داداش مهدی بنویس، عاشقانه هاتو، حرفای گفته شدتو بنویس، بزار دلت سبک شه،!!!!!!!!!!!!
وای که دلای تو چقدر بی انصاف بوده، چقدر بیشتر از م.......... من

هیلدای عزیزم
ممنون که جواب پست من وهمه دوستامونو با دقت میدی و کسی رو از قلم نمیندازی ، این واسه اینه که قلب بسیار مهربونی داری .
خواهری چرا اینقدر نامیدی؟؟ هر چند زندگی زیبایی خودشو بهت نشون نداده ولی سعی کن به زندگی زیبا نگاه کنی خانوم دکتر خودم...
الهی آبجی نیلوفرت بمیره واست که این همه کار ریخته سرت
راستی میشه بهم بگی مال کدوم شهری عزیزم ؟؟

سلام امیرطاها وقعا از ته دل بهت تبریک میگم. امیدوارم کنار نگین خوشبخت بشی و گذشته رو فراموش کنی. مطمئن باش از اولم اون قسمت تو نبوده
امیدوارم آینده ی خوبی کنار نگین خانوم داشته باشی.

فقط خودمون باعث میشیم که تنها باشیم کس دیگه ای مقصر نیست خندم میاد وقتی تو این سایت میبینم همه از تنهایی حرف میزنن
هر دختر وپسری میتونه بهترین لحظات زندگیش را با هم جنس های خودش داشته باشه نه جنس مخالفش
مطمئن باشید

گفتم ای جنگل پیر تازگی ها چه خبر ؟؟؟
پوزخندی زد و گفت : هیچ ٬ کابوس تبر

شیر اگر در بند و اسارت هم باشد همه از دیدنش وحشت می کنند ..
من شیر درنده ای بودم ٬ اما کاری با خودم کردم
آهوهای جنگل سر به سرم می گذارند

شیر اگر در بند و اسارت هم باشد همه از دیدنش وحشت می کنند ..
من شیر درنده ای بودم ٬ اما کاری با خودم کردم
آهوهای جنگل سر به سرم می گذارند

آدم ها ...
با هم ها و بی هم ها ...
زوج و فرد ...
و منی که انگار با پلاک تنهایی هیچ راهی به محدوده ی زوج و فرد ندارم .

این همه غصه و غم ،این همه شادی و شور
چه بخواهی و چه نه ، میوه‌ی یک باغند
همه را با هم و با عشق
بچین
ولی از یاد مبر
پشت هر کوه بلند
سبزه‌زاری است
پر از یاد خدا و در آن
باز کسی میخواند که
خدا هست خدا هست و چرا غصه؟!چرا؟!

سلام آجی هلیدا خوبی؟؟؟
آجی دیگه از تنهایی میترسم کم آوردم دلم به اینجا و مخصوصا شما خوشه .ممنون که همیشه هستی و برامون پست میذاری.
دوست دارم

Hilda جان.میدونم سخته منم خیلی وقته تنها زندگی میکنم...
ولی یادت باشه همیه یکی هست که پشتت وایستاده حتی اگه بد ترین باشی.امیدتو به خدا از دست نده...

با این چیزا نوشتنا چیزی برنمیگرده درسته خود اد خالی میشه ولی....
یه زمانی بود که منم مثل یلیای دیگه یکی رو تو زندگیم داشتم...
حاضر بودم براش هر کاری بکنم....
ولی وقتی فهمید سالم نیستم ولم کرد...
راستی قدر پدر ها و مادر هاتونو بدونید....
تا حد توان تنهاتون نمیذارن...
نه مثل م که مدت هاست تو یه خونه تنها زندگی میکنم...

بچه ها پارسال به این موقع بود با چندتا از دوستام تصمیم گرفتیم ازطرف دانشگاه بریم مشهد ،با کلی دردسر بلاخره ثبت نام کردیم .بچه ها نمیدونم چجوری بگم گفتنش واسم سخته ولی تو این سفر یسری اتفاقاتی افتاد که ای کاش نمی افتاد ای کاش .... .
بچه ها کارم شده فقط گریه ...
ازتون میخام دعام کنید از بچه هاییم که مشهد ساکن هستن التماس دعا ویژه دارم.

بچه هایی که میایید و مینویسید خیلی جالبه برام....
خیلی از شما ها یه چیزایی رو مشکل گرفتین که چیزی نیست...
هرچی باشه شما سالم هستید...جای شکر داره بخدا...
هرکسی اشتباه میکنه
نذارید بخاطر یه چیز کوچلو زندگیتون بپاشه...
من از وقتی فهمیدن مریضم کسی جواب سلامم نمیده...
تنهایی یعنی این نه اینکه کسی که دوسش داری ولت کنه...

وقتی که عاشقم شدی پاییز بود و خنک بود
تو آسمون آرزوت هزار تا بادبادک بود
تنگ بلوری دلت درست مثل دل من
کلی لبش پریده بود همش پره ترک بود
وقتی که عاشقم شدی چیزی ازم نخواستی
توقعت فقط یه کم نوازش و کمک بود
چه روزا که با هم دیگه مسابقه می ذاشتیم
که رو گل کدوممون قایق شاپرک بود ؟
تقویم که از روزا گذشت دلم یه جوری لرزید
راستش دلم خونه ی تردید و هراس و شک بود
دیگه نه از تو خبری بود ،‌ نه از آرزوهات
قحطی مژده و روزای خوش و قاصدک بود
یادم میاد روزی رو که هوا گرفته بود و
اشکای سرخ آسمون آروم و نم نمک بود
تو در جواب پرسشم فقط همینو گفتی
عاشقیمون یه بازی شاید ،‌ یه الک دولک بود
نه باورم نمی شه که تو اینو گفته باشی
کسی که تا دیروز برام تو کل دنیا تک بود
قصه ی با تو بودن و می شه فقط یه جور گفت
کسی که رو زخمای قلب من مثل نمک بود……………