دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اس ام اس زیبا

  44346

تو سکوت میکنی
و فریاد مرا نمیشنوی!

یک روز من سکوت خواهم کرد!
و تو آن روز مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید...

  44340

"ویـــــژه لابستر"
ســـــلامتی اونـــایی کـــه مـــوقـــع خـــرج کـــردن واســـه رفـــیق و عـــشــقشــون...
پــــول واســـشون حـــکــم ِ جـی اِل ایــکسو داره...
راحــــــت از جـــــیب درمـــیاد...!!!!!

  44334

انقدر حرفامو خوردم
دلم از دستت پره
میرمو عاشق میشم
شاید بهت بر بخوره

  44322

از طرف سایلار :
آقا تو یه مجلس عروسی... دی جی میگه چراغارو خاموش کنید میخوایم بریم إلِی (لس آنجلس) ...
وقتی چراغارو روشن میکنن....میبینن یه عده چمدوناشونو بستن و آماده ی رفتنن
دی جی میگه دیوونه ها مگه شما (4جوکی) هستین؟ ... با این کاراتون..
میگن نه ما (3جوکی) هستیم... 4جوکی ها رفتن فرودگاه....

  44318

خدايا...
چه لحظه هايي که در زندگي ترا گم کردم اما تو هميشه کنارم بودي...
چه دقيقه ها که حضورت را فراموش کردم اما تو فراموشم نکردي...
چه ساعت هايي که غرق در شادي و غرور، تو رو که پشت همه موفقيت هام قايم شده بودي از ياد بردم اما تو هميشه به يادم بودي...
چه روزهايي که سرمو تُو لاکم کردم و توي غصه هايي که فکر ميکردم تو براي تلافي کارهاي بدم برام فرستادي دست و پا زدم اما تو هميشه کاري کردي که به صلاح من است...
وقتي خسته از همه جا و همه کس نااميدانه به تو پناه آوردم تو پناهم دادي...
وقت از آدم هاي دور و برم دلم گرفت و دنيا غم هاشو بهم ارزوني کرد تو به قلبم آرامش دادي...
تو با حضورت به خنده هام هدف دادي-به گريه هام دليل دادي-به زندگيم-به نفس کشيدنم رنگ دادي...
وقتي قلبم تپيد تو همه عظمت و بزرگيت رو تو قلب کوچک و خسته ام جا دادي...
وقتي دوستام درددلاشون را برام گفتن و من خالصانه رو به درگاهت براشون دعا کردم فهميدم که غم و غصه هاي ديگرون بارش سنگين تر از از غصه هاي خودمه...
اون وقت تو وجودم شيرينيه به ياد ديگران بودن رو چشيدم...
وقتي بهم بخشيدي و ازم گرفتي فهميدم اين معادله زندگيه نه غصه خوردن واسه نداشته هاش-نه شاد بودن واسه داشته هاو وقتي به ازاي نداشته ها بهم چيز هاي ديگه اي دادي اونوقت به بزرگي و مهربونيت بيشتر پي بردم و فهميدم بيشتر از اون چه که هستي بايد مهربون باشي ...
خدا جونم خيلي دوست دارم خيلي زياد و به خاطر همه چيز ممنون..... خدايا به خاطر سه چيز سپاسگذارم دادن هايت-ندادن هايت-گرفتن هايت
دادن هايت را نعمت-ندادن هايت را رحمت-گرفتن هايت را حکمت

  44314

صحبت خصوصیه ما (4جوکی ها) توی دانشگاه وقتی میخوایم بقیه دانشجوها نفهمن.....
مجید : حسین جون ما چیزارا این کردیم که چیز نشد ، اگه قرار به چیز بود پس چه اینی داشت که ما چیزارا این کونیم ؟؟؟؟؟/
حسین : د ن د ما بخاطر اون چیزا اینا را اون کردیم نه چیزارا این کردیم به خاطر اون ... هر کی فهمید لایک کنه .. ما که خودمون نفهمیدیم...

  44306

به سلامتی اون که 9 ماه لگدش زدی و یه بار ازت نپرسید چرا؟

  44278

دستهایش

فقط سکوی پرتابت شدند

قاصدک برگرد

خبردروغ بوده است

  44275

سلام سلطان غم ها/تو ای همزاد گلها/منم بابای بارون منم سلطان غم ها/سلام کردم نگی هی بی وفایی/سلام کردم بگم وای از جدایی

  44225

ساده براي خودم ...
دلــمــ می‌خــواهــد ...
یک میـس‌کــال باشــم برایـــت ...
شمــاره‌ای که سیــوش نکــــرده‌ای ...
زیر لــب تکــــرارمـ کنــــی ...
بـــه یادمــ نیـــاوری ...

  44224

در بیابان ، باد با همهمه می‌وزد ...
در خیابان، برف با زاویه می‌بارد ...
و من کودکی هراسانم که در تک اتاق خانه ...
از سوز زمستان زیر لحاف پناه گرفته‌ام ...
و تنها چیزی که از دو دنیا می‌خواهم ...
آغوش آفتابی توست ...

" مادر " ...

  44211

خوشبخت اونی نیست که مشکل نداشته باشه اونیه که با مشکلاتش مشکلی نداشته باشه.....

  44209

ساده براي خودم ...
نارنگي تلخ ...
انگشتم را در انحنای انتهای نارنگی فرو می کنم ...
چشم هایم می سوزد!
دلم برای شمشاد های کنار خیابان تنگ شده، اما من که از پر پرواز صد ها پرنده بالشی ساخته ام برای خواب، چگونه از پس ادراک هجرت مرغابی ها از آسمان شهرمان بر بیایم؟
آدامس می جوم و از صحنه ی جان دادن پیر زن له شده زیر سیاهی لاستیک اتوبوس فیلم می گیرم!
حالا می توانم با خیال راحت به کله پاچه فروشی بروم و چشمهای آخرین گوسفندی را که گستاخانه به من خیره شده رابا دستانم در بیاورم و اصلا به این فکر نکنم که او زیر چاقوی قصاب آرزو به دل شد .
آرزوی دیدن بارانی که در آن شب بارید ...!
کمی که بیشتر نگاه می کنم احساس می کنم که آن زن معروف در آن نقاشی معروف نه گریه می کند و نه می خندد. او عمریست به ما که با تعجب به او نگاه می کنیم ریشخند می زند ...
و در عجبم که هنوز نقاشی یک کودک پنج ساله را که مربعی را خانه نامیده و خطی را پرنده دوست تر دارم از برج هایی که دیدن ماه را از من دریغ می کنند ...
این روز ها می گذرد اما حال من خوب نیست. و به جز دوری او ملال دیگری هم دارم ...!
و چه چیز از این ملال انگیز تر که هنوز بشر جفت گیری کلاغ را ندیده!؟
ولی من همچنان امیدوارم که امیدم نا امید نشود ...
فکر هایم باغ وحشی شده که از همه چیز بیزار است. حتی از فکر کردن به دندان های مصنوعی پدر بزرگم یا کفش کهنه شده ی اولین پسر آخرین همسایه ی روبرویی مان ...
" من فکر می کنم که تعداد انسان های روی کره ی زمین عددی فرد است،
چرا که همه دو به دو به هم رسیدند و من هنوز تک و تنها مانده ام ... "
نارنگی ام تمام شد ...
هنوز چشمانم می سوزد ...

  44204

یکم انصاف . . . . .
هر روز حتی اگه 10000هزار تومنم با مخاطب خاصت حرف بزنی و اس ام اس بدی عین خیالتم نیست ولی وقتی بابات مسافرته و میگن یه زنگ بزن حالشو بپرس، میگی شارژ ندارم . . . .
به افتخار همه باباهای نازمان بزن لایکو بی امان . . . . .

  44203

یکم انصاف . . . . .
انصاف نیست هر روز بخوای مخاطب خاصتو ببینی و حتی تو اتاقت به عکسش نگاه بکنی ولی تا بابات میاد تو اتاقت تو دلت بگی اهه بازم این اومد . . . .
به افتخار باباهایه گل بزن لایکو . . .