اعتراف میکنم که وقتی2 سالم بود برای جشن نیکوکاری یه دامن خریدم و کادو کردم!اونجا اقای مجری تلوزیون که پخش زنده بود گف خانم کوچولو چی اوردی ؟گفتم دااااااامن!گف برای کی؟گفتم برا تووووووووو:-)
اعتراف میکنم
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم همه رو میزدم یعنی.... لباسام همه خاکی بودن مامانم میگفت چیکارمیکنی باخودت من میگفتم بچه هامنومیزنن یه روز اومده بودجلوی کودکستان ببینه کیه منومیزنه باتعجب مشاهده میکنه این بچه شکه همه رو نفله میکنه من همچین دختری بودم که پسرارو هم میزدم
اعتراف میکنم که هنوزم وقتی میخوام دستامو بشورم ،با مایع دستشوویی حباب درست میکنم...
اعتراف می کنم که لابسترو نخونده پستاشو لایک می کنم
اعتراف می کنم با اینکه دخترم سوسکارو له می کنم ولی زنبور می بینم از حال میرم
اعتراف می کنم دیشب تو آبشار داشتم قور قور می کردم غورباقه شروع کرد با من قور قور ....احتمالا منو با زنش اشتباه گرفته بوده؟
اعتراف می کنم دیشب رویه یه پسر رو در گرفتن تخت واسه نشستن کم کردم ..بهم گفت شما مطمءنید قهرمان پرش ارتفاع نیستید!!!!
اعتراف می کنم که دیشب رو جیرجیرک آب ریختم بد رو مخ بوداعتراف می کنم که بازم اعتراف دارم<:
اعتراف ميكنم یه بار كه یکی از فامیلامون که خیلی بافاده ميان و كلاس ميذارن وکلا ما باهاشون رودروایسی داریم زنگ زده بود خونمون.نمیدونم میخواست واسه چه مهمونی دعوتمون کنه گوشی را برداشتم طرف که خانوم هم هست خیلی با ناز و عشوه گفت:سلام خوبی عزیزم؟
آقا منم هول کردم خواستم خیلی با ادبانه صحبت کنم اومدم بگم خوبم ممنون
زبونم نچرخید به جاش گفتم:
خوبم میمون!!!!O_o
دیه خودتون فکرشو بکنید طرف تا سی ثانیه صداش در نیومد.هر دفعه هم منو ميبينه روشو بر ميگردونه!!!خو چي كنم؟نچرخيد ديگه!
عاغا اعتراف میکنم هر موقع پسر عموم میومد خونمون میرفتم پی پی مرغارو(بله مرغ داشتیم اونم شترمرغ) میریختم تو کفشش اونم کفش جلوبسته میپوشید نمیفهمید تا زمانی که کفششو در میورد همش میگفت وای چه تو کفشم خنکه اخیش تازه دلیل این خنکی رو فهمیده اخی بنده خدا
لایک:به نظرتون کار کدوم ادم خوشگلی بوده
لایک:اینه رسم مهمون نوازی
لایک:اشکال ندالههههههههه
اعتراف می کنم قبل از اینکه عینکی بشم وقتی رو چشمم هاله می گرفت یه دست می کشیدم رو چشمم مشکل حل می شد
ولی حالا که عینک رو چشمم هست وقتی دچار هاله گرفتگی میشم یه بار عینک و بر می دارم چشممو پاک میکنم عینکو می ذارم ولی مشکل حل نمیشه
دوباره عینکو بر می دارم میبینم رو عینکم لک شده
کسی راه حل نداره که همون اولش معلوم بشه مشکل از کجاست؟!!!!!!!!!!
دوم دبیرستان امتحان آمار معلممون نمره یکی از سوال ها رو به بعضی از بچه ها که جواب درست هم داده بودند نداده بود بنابراین گفت هرکی نمره اون سوال رو نگرفته بیاد تا به نمره اش تو لیست اضافه کنم همه بچه ها ریختن سر معلم اون بنده خدا هم که خسته شده بود هرکی میرفت اصن به برگش نگاه نمی کرد نمره ش رو میداد منم رفتم گفتم به من نمره شو ندادی اونم بهم داد
اعتراف میکنم که به من نمره شو داده بود اما من بهش دروغ گفتم تا دوباره نمره اون سوال رو بهم بده
هیچی دیگه بیست شدم
به جون این فیل بالاسرمون خیلی از بچه ها اینکار رو کردن
اعتراف میکنم حسادت آورترین لحظه ی عمرم وقیه که میخوام منبع رو پایین مطلب وبلاگم بنویسم .شمام اینجورین؟ یا فقط من اینقد حسودم
اعتراف میکنم اولین تقلبم مربوط میشه واسه ی اولین املای
سال اول دبستان ، که منو دوستم که از نابغه های کشوریم از چپ
به راست شروع کردیم به نوشتن
دیگه قضاوت با خودتون دی:
اعتراف میکنم دوره دبیرستان اون کارنامه هایی که بابام میدید با اون کارنامه هایی که مدرسه میداد زمین تا آسمون فرق داشت..
لایک=آی لاو یو فتوشاپ!!
اعتراف میکنم وقتی بچه بودیم هر وقت مامانم یه غذایی میپخت که توش گوشت داشت سره سفره من و ابجیم گوشتا رو جدا میکردیم میگفتیم بذاریم آخرش بخوریم مزش بیشتره.....
میدونین درد ناکترین لحظش کی بود؟؟؟آخرش ک میخواستیم گوشتامونو بخوریم داداشم با یه حرکت سریع واسه هردوتامونو ورمیداشت و همشو میخورد من و ابجیمم همش جیغ میزدیم و گریه میکردیم.....
مامانمم هر دفه میگفت خاک بر سرتون دوباره شروع کردین عین این گوشت ندیده ها..............
هعیییییییییییییی
لایک:خاک تو سرتون واغعن لایک:اره مام مثه شما بودیم
لایک:این داداشه تو داری عااااایااا؟؟
اعتراف میکنم بدترین خازره من مربوز میشه به سه سال پیش وقتی که میخواستیم بریم فرودگاه امام دنبال عموم.عمه گرامی بنده آیس پک خریده بود.وهمون موقع اعلام کردن پرواز نشست و همه رفتیم پشت شیشه تا عموم بیاد.همین که اومد ما همه باذوق دست تکون دادیم و اینا و منتظر شدیم تا بارشو تحویل بگیره که عمه من از دیدین داداشش جو گیر شد و ایس پک رو برعکس کرد تا بخوره کل ایسپک ریخت تو سالن فرودگاه ما هم از خنده شیشه گاز میزدیم
ما:))))
عمم:(((((
مسول نظافت فرودگاه:0
اعتراف می کنم یکی از سوالات دوران کودکی من این بود که تو جاده چرا ما هر چی از ماشین ها سبقت می گیریم، اول نمی شیم...
اما الان فهمیدم : فکر کنم سرعت کافی رو نداشتیم
اعتراف می کنم تو بچگی هام یه بار بابا و مامان من دعوا کردن، من هم رفتم یه عالمه حشره کش زدم به خودم که بمیرم ... وصیت نامه هم نوشتم تازه، توش حلالشون کردم که عذاب وجدان بگیرن!
آخرین مطالب طنز
داستان طنز کلاه فروش و میمون
شعر طنز / فقدان همسر
شعر طنز و خنده دار رانندگی در ایران
مکالمه مرد و زن /طنز
شعرطنز / خانهی ما
مجرمان شیک پوش زندان مهران مدیری را در سریال در حاشیه ببینید! + تصاویر جدید
11 سال رانندگی معکوس این مرد +عکس
واس ماس از زبان جواد رضویان / طنز
شعر طنز / زن گرفتن …
واکنش جالب مهناز افشار با دیدن کنار کاریکاتور خود +عکس
معنی کلماتی که از زنها شنیده می شود / طنز
"جناب خان" ممنوع التصویر میشود؟
علت دروغ گفتن مردها (آخر خنده)
اصول جالب شوهرداری به روایت فورجوک !
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 39299
کل بازدید: 512105125