دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اس ام اس زیبا

  44202

جوونايي كه دماغشونو عمل ميكنن لباشونو پروتز ميكنن گونه ميذارن و...
تو روز قيامت وقتي خدا بگه يعني من نميدونستم تو چيجوري قيافت خوبه و تو ميدونستي ميخوان چي جواب بدن؟!؟
لايك نميخواد فكر ميخواد فكر!

  44173

خدایا!
تنها تو را میپرستیم و بس , بجز تو نجوییم یاری ز کس
حمد آیه4

  44158

تو مغازه ي قلبم تنها گلي هستي که روش نوشتم دست نزنيد ، فروشي نيست

  44156

خــــــُدآیــــــآ

نَــــسـ ـل مَــــن هیـــــچ گـ ـآه

سکـــــــوتت رآ نمـــے بخــــــشَـ ـد!

  44155

باغرش رعد ما هم آوا شده ایم، طوفان شنیم و رقص صحرا شده ایم، هرلحظه که میرود زخود میشنوم، حیف است که بازیچه دنیا شده
ایم…

  44153

خســــــــته ام.....
از اینــــکه هـــــــــر روز..به گـــــــــرمــی بــه صورتــــت لبخــــــنـد میِـــزنمـــــــ
و تو نمـــــــــیدانی درونــــم چقــــــــــــــــــــدر ســـرد اســــــــــت.....

  44110

گرچه مــــا را نکنی یاد ولی ما هــــــــستیم

گاه گاهـــــــــی کـــــــــم و پــــــیدا هستیم

گرچه در گوشیـتان نام و نشان از مـا نیست

لیک در گوشـیمان SAVEو مخاطــب هستید

(احسان افتخاری)

  44101

یه روز یه ترکـــــــــــــــــــه میره سبزی فروشی تا کاهو بخره!!!
عوض اینکه کاهوهای خوب را سوا کند ، همه ی کاهو های نامرغوب را سوا میکنه و میخره
ازش می پرسند چرا اینکار را کردی میگه : صاحب سبزی فروشی پیرمرد فقیری هست
مردم همه ی کاهوهای خوب را میبرند و این کاهوها روی دست او میمانند و من بخاطر اینکه کمکی به او بکنم اینها را میخرم
اینها را هم میشود خورد

این ترکه کسی نبود جز عارف بزرگ آقا سید علی قاضی تبریزی ره . . .

  44097

.........و من ........از سکوت یک نفر دلگیرم..........
........که حاضرم تمام ثانیه های عمرم را فرش قدومش کنم......
....راستی چرا سکوت ؟؟؟؟؟؟

  44082

خوشبختی به داشتن چیزایی که دوست داریم نیست
بلکه
خوشبختی دوست داشتن چیزایی که داریم هست.

  44075

سلامتی رفیقی که سره وجودش قسم میخوردی سلامتیه خودت وقتی با عشقت دیدیش هیچی نگفتی فقط شکستیو تو دلت گفتی: خدافظ رفیق...

  44073

هیچ چیر به جزء اشک مادرم زمین گیرم نمیکنه!!!!!!!.....

  44031

بچه داداشه یه دوستام اسمش طاها س .. 6سالشه ..خیلی باحاله ..
یه شب که تازه آهنگ(ناری ناری-از علیرضاروزگار) اومده بود تو بازار..اومدیم با بچه ( و آقا طاها) تو خونه ما که یکم خوش بگذرونیم...آقا ما این آهنگو گذاشتیمو یکمم رقصیدیمو و هیچی خوشحال و خوب همه رفتن خونه هاشون ... فردا که با دوستم رفتیم از مهدکودک بیاریمش..هر چی منتظر موندیم نیومد..رفتیم توی مهد گفتیم از طاها خبر دارین؟ یکی از سرپرستای اونجا گفت توی دفتر مدیره ..مارفتیم تو اتاق مدیر گفتیم مشکلی پیش اومده..آقا این خانم مدیر با یه عصبانیتی اومد جلو و گفت این چه وضعشه؟؟ این طاها دیگه شورشو در آورده ها .. ماهم با چشمانی بهت زده گفتیم چی شده مگه خانم؟؟
خانم مدیررفت 2تا از بچه های دیگه رو آورد..به ترتیب بهشون گفت یه شعر بخونین...یکیشون یه توپ دارم قلقلیه رو خوند و اون یکی هم عروسک قشنگ من قرمز پوشیده رو خوند...بعد به طاها گفت شعرتو بخون...آقا طاهارو میگی شروع کرد با ناری ناری خوندن و حالا برقص و کی برقص...بعد بهش گفت اینارو از کی یاد گرفتی ؟ گفت از شما دیگه خانم مدیر؟؟؟؟
قیافه من %%%
دوستم $$$
طاها:@*@*@
خانوم مدیر !!!

  43989

هرکی همین الان هوای کربلا کرده
بزنه لایکو . . . .

  43982

حالا كه موندم...
به روم نيار كه نيومده بودم كه بمونم.