دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اس ام اس تنهایی

  61814

من عشق رو باختم
نه برای اینکه بازی بلد نبودم …
نــــــــــه ..
فقط برای اینکه خنده تو رو ببینم …!

  61808

naziii 22 خواهر گلم شما لطف داريد عزيز،منم تک تک بچه هاي اس ام اس تنهايي رو با تمام وجود دوست دارم و ممنونم از همه شما
مسيحا
داداش گلم ممنونم ازت .ولي ترو خدا اينطور نگو ،درسته ازش دلخورم و بدجور منو له کرده ولي باور کن هنوزم دوست ندارم يه خار به پاش بره ، درسته اون با عشق جديدش خوشه ولي منم با خاطراتش خوشم البته خاطره کسي که من ميشناختم نه خاطره کسي که عشق جديدش ميشناسه
اون عاشق نبود من که عاشقش بودم

  61803

حالا که رفتنی شده ای طبق گفته ات، باشد،

قبول…لااقل این نکته را بدان:
آهن قراضه ای که چنان گرم گرم گرم
در سینه می تپید،
دلم بود…
نا مهربان.. خداحافظ…

  61800

برای هیلدای عزیزم.آجی مهم نیست خونوادت طردت کردن مهم نیس الان داری تنها زندگی میکنی آره شاید بگی اینا همه مهمن شاید بگی تو نکشیدی نمیدونی تو نمیفهمی برای یه دختر تنهایی چه قدر درد آوره بخدا میدونم منم یه دخترم هیلدا آجی گوش کن چرا نام و نام خوانوادگیتو عوض کنی اونا هویت توان اگه نمیدونستی بابات کیه مامانت کیه چه حالی داشتی همین قدری که میدونی از کی هستی یه دنیاییه بخدا.آجی تو رو خدا بخند به خاطر من به خاطر همه ی دوستایی که اینجا داری به کوری چشم همه ی آدمایی که دوست ندارن بخندی بخندخواهش این آجیتو قبول کنو الان با صدای بلند الکی بخند یه خنده ی از ته دل خواهش میکنم

  61798

هرگز به گذشته برنگرد
سیندرلا اگر برای برداشتن کفش برمیگشت
هرگز یک پرنسس نمیشد

  61797

نمیدانم چرا دیگر خنده ام هم دیگران را به گریه میاندازد/؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آخه لبخند من در عکس روی حجله چه گریه ای دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  61796

تفکیک جنسیتی باید اینطوری باشه
جدا کردن نامردا از مردا
نه دخترا از پسرا
هرکی موافقه بکوبه لایکووووووووووووووووووو

  61786

برای داداش مسیحای گلم
دیدن اسمت برام یعنی الآنه که اشکام سرازیر بشه ، بادیدن اسمت اول یه دستمال کاغذی برمیدارم!
میدونم واسه چی ازم دلخوری ، واسه سیگار آره؟ تو فکر میکنی من خدا رو فراموش کردم یا ازش طلبکارم؟
ازش طلبکارم اما فراموشش نکردم
درد تو فقط اینه که عشقت ترکت کرد و رفت، این درد خیلی بزرگیه اما...
اما من یه عمر با تحقیر و توسری بزرگ شدم، عاشق اطرافیانم بودن اما جز مادرم کسی دوستم نداشت
اگه بگم تو مدت دوستی با کیان فقط دوبار اونم ازدور همدیگه رو دیدیم باورت میشه؟
اگه بگم دستش هم به دستم نخورده باورت میشه؟
حقمه که واسه بدباوری پدرم ننگ ه ر ز ه بودن بخوره رو پیشونیم؟
ادعای پاک بودن ندارم اما اینی که میکشم حقم نیست
میدونی داروهای ضدافسردگی و اعصاب یعنی چی؟
من سیگار میکشم اما سیگاری نیستم، مسخره ست نه؟ با پک اول میرم تو خاطرات و وقتی به خودم میام که انگشتم سوخته
داداش اکثر شماها خودتونو تنها میدونید در صورتی که من واقعا تنهام
جز این صفحه بنفش مجازی کسی رو ندارم
.
از من دلخور نباش داداشم ، قول؟

  61782

خاطرات عاشقانه امیرطاها، نگین
امروز صبح پدر و مادر نگین رفتن مشهد به مدت یک هفته . قرار شد من ناهار برم خونه نگین و بعد نگینو ببرم خونه خودمون که این یک هفته تنها نمونه .
الان تعریف می کنم چی شد وقتی رفتم دنبالش .
ساعت 1 مغازه رو بستم رفتم به سمت خونشون . تا رسیدم اونجا نزدیک ساعت 1 و نیم بود . زنگ زدم نگین در رو باز کرد رفتم خونه .
بعد از سلام و احوال پرسی رفتم دست و صورتمو شستم اومدم پیش نگین بعد از چند دقیقه صحبت : ادامه رو داشته باش :
من : نگین ناهار چی داریم ؟
نگین : هیچی
من : یعنی چی هیچی
نگین : مامان که نیست منم که بلد نیستم غذا درست کنم
من : پس اون دفعه کی بود که قرمه سبزی به اون خوش مزگی درست کرده بود ؟
نگین : مامانم
من : مگه تو نگفتی که من درست کردم
نگین : نه بابا من فقط سالاد درست کردم با سس
من : الآن من گشنمه
نگین : خب پاشو حاضری بخوریم
من : خب پاشو حاضری رو حاضر کن
نگین : پاشو با هم املت درس کنیم .
من : املت ؟ ناهار املت بخوریم
نگین : امیر چقدر غر می زنه . بلند شو بیا درست کنیم
من : درحال رفتن به آشپز خونه .
نگین : امیر گوجه نداریم .
من : نگین پاشو بریم رستوران بی خیال
و این جوری شد که ما از فست فود سر در آووردیم
بعله اینم از نامزد بنده

  61778

خاطرات فسیل شده (n.m)
یه جایی پشت دانشکده بود کلاغ پر نمیزد ولی خیلی سرسبز و قشنگ بود...
خیلی وقتا میرفتم روی نیمکتای اونجا مینشستم و تو تنهایی بهش فکر میکردم ..
یکی از روزای یه هفته به عید بود رفته بودم همونجا نشسته بودم رونیمکت، دیدم از اون دورا داره میاد.. هول شدم .. مثه خنگا پاشدم وایسادم... انگار که یه سربازی مافوقشو دیده... اومد بی توجه از کنارم رد شد رفت..
از بس که دور بود از من ... از بس که غریبه بود با من..
هفته بعد یادمه دقیقا 27 اسفند همون روز همون ساعت رفتم همونجا.. به امید اینکه ببینمش... حالا خودتون حساب کنید 27 اسفند کی میره دانشگاه!!
هعــــی یادش بخیـــر...خیــــــلی گذشته از اون روزا..

  61749

بی دلیل برای خودم...
کسی بودم...
تا...
وقتی که نیامده بودی...
حالا خاک شدم زیر پایت...
گاهی که جلوی پایت را مینگری مرا هم ببینی کافیست!

  61746

بی دلیل برای خودم...
ای کاش این درد"عشق"هم مانند اون دردهای قدیمیه بچگی مون که با بوسه پدر و مادر خوب میشد،خوب می شد...

  61745

بی دلیل برای خودم...
ماهها از ندیدنت گریه کردم...
هفته ها از نشنیدنت صدایت گریه کردم...
روزها از نبوئیدن عطرت گریه کردم...
ساعتها از لمس نکردن دستانت گریه کردم...
دقیقه ها چشم به راهت نشستم و گریه کردم...
و حالا که آمده ای دیگر چشمانم سوی دیدنت را ندارد!!!

  61717

(..')/♥ ♥('..)
.♥/. = .█/.
_| |_ ♥ _| |_


دیروز با یک دسته گل آمده بودی به دیدنم
با یک لبخند مهربان که سالها انتظارش را می کشیدم
گریه کردی وگفتی :
دلت برایم تنگ شده ... »
و من تنها نگاهت کردم و سکوت !
وقتی رفتی
سنگ قبرم از اشکانت خیس شده بودند ...
کاش هیچگاه برای دیر شدن ٬ دیر نمی شد ...

  61716

می خواهم برگردم به روزهای کودکی…
آن زمانه ای که تنها دردم زانو های زخمی ام بود.. و معنای خداحافظی تا فردا بود