بیهوده فیلممان رانشان میدهی..
جدایی من ازتوهیچ اسکاری ندارد..

سهراب سپهری درجشن تولدیکسالگی فرزندش....
فرزندم!یک پاییز.یک بهار.یک زمستان ویک تابستان رادیدی.ازاین پس زندگی تکراری است....

ویژه برای hotboy797
داداش علی اگه چیزی میگم چون حس میکنم شرایط من و اون دختر شبیه همه
قبلا هم گفتم حس الآن تو بنظر من عشق نیست ، مخلوطیه از دلتنگی و عذاب وجدان
اگه عشق بود همون وقتی که باهاش بودی میفهمیدی
حتی اگه فرض کنیم که تو ازدواج هم نکرده بودی بازم هیچوقت واسه همدیگه اون آدمای سابق نمیشدین
در گذر زمان آدما عوض میشن اما تو ذهن ما همونین که بودن و اینه که مارو عذاب میده
جای دیدن اون دختری رو ببین که داره باهات زندگی میکنه ، تمام سهم این آدم از زندگی تویی، باید چشماتو به روی تمام دنیا ببندی
موفق باشی داداشم

من مانده ام و همه ی لغت نامه هایم!


هیچکدام از واژه ها مترادف "دلتنگی" نمی شوند...


امثال دهخدا ها هم میدانستند "دلتنگی" معنا ندارد،


"درد" دارد..

خلأ در هوا نیست…
در آغوش من است که خالى شده از تو…

تو تموم غرور و محبت منو چه ارزون به خودخواهيت فروختي.
تو اولين مهمون تنهايي هام بودي.
دوست داشتم برق چشمات رو مرهمي کني واسه زخماي دلم.
با اين همه بهترينم دوستت دارم و هرگز فراموشت نمي کنم.
هيچ کس اين چنين سحر آميز نمي تونست منو با خودش ببره به اونجايي که مردمش به هيچ دل مي بندند با هيچ زندگي مي کنن به هيچ اعتقاد دارن و با هيچ مي ميرن...

سلام لطفا بخونید. این درد دلتنگی چقد سخته خیلی دلت براش تنگ شده ولی نمیتونی حتی صداشو بشنوی هی تو فکرته ولی چه فایده نیس که بعد می خوای امارشو از اینو اون بگیری ولی میترسی بفهمن دوسش داری بغضی گلوتو میگیره ولی میترسی گریه کنی از قدیم گفتن تا یه چیز رو از دستش ندی قدرشو نمیدونی منم از دستش دادم

سلام دوستان
من همه متن ها تونو خوندم خصوصا برای من بر عکس همه تونم
با وجود ناراحتی همه شما ازش اما من از پیامهاش خوشم اومد ایشون راست میگن دارن به همه ما میگن به زندگی برگردیم و این که حرف بدی نیست
و اینکه حتما ایشون از شدت درد به بی حسی رسیدن
من بهش میگم دمت گرم رفیق

تقدیم به تمام اعضای 4 جک
خانه دلت رابتكان.....
غصه هايت كه ريخت توهم همه رافراموش كن!دلت رابتكان
اشتباهاتت تالاپي مي افتدزمين...
بگذارهمان جابماندفقط ازلابه لاي اشتباه هايت يك تجربه
رابيرون بكش!قاب كن وبزن به ديواردلت....
دلت رامحكم تراگربتكاني تمام كينه هايت هم ميريزد وتمام آن
غم هاي بزرگ وهمه حسرت هاوآرزوهايت.......
محكم ترازقبل بتكان تااين بارهمه ي آن عشق هاي گذري و
بچگانه هم بيوفتد.
حالاآرام تر!آرام تربتكان تاخاطره هايت نيوفتد.تلخ ياشيرين
چه فرقي ميكند؟خاطره خاطره است....بايدباشد....بايدبماند....
کافيست؟نه هنوزدلت خاك دارد،يك تكان ديگربس است.تكاندي؟
دلت راببين چقدر تميزشده است؟دلت سبك شد؟
حالااين جاي اوست!اين دل مال اوست!
همه چيز ريخت ازدلت!همه چيزافتاد!حالاتوماندي ويك دل و
يك قاب تجربه ومشتي خاطره ويك او....
خانه تكاني دلت مبارك!

دلم تنگ شده واسه اون موقع هایی که:
دلم هوس توت میکرد و مجبورش میکردم از درخت کنار خیابون واسم توت بچینه و اون از نگاه عابران خجالت میکشید میگفت بریم واست میخرم ولی من توت اون درخت رو میخواستم چون اون واسم میچیند، چه زود از اون توت خوردنها فقط یه خاطره موند...

amir wolf داداشم باورت ميشه توان نگاه کردن به چشماشو نداشتم؟!
چون چشام پر اشک ميشد ...
و اونم دوس نداش منو اينطوري ببينه ...
ميترسيدم از همچين روزي که تنها شم ...
يه شب بش گفتم خانومي مست کردم بد جور ...
گفت چي!؟آرمين چيکار کردي؟! چيزي خوردي؟!
يکم زدم مسخره بازيو شوخي ...
تهش گفتم آخه ديوونه به من مياد اهل اين آشغاﻻ باشم؟!
دارم عکستو ميبينيم ...
چشات ... مستم کردن ...!
اول کلي بدوبيراه بم گف که ترسونديمو ازين حرفا ...
اما تهش فهميد چي ميگم ...!
آره هنوزم چشاشو که ميبينم مست ميشم ...!
کاش بودي عشقم ...
کاش ...

دلم واسه خوابی که تو توش نباشی
تنگ شده

یه مدت میخوام ول کنم زندگی رو ......بذارم کنار عشق و دیوونگی رو

چشامو رو اونی که میخوام ببندم....یه مدت با هیچی با هیچکی نخندم

یه مدت میخوام لنگ چیزی نباشم...هراسونو دلتنگ چیزی نباشم

بترسن همه آدما از منی که..... قراره یه مدت بشم یکی دیگه...

یکم فرصتو استراحت میخوام..... یه شب خواب شیرینو راحت میخوام

میخوام بچه شم باز تو این سن و سال ...یه مدت جدا شم از این حس و حال

تو میدونی احوال خوبی ندارم....غروبم سکوتم گمم بی قرارم

واسه اینکه خورشید چشمام بتابه ...یه مدت باید بی توقف ببارم

ببخشید که آروم نمیگیرم از عشق....گریزونم از خنده و سیرم از عشق

بهت قول میدم باز بشم مث اول.... بازم واسه تو با تو میمیرم از عشق

بمان با من که من صدای خسته در بادم/در این اندوه بی پایان بمان تنها تو در یادم/نمیدانم چرا غمها نمیدانند که من سلطان غمهایم/بیا با من باش که من بی تو تنهای تنهایم.

خوبه که حداقل خودت میدونی از اول چی بودی که وقتی ازت میپرسم تو اینجوری بودی؟؟؟ جوابت میشه آره از اول همین گوهی بودم که میبینی..........