دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اس ام اس تنهایی

  59807

سلام میکنم به تمام بچه های گل 4 جوک
من خیلی وقت که پستاتونو میخونم خیلی دوستون دارم. چندین بار پست گذاشتم اما تایید نمیشه.
من همیشه از اینکه عشقم بره ترس داشتم چون بدون اون زندگی محاله.
اما الان خیلی خوشحالم چون قرار با خانوادشون بیان صحبت کنن. کاش میشد شماهم مثل من به عشقتون برسین. فقط دعا کنین اتفاقی نیفته.

  59805

یکی از فانتزی های منم شده یه روز که از خواب بیدارمیشم یکی از بزرگترین آرزوهام براورده شه وعشقم برگرده.تنهایی سخته
لایک=موافقم تنهایی خیلی عذاب اوره

  59803

تو زندگی به هیچ چیز زیاد اعتماد نکن حتی سایه ات، که جاهای تاریک تنهات می ذاره

  59799

سلام غزل جون باتاخیر تولدت مبارک من خیلی دوست دارم تولدمو کسی تبریک بگه ولی حتی مخاطبم تاریخشو یادش رفته هییی

  59794

بعد از تو
حال من خوب است
تنها گاهی پیمانه ای خاطره را
با جرعه ای بغض فرو می خورم
و بی دلیل
چشمهایم قرمز می شود
و پلکهایم عجیب سنگین است
جز این چیزهای بی اهمیت
حال من
بعد از تو
خوب است

  59793

چه رسم جالبی است !!!
محبتت را میگذارند پای احتیاجت …
صداقتت را میگذارند پای سادگیت …
سکوتت را میگذارند پای نفهمیت …
نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت …
و وفاداریت را پای بی کسیت …
و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود که تنهایی و بیکس و محتاج !!!

  59792

از نامردیه دلا و احسان پاره پاره شد وجودم
از اینکه دلا گفت دوستم داره و حتی معنیشو نمیدونست از اینکه بخودش اجازه داد یه رابطه عاطفی رو شروع کنه و راحت بذاره بره سراغ کس دیگه از دنیا و هرچی توشه نفرت دارم حتی از خودم که انقدر ساده به حرفاش دلبستم به اینکه گفت تا آخرش هستم و حاضره بخاطرم بجنگه.
دلا میخواستم یعمر باهات باشم میخواستم با تمام وجودم بیام پیشت از اونروزی که سوار ماشین احسان شدی تا الآن خواب نیومده به چشمام انقدره اشک ریختم که دیگه چشمام خشک شده پف کرده قرمزه سرم درد می کنه نمی خواستم از دستت بدم نمیخواستم به این راحتی ازت جدا بشم حتی یه قدمم واسه عشقمون برنداشتی
چطوری یعمر با دروغات کنار بیام با وعده های خالیت چطوری آخه عوضی
چشمایی که خیلی دوستشون داشتی رو بیا ببین به چه روزی در اومدن...
بقول دوستای چهارجوک:من بتو دل داده بودم عوضی

  59786

ولش کردم ورفتم !!
نه اینکه دوستش نداشتم..نه !!ازنخودی بودن متنفرم..،!

  59785

موندنی بالگد نمیره، رفتنی باخواهش نمیمونه …

  59784

شاید از مد افتاده باشد…
شاید دیگر اندازه ام نباشد…
اما همچنان عطر خاطره میدهد،پیراهنى که روى شانه هایش اشک ریخته اى!

  59781

تک پرم رفت.. بگذار دیگری پرپرش کند..،!

  59779

ﻣﺮﺍ ﺑﺎﺯﯾﭽﻪ ﺧﻮﺩ ﺳﺎﺧﺖ ﭼﻮﻥ ﻣﻮﺳﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺭﺍ
ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺶ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﻥ ﺩﺭﯾﺎ ﮐﻪ ﻣﻮﺳﯽ ﺭﺍ
ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻗﺼﻪ ﺗﻠﺨﯽ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﮐﻪ ﻣﯽ ﻧﺎﻟﻢ
ﺧﻮﺩﻡ ﭘﺮﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺩﺭ ﺣﻮﺍﺭﯾﻮﻥ ﯾﻬﻮﺩﺍ ﺭﺍ
ﻧﺴﯿﻢ ﻭﺻﻞ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻮﯼ ﮔﻞ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﺣﺲ ﮐﺮﺩﻡ
ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﭘﺮﭘﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﮔﻞ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻏﯿﺮﺕ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺻﻞ ﻣﻤﮑﻦ
ﻧﯿﺴﺖ
ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﯽ ﻭﻓﺎﯾﯽ ﺩﯾﺪ ﻧﯿﺮﻧﮓ ﺯﻟﯿﺨﺎ ﺭﺍ
ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺗﺎﺏ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺳﺮ ﺯﻟﻒ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ
ﭼﺮﺍ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺎ ﺭﺍ
ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﭼﻪ ﺍﻓﺴﻮﻧﯽ ﮔﺮﯾﺒﺎﻥ ﮔﯿﺮ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﻭﺣﺸﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺁﻫﻮﺍﻥ ﺻﺤﺮﺍ ﺭﺍ
ﭼﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ ﺑﺎ ﻣﺎ ﻋﺸﻖ ﭘﺮﺳﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﺧﻨﺪﯾﺪﯼ
ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﭘﺎﺳﺨﺖ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩﺗﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﻌﻤﺎ ﺭﺍ

  59778

برمزارم گريه کن اشکت مرا جان ميدهد.ناله هايت بوي عشق و بوي باران ميدهد.دست بر قبرم بکش تا حس کني مرگ مرا.دست هايت دردهايم را تسکين ميدهد.وقت رفتن لحظه اي قبر مرا برگرد ببين.اين نگاه آخرت مرا اميد ماندن ميدهد(کاش ميشد حس دروني آدما رو به خودت بدوني)

  59771

خدايا آنکه در تنهاترين،تنهايي،تنهاييم،تنهاي،تنهايم گذاشت . تو نيز در تنهاترين،تنهايي،تنهاييش،تنهاي تنهايش گذار

  59762

باید خودم راببرم خانه.ببرم صورتش رابشوید.ببرم دراز بکشد.دلداری اش بدهم که فکر نکند.بگویم که میگذرد.غصه نخورد.باید خودم راببرم بخوابد .من خسته است