دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اعتراف میکنم

  96696

اعتراف میکنم یه روز (ماه رمضون) رفتم کره و خامه خریدم کره 1300 تومن خامه هم 1800 مثلا اومدم پیش دستی کنم به مغازه دار گفتم پس میشه 4100 !! نخند روزه بودم
ولی بدترین جاش اونجایی بود که مغازه دار پیر به منِ سوم ریاضی ، با معدل 19.25 گفت نه میشه 3100 ، اونجا بود که فهمیدم افق کجاست :|

  96676

اعتراف میکنم بچه تر که بودم از داداشم پرسیدم آدما تو تلویزیون از کجا میرن توش گفت یه عالمه آدمو کوچیک میکنن بعد از رو سیمهای برق پشت سر هم میدون و بعد میرن اون تو
گفتم چرا رو سیم نمیبینیمشون گفت آخه نامریی شون کردن اگه سیمم بریده شه دیگه نمیتونن بیان توش
هنوز بعد از حدود 25 سال که رفتم دانشگاه و برق قدرت خوندم توهم دارم اونا که من دوس داشتم چه جوری میرفتن توش که دیگه در نمیومدن :|
نابغه هم خودتی :|

  96661

اعتراف میکنم همیشه وقتی دعوام با یکی تموم میشه تازه جواب های خوب به ذهنم میرسه! :)

  96658

اعتراف ميكنم وقتي بجه بودم تويكي ازامتحانام جلوي نام خانوادكي اسم مامان باباوآبجيمونوشتم!!‏

  96653

اعتراف ميكنم بچه كه بودم فكر ميكردم كسايي كه چشمشون رنگيه اطرافشونو همون رنگي ميبينن! خو چي كنم؟!!؟؟! يه ذره شاس ميزدم! :)

  96644

اعتراف میکنم بچه ک بودم فکر میکردم بین دایی وخاله هام اونی بزرگتره که بچه زیاد داره دراینصورت مامانم بچه اولی میشدحالا اینا ب کنار فکر میکردم بچه اولی همیشه پسره و در اینصورت داییم بچه اولی میشد و اینجوری بود که من فکرمیکردم پدربزرگ و مادربزرگم ی چیزی رو مخفی میکنن !

  96642

اعتراف میکنم تودبیرستان معلم زبانمون میگفت هرسری ی نفر بیاد ی متنو اماده کنه براترجمه منم بااعتمادب نفس بالا رفتم امادر حین ترجمه دیدم بچه هادارن میزوصندلی هاروگاز میگیرین وتازه متوجه شدم به جای اینکه بگم جان گرسنه بودگفتم جان گشنه بودواین چنان بودکه دیگه برای ترجمه نرفتم

  96624

اعتراف میکنم یبار سر کلاس حرفه دبیرمون منو برد درس جواب بدم منم هیچی نخونده بودم با سلام و صلوات پاشدم رفتم ازم پرسید:
خب انواع کود رو نام ببر؟
منم با اعتماد به سقف:
کود حیوانی و کود انسانی
یدفه کلاس منفجر شد دبیرمون یه سر تکون داد گفت برو بشین منم هنوز تو فکر بودم مگه چی گفتم....حالا همه ساکت شده بودن من رفتم کتابو باز کردم تازه فهمیدم چه سوتی دادم(کود شیمیایی و حیوانی)یهو بلنـــــــــد زدم زیر خنده هیچی دیگه دوباره کلاس رفت رو هوا :))))))

  96618

اولین بارکه میخاستم با یه دختر حرف بزنم زنگ که زد صدای ضبطو زیاد
کردم
درو قفل کردم... رفتم تو کمد …. تازه داشتم با قاشق يه بار مصرف تونل
زیرزمینی هم میزدم ….
میدونم! خیلی شجاعم !! :))))

  96613

اعتراف میکنم که وقتی کلاس دوم دبستان بودم ، دماغم رو درآوردم و گولی گولی کردم و چسبوندم پشت مانتو خانم معلممون که داشت از کنار نمیکت رد میشد :))
ینی یه همچین جانور خطرناکی بودم من :))

  96595

اعتراف ميكنم وقتى جمله ى (بذار مهمونا برن.برات دارم)رو از مامانم ميشنيدم وقتى مهمونا ميرفتن با سرعت برق يه جا محو ميشدم_اولويتم كمد اتاق خواب بود _تا وقتيم مامانم خوابش نميبرد بيرون نميومدم!

  96236

ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻱ
ﮐﻪ ﺗﺎﺯﻩ ﻏﺬﺍﺷﻮ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﯾﮏ ﮔﺎﺯ ﺍﺯ ﺳﺎﻧﺪﻭﯾﭽﺶ ﺧﻮﺭﺩ
ﺭﻓﺖ
ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻢ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﻏﺬﺍﯼ ﻃﺮﻑ
ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺑﻠﻌﯿﺪﻥ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ
ﻧﮕﻮ ﺭﻓﺘﻪ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺸﻮ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﻩ
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﯾﮏ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻢ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺍﻟﻔﺮﺍﺭ :|

  96234

اعتراف میکنم یک سال از ذوقم موقع دریافت کارنامه شیرینی پخش کردم
آخه انضباطم برای اولین بار 19 شده بود
منواین همه خوشبختی مهاله مهاله مهاله

  96231

اعتراف میکنم ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﺎ ﻫﺮﺟﺎ ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺍﺳﺖ
ﻧﺎﻡ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺭﺧﺸﺪ !

  96228

اعتراف مکینم بامعدل 19/60 سه روز در هفته رو من کل روز پشت در دفتر بودم
اون 40 صدمشم مال همون انضباط 14 من بود
بعله همچین آدم ساکت وآروم و مودبی بودم من ............