دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اس ام اس تنهایی

  65232

مخصوص داداش گلم امیر طاها
امیر طاها من همیشه پستاتو میخونم ولی ن تا آخر میدونی چرا ...؟!!!
چون از همون اولش نوشته امیر طاها تک و تنها
من با اینکه دخترم ولی با تمام سختیام کنار اومدم اونقدر درد تحمل کردمو. جلو بقیه لبخند زدم که دلم دیگه تحمل نداره
شاید باورت نشه ولی اونقدر اشک ریختم که چشمم عفونت کرده و هر ماه باید برم شیراز بیمارسان خدادوست پیش دکتر
احساس میکنم من شماها تنها ترم اخه شما فقط عشقتون رو از دست دادین. ولی من حتی پدر و مادرم منو دوست ندارن با اینکه یکی یه دونم ولی داداشام رو بیشتر دوست دارن. ... وقتی شنیدم یه فرشته به اسم نگین وارد زندگیت شده از ته قلبم برات آرزوی خوشبختی کردم . اون تیکه تک و تنها رو بردار اگه میشه ب من قرضش بده من واقعا بهش احتیاج دارم این روزا فقط میشینم پای دفترمو نقاشی میکشم. دارم از تنهایی دق میکنم عشقم با تمام نامردی رهام کرد با اینکه خودش اول اومد سراغم کاش میتونستم همیشه باهاتون درد و دل کنم. اخه حتی آبجی ندارم که باهاش حرف بزنم سبک بشم داداشمم که اصلا هیچوقت خونه نیست
براتون آرزوی خوشبختی میکنم

  65230

صدام کن تا که بسپارم خودم رو توی آغوشت... قدم با قلب من بردار...بزارم سر روی دوشت...بگیر دل خستگی هامو...از احساسی که میدونی ...یه بار آرامش من باش بجای چتر بارونی...کجا قاب نگاهت رفت که با عشق تو میخوابم...که حتی توی این رویا واست بی تاب بی تابم...میگم شاید نمیفهمی چقد دلتنگ تومیشم...با تو خوسبختی بی مرزه باید برگردی تو پیشم.....................

  65229

*چکاوک پرنده ی احساس*
روی صندلی نشسته ام و از پنجره کلبه ی چوبی به فضای سرسبز بيرون خيره شدم... هوا گرفته شايد ميخواهد باران ببارد؟ اگر ببارد چه بگويم برايش؟؟ گفته بودم باران وقتی دوباره می آيی منو خودش کنار همديگر می ايستيم تا قهقهه زنان شاهد نوازش مهربانانه ات باشيم... اما حالا من تنهايم... صدای رعدوبرق آمد باران باريد شيشه ی پنجره خيس شد... يا شايد...
به تنهاييم باران گريست... مانند خودم...
"دل نوشته هام"

  65218

تلخم
تنم تلخ است !!!
گویا کسی دارد
جام زندگی مرا به سلامتی کس دیگری
مینوشد............

  65217

hilda

ابجی این همه صبرو مقاومتت قابل ستایشه
از الان موفقیتتو میبینم
شاد بودنتو خیلی دوست دارم...

  65213

داداش امیرطاها...
مامان منم میگرن دارن اماخدارو شکر الان شدتش کم شده.هرچی سن بالاترمیره کمتر میشه درداش پس زیادغصه نخور.فقط باید انقدر باید مواظب آجی نگینم باشی که آب تودلش تکون نخوره.اون موقع درداش کمتر میشه.ایشالله که درسم تموم شد یه نخسه(به قول مامان بزرگا)واسشون مینویسم که دیگه داداش امیرطاهام از دردای عشقش از دردای نفسش غصه نخوره.نگینمو اذیت کنی بهت آمپول میزنم حالا ببین کی گفتم بهتD:

  65212

مسیحا

میخواستم بگم تواولین پسری هستی که میبینم اینقدر احساساتی هستی جالبه!!!
میدونم تو ادمی هستی که خیلی جاها با منطقت تصمیم میگیری
کسی که به جای فرار از مشکلات روبروشون وایمیسته این خیلی خوبه
اما بدون ناراحتی وغصه خوردن چیزیرو حل نمیکنه
به خدا توکل کن نبینم غصه خوردنتو داداشی احساساتیم
مواظب خودتو مهربونیات باش

  65211

وقتی مرا در آغوش میگرفت چشمانش را میبست..
نمیدانم از احساس زیادش بود یا خود را در آغوش دیگری تصور میکرد..

  65206

سلام.منم مثل آجی هیلدا پزشکی میخونم سال دوم.خیی وقت بود نه درس میخوندم نه نمازامو میخوندم.اما وقتی دیدم داداش مسیحا نمازاشو میخونه آجی هیلدا هم درس میخونه هم کارمیکنه خجالت کشیدم.گفتم به درک که تنهام.حالا چون تنهام باید کلاهم زندگی این دنیامو هم اون دنیامو خراب کنم.مگه چی شده.ازوقتی عضوشدم هم درسام هم نمازمو میخونم.میدونم الان همه سختمونه از خوشحالی نیستکه اینجاییم ازتنهاییه.از غمه.فعلا هم نمیتونیم شاد باشیم ولی یه روزی میرسه میخندیم به خودمون واین روزارو یادمیکنیم.هرچیزی اتفاق میفته واسمون حالا جدایی باشه یاخدایی نکرده فوت عزیزامون همشون حکمتی داره.فقط ازتون خواهش میکنم دیگه غصه نخورین باغصه خوردن چیزی حل نمیشه فقط خودمون ازبین میریم.دوستون دارم اندازه دنیافقط یادتون نره خدا هم اندازه یه دنیا دوستون داره فراموشش نکنین که غصه میخوره مثل خودتون.

  65205

taranooom

ترنم این دوست داشتنا برای من چی داشت که برای تو داشته باشه اما واسه رسیدن بهش تلاش کن
نذار مثل الان من هیچی برات مهم نباشه و همش تو بی خیالی سرکنی
راستی ترنم به نظرت حمید واقعا منو دوست داشت؟؟؟
من احساس میکردم از این عشق های زودگذر وسطحیه
خیلی دوست دارم بدونم!
راستی توجه کردی منو تو یا پیدامون نمیشه یا وقتی هم میشه نمیتونیم دیگه جلو پرحرفیهامونو بگیریم فقط زر زر میکنیم!!!!!!!!!!!!!!!!

  65204

داداش مـسـیـحا G1.Killer
جواب پست 64100 پاتوقو ندادی...
راستی اسم منم فائزه ست پس شما دیگه بخوای نخوای داداشی منی ;)

  65202

خاطرات منو اونی که رفت...
هر وقت باهم دعوامون میشد میومد جلوی دانشگامون میگفت از اون الوچه های فرحزاد نخوردی عصبانی هستی بخوری زوده زود خوب میشی
بعدش زود میرفت کلی از فرحزاد واسم الوچه میخرید که باهاش اشتی کنم
کجایی که ببینی دارم میمیرم از نبودنت...

  65194

هرصبح که بیدار میشوم سراسیمه میروم سراغ قاب عکست...
نگرانم
ازاینکه نکندازاینجا هم رفته باشی!!!!!
(لیلای بی همتای من)

  65193

خاطرات منو اونی که رفت ....
پارسال شب عید ساعت سه نصف شب بهم زنگ زد گفت بدو بیا جلوی در یه کار واجب دارم باهات با یه چادر سفید وچشمای خواب الود رفتم جلوی در کلی غر زدم که چرا الان ازخواب بیدارم کردی؟هیچی نگفت نگام کرد و گفت چادرم خیلی بهت میادا....
بعد از صندوق عقب ماشینش عیدی های که واسم خریده بودو بهم داد...!
کجایی که ببینی دارم از غصه ی دوریت میمیرم گلم....

  65191

چانه نزن خدا
من
از تو
تنهاترم!