اعتراف میکنم توترافیک گیرکرده بودم انداختم تویه کوچه فرعی گازش روگرفتم ملت هم خیال کردن من بلدم راه افتادن دنبالم یکم اینور اونور پیچیدم آخر خوردم به بن بست خیلی ریلکس ماشین روته کوچه پارک کردم رفتم نشستم یجا تا نیم ساعت بعد اون ماشینها داشتن سروته میکردن از کوچه در بیان ...
اعتراف میکنم
اعتراف میکنم از اول دبستان تا الان که اول دبیرستانم هر وقت معلمین گرامی میگفتند این بدترین کلاسیه تاحالا داشتم همیشه فکر میکردم باعث و بانی این شلوغی ها و سر صداها منم
.
.
.
.
.
.
اون جوری نگام نکنید شرمنده میشم تازه هر چیم بگید به خودتون برمیگرده خخخخخخخخخخخخ^_^
اعتراف میکنم بچه که بودم رفتیم مشهد بعد تا چشمم خورد به حرم امام رضا گفتم مامان برگردیم من دیگه حاجی شدم.....
هنوز که هنوزه تا فامیل جمع میشن منو دست میندازن :))))
اعتراف میکنم که تا هشت سالگی فکر میکردم مردا پسر به دنیا میارن و زن ها دختر
تو دل خودمم چقدر سونوگرافی رفتن رو مسخره میکردم .
خخخخخخخخخخخخخخخخ
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم مامانم یه جا لیوانی فلزی خریده بود به من و خواهرم هم گفت اگه بهش اب بزنین زنگ میزنه منم خلااااااق وقتی مامانم خونه نبود جا لیوانی رو گرفتم زیر شیر اب نزدیک یه ساعت همونجور نگهشداشتم ولی نزنگید{بچه بودم دیه}حالا وقتی مامنم اومد خیلی شاکی رفتم پیشش گفتم اینو ببر عوضش کن اصلا صداش در نمیاد........
اعتراف میکنم بچه که بودم یه موز که رو زمین میدیدم خودمو میزدم به اون راه و عمدآ پامو میذاشتم روش ببینم مث تو این کارتونا سر میخورم ،6 تا ملق تو هوا بخورم .....!!!.....داغون بودیمااااا
عاغا اعتراف میکنم ناهار که خوردیم سفره رو هم جمع کردیم مامانم مایهتابه رو به من داد گفت برو بزار رو گاز منم برداشتم گزاشتم در یک عمل خوش جوش توهمی تو ظرفشویی بعدشم شیر اب رو باز کردم ماهیتابه با میگوهای سوخاری توش پر از اب شد وقتی دیدم تازه دوهزاریم افتاد چه گندی زدم اعتراف میکنم اون روز مامانم منو از خونه پرت کرد :|
اعتراف مىکنم اول دبستان که بودم دوستم مىگفت اگه رىزه پاک کن هاتو جمع کنى و با نفت قاطى کنى و برىزى تو قالب دوباره پاک کن مىشه.منم واسه اىنکه ىه پاک کن بسازم دو تا پاک کن گرون خرىدم و سر کلاس هى به دىوار مىکشىدم تا رىزه هاشو جمع کنم!هىىىى,آخرشم نشد!
خنگ هم خودتونىن :|
اعتراف میکنم وقتی با مخاطب خاصم قهر میکردم گوشیمو برا اینکه جلو چشمم نباشه میذاشتم تو کشوی لباسام, ولی هر 5 دقیقه یکبار میرفتم چک میکردم چندبار زنگ زده و اس داده...
عزیزان چند لحظه توجه لطفا!عاقا من اعتراف بعضی وقتا،تاکید میکنم بعضی وقتا که چیزی میره تو چشمم میرم جلو آینه توش فوت میکنم تازه بعد از چند بار وقتی می بینم اثری نداره میفهم دارم چیکار میکنم ^_^
دوستان چیزی از افق لازم ندارین؟
اعتراف میکنم
(ماوخاله م همساییه ایم و منو دخترخاله همیشه باهم میخوابیم همسن هم هستیم)
دخترخاله عزیزم منو ببخش یادته تا ده سالگی واسه اینکه جاتو خیس می کردی کتک میخوردی من روجات اب میریختم البته یه جوری که نیفهمیدی واقعا ازت معذرت میخام :)))))
اعتراف می کنم وقتی بچه بودم برا اینکه خون مورچه ها رو ببینم کلی مورچه جمع می کردمو تو سورنگ می ریختم فشار می دادم که فقط یه بار یه قطره از سرنگ خارج شد حالا خون مورچه ها بود یا نه نمی دونم "-_-"
اعتراف میکنم صبح انقدر خودم را به خواب میزنم تا مامانم پاشه نون رو بخره،صبحانه رو آماده کنه بعد بیدار شم بگم:چرا تو رفتی نون گرفتی منو بیدار میکردی.
دیگه کاریه که از دستم بر میاد
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم مثلا وقتی که دستم میبرید میرفتم ادامس میخوردم بعدم قورت(غورت) میدادم فکر میکردم این ادامس میره از پشت میچسبه به اون زخمه خون ریزیش بند میاد :|
اعتراف میکنم من تو 2 دقیقه حموم میکنم ولی تو یه ساعت بعدش آرایش فکلم!
.
.
.
.
امیدی بهم هست!!!؟
آخرین مطالب طنز
داستان طنز کلاه فروش و میمون
شعر طنز / فقدان همسر
شعر طنز و خنده دار رانندگی در ایران
مکالمه مرد و زن /طنز
شعرطنز / خانهی ما
مجرمان شیک پوش زندان مهران مدیری را در سریال در حاشیه ببینید! + تصاویر جدید
11 سال رانندگی معکوس این مرد +عکس
واس ماس از زبان جواد رضویان / طنز
شعر طنز / زن گرفتن …
واکنش جالب مهناز افشار با دیدن کنار کاریکاتور خود +عکس
معنی کلماتی که از زنها شنیده می شود / طنز
"جناب خان" ممنوع التصویر میشود؟
علت دروغ گفتن مردها (آخر خنده)
اصول جالب شوهرداری به روایت فورجوک !
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 39076
کل بازدید: 511882656