تاریخ انتشار : آذر 1391
تو اتاق تاریک داشتم درس میخوندم. حوصلم نمیومد پاشم چراغو بزنم.
عمه ما اومد :چرا تو تاریکی نشستی؟؟؟
چراغو روشنید(روشن کرد.چرا همچین میخونی؟؟؟)
ما حم زوق کردیم در حد مرگ یهو گفتم:نور به قبرت بباره..!!!!
بعد اینکه کامل حرفمو زدم به معنیش فکر کردم دیدم اینجا جاش نبود.
ولی مگه میشد جمش کرد لا مصصصصبو...
من بعد این حرف:O
عمه مرحومم>:(
قبری که گفتم(نور چه شکلیه؟ همون شکلو اینجا تصور کنین)
راستی استادرو ولش کن واقعععا نمیشه درس نوشت.
قبول دارین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟