای تخته نقش پسری رو بازی کن که میخاد به ی دختر ابراز علاقه کنه,چی میگی بهش؟منم مثلا اون دختره ام!!*استاد روم نمی شه جلوی دخترا بگم که ,ضایس!
استاد:نه راحت باش فقط می خوایم نقاط ضعف و قوت و نحوه بیانت رو بررسی کنیم.
حالا کل کلاس ساکت منتظرن ی چیز بگم بترکن,منم فرصت طلب زل زدم تو چش استاد باصدای نازک گفتم:
شلام،من یه جوجوی کوشولوام،هوا شرده،بف میاد،میزالی تو قلبت بمونم؟؟"(خدایی تصور کنید صحنرو,50 سالشه طرف)
بچه ها که اشک از چشاشون می بارید,استادمون هم خداییش باجنبس فقط با خنده گفت برو بشین تو آدم بشو نیستی!

  35838

یه بار با دوستم رفتم یه چی بخورم،مونده بودیم "هات چاکلت "بخوریم یا آیس پک.اول وایسادیم کلی فکر کردیم.بعد گفتیم بشینیم که بهتر تصمیم بگیریم.کلی هم این وسط خندیدیم که مثلا بگیم آقا یه هات پک بده یا آیس چاکلتو این جورچیزا.بعد یه ربع متفق الشکم !!! تصمیم گرفتیم آیس پک بخوریم.دوستم خیلی ریلکسو شمرده میگه آقا دو تا "آیس پک سوپر چاکلت" بدین .اینقدر تابلو میخندیدم که آقاهه گفت چرا میخندی؟حالا بماند که بعدش هات چاکلتم خوردیم....

  35836

الان تو اخبار خوندم که از روز 21 دسامبر قراره همه دنیا به مدت سه روز در خاموشی فرو بره....
آقا یعنی آخه ... مگه قرار نبود دنیا به پایان برسه ؟؟؟؟ حالا میگن فقط سه روز خاموشی داریم؟؟؟؟
بابا من به امید پایان دنیا کلی چک کشیدم اونم با تاریخ وصول اواسط دی ماه ...
خواهشا مسئولان یه کاری بکنن...

  35821

عاغا شما هم از این رفقا داشتین که امروز یه خاطره یا یه جوک براشون تعریف می کردی فرداش جلو خودت اون رو به عنوان خاطره خودش تعریف کنه. یه بار با شلنگ دسشویی خوابگاه رفتم تو حلقش دیگه از این کارا نکرد...

  35812

تو اتاق تاریک داشتم درس میخوندم. حوصلم نمیومد پاشم چراغو بزنم.
عمه ما اومد :چرا تو تاریکی نشستی؟؟؟
چراغو روشنید(روشن کرد.چرا همچین میخونی؟؟؟)
ما حم زوق کردیم در حد مرگ یهو گفتم:نور به قبرت بباره..!!!!
بعد اینکه کامل حرفمو زدم به معنیش فکر کردم دیدم اینجا جاش نبود.
ولی مگه میشد جمش کرد لا مصصصصبو...
من بعد این حرف:O
عمه مرحومم>:(
قبری که گفتم(نور چه شکلیه؟ همون شکلو اینجا تصور کنین)
راستی استادرو ولش کن واقعععا نمیشه درس نوشت.
قبول دارین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  35806

عکس العمل بابای من وقتی بهش می گم پول بده ..
ولم کنید
ندارم
به خدا ندارم
به پیر به پیغمبر ندارم .. :D

  35798

عاقا با اف 16بهم حمله کنند اگه دروغ بگم ،نه، با آپاچی که خفن تره
یه بار سرکلاس نقشه کشی بودیم که داشتیم طرح هامون رو میبردیم واسه نمره گرفتن.
بعد من دوتا دختر طرحشون رو بردن اتفاقا دوتاشون هم مثه هم کشیده بودن رفیق فابریک هم بودن.اینا یه جای طرحشون اشتباه بود که استاد مال اولی رو ندید ونمره کامل بهش داد مال دختر دومی رو نگا کرد وگفت غلطه
آغا به جون خودم برگشت گفت: استاد خب مال اونم غلط بود چرا نگرفتین خب از اونم نمره کم کن
مارو میگی که داشتیم دسته صندلی رو میجویدیم
استاد هم که داشت کیفشو مجوید
بس که خندید کلاسو تعطیل کرد
خب من چی به اون رفیق فابریکه بگم
آغا اصن پسرایی که جونشون بره ولی رفیقشونو نمیفروشن بزنن لایکو
اون دخترایی که رفیق دوست هستن هم اشکال نداره لایکو بزنن

  35797

عاقا یه بار سر کلاس بودیم (نمیگم چه کلاسی) موضوع درسمون پانتومیم بود استاده اومد گفت به ترتیب پاشید بیایید راجع به یه چیزی پانتومیم اجرا کنید
یییهو همه با هم گفتیم: اخه چه کاریه؟! اصن هیچ چی به ذهنموون نمیاد!!!
استادموون (خانوم بود) پاشد گفت: یه کار ساده میخوام ازتوون مثلا انجوری...
عاقا بنده خدا اومد وسط کلاس جفت دستاشو گذاشت رو شکمش قیافشم شبیه مریضا کرد که مثلا داشت به ما میفهموند که داره ادای یه ادم گشنرو در میاره!!
ییهو گفتم: استاد بچه لگد میزنه؟؟!!
حالا رفیقام که داشتن زمینو گاز میگرفتن به کنار قیافهی استاد دیدن داشت!!!!!!!!
خلاصه با اردنگی شوت شدم بیرون اون ترمم انداختتم.....

  35786

یکی از دوستان درباره ی خابش که استادش نون وا شده بود نوشته بود و خعلی گله داشت
خوب من بگم تا ایشون قدر خابشو بدونه
آغا خواب دیدم با ماشینه نداشتم انداختم تو جاده:))
سرعت بالا در حد چی :)
یهو برادران زحمت کش انتظامی انداختو پشت سرمون
منو میگی :)))))))
رانندگی در حد چی :) (البته تو خواب آ)
آغا رسیدن بهم یهو انداختم معکوس و ویژژژژ :)
دوباره اومدن
و من طی یک عملیات باور نکردنی 7/10 مرتبه فقط معکوس انداختم :)))
و الفرار
ماموران زحمت کش قبل از واقعه :)))
برادران زحمت کش پس از واقعه:(((((
من ::::))))))
اون دوستمون :((((
استادش :)))
ماشین من :))))))))))))
و شما خوانندگان این پست :)