دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اعتراف میکنم

  98695

اعتراف میکنم هنوز نفهمیدم طراح تندر90فکر چی کرده چراغ دنده عقب یکی براش گذاشته !

  98689

اعتراف میکنم تو مدرسه که بودیم رویه کاغذ مینوشتیم من خرم یا بوووووووووووق بعد میرفتیم میچسبوندیم پشت یه بدبختی :دی چه حالی میداد

  98682

اعتراف می کنم وقتی بچه بودیم مامانم واسه منو داداشم پفک نمکی می خرید سرو ته پفکارو گاز میزدیم بعد بهشون تف میزدیم بهم می چسبوندیمشون، مال هر کی بزرگتر می شد اون برنده بود ..اااااای هال میداد که نگو ......

  98660

ها ها ها ها... با افتخااااار اعتراف میکنم ک وختی 7،8 سالم بود حال پسر خالم ک همسنمه رو
خععععلی میگرفتم... اینم ترسوووووو..شبا کابوس میدید :) مثلا بش میگفتم شبا ک میخوابی ی هیولایی تو کمدته ک میاد بیرونو تو رو با خودش میبره مریخ! (خخخخخخخ...)
حالا قیافشو تصور کنین O__o!!!
ب جججونه بادمجونه خودش زززرد میشدااا.. باز بگین عقل دختر و پسر یکسانه..
من الان 15 ساله اونم 15... الان بش بگم هیولا اینجوری میشه 0__0

  98635

اعتراف میکنم اولین بار که حس کردم بزرگ شدم دوم ابتدایی بود که بهمون گفتن گونیا پرگار و نقاله بیارین واسه ریاضی!!!!!
لامصب غروری که ما داشتیو فک نکنم قهرمان جام جهانی در لحظه تحویل کاپ داشته باشه!!!!

  98634

اون ترس ولرزی که آدم می ره تو آشپزخونه ، در یخچالو باز می کنه، چشاشو ریز می کنه ،یه نگاه دقیق به اطراف می کنه و سریع بطری آبو ور میداره و درشو باز می کنه سر می کشه و حال می کنه و بعد درشو می بنده و دوباره میذاره تو یخچال و بر می گرده که بره اما مامانه پشت سرشه ، تو شب اول قبرم اون ترسو نداره.
آدمه o-O
مامانه :[
لایک = منم تجربشو دارم!
لایک = واقعا!!!!!!!

  98608

اعتراف میکنم بچه که بودم فک میکردم اگه برقارو روشن بذارم آقای ایمنی میاد خونمون.
بخاطر همین با چراغ قوه درس میخوندم.
.
.
.
حالا فهمیدی چرا تجدید میشدم؟!!

  98605

این اعتراف از طرف برادرمه:
اعتراف می کنم وقتی دبیرستانی بودم سال 84 مدرسه بردمون اردو اصفهان و اونجا تو دستشویی گوسیم زنگید و تا اومدم بردارم افتاد تو چاه توالت و منم از بندش گرفتمو بردم زیر آب 3 بار آبش کشیدم، درسته همونجا از ترسم دادم درستش کردن اما بعد که برگشتیم به خواهرم گفتم واسه تنوع و کلاس گذاشتن تو دانشگاهش 1 هفته گوشی منو بگیره دستش، بعدم انداختم تقصیره اون که گوشیم درست کار نمیکنه
تا همین امسال که شب احیاء عذاب وجدان بر من قالب شد و اعتراف کردمو 1 کتک مفصل از خواهرم خوردم

  98602

اعتراف میکنم بچه ک بودم عموم خیلی اذیتم میکرد الان خودش بچه داره با پسر عمم میبریمش تو اطاق تلافی میکنیم اخه اونم داغ دیده است

  98597

اعتراف میکنم زمان مدرسه دبیرم بهم گفت:
از کلاس برو بیرون، تو با کارات به ساحت مقدس کلاس توهین میکنی.
منم هرهرهر خندیدم و با اعتماد به نفس گفتم: شما انقدر بی سوادی به ساعت میگی ساحت :دی

  98582

اعتراف ميكنم بچه كه بودم با بهترين دوستم برنامه چيديم از مدرسه جيم شيم ماهم طي يه عمليات اسكافيلدي از مدرسه جيم شديم اقا من با غرور فراوان وارد خونه شدم تازه زنگم نزدم از بالا ديفار وارد خونه شدم اقا با كلي شوق وارد حال شدم خواهرم شروع كرد جيغ واي مامان كاني از مدرسه فرار كرده بدبخت شديم و ....هيچي ديگه مامانم منو برد مدرسه به مديرم موضوعو گفت هيچي ما مورد عف قرار گرفتيم

  98578

اعتراف ميكنم اولين بار كه يه چيزايي از كامپيوتر فهميدم كيسمو بردم تعميرگاه با اعتماد به سقف كادب به افق نگاه كردم گفتم:برام ويندوزXP ultimateنصب كنين!بنده خدا ازخنده تركيد بعد بهم گفت بچه اون ويندوز7 ه كهultimate داره نه ايكس پي
منم نتونستم برم افق همونجا ذوب شدم

  98575

توی کلاس زبان بودیم که گوشیه دبیرمون زنگ خورد اونم عینکشو گذاشت روی میز رفت بیرون گوشیشو جواب بده همون موقع بود که خواستم یه کم شیطونی کنم عینکشو برداشتم 2 تا چشم مثله اژدهای شرک روش کشیدم و مثه بچه خوووووووووووووب سر جام نشستم دبیره اومد کلاسو عینکشو زد حالا کلاس کجاست تو هوا.......
بگذریم که چنتا ازین بچه ها لوم دادنو دیگه دیگه!!!
اینقدر بدم میاد ازین بچه خودشیرینا اییییییییییییییییش

  98572

اگه این پستمو یکی از اعضای خونوادم ببینه من توی افق نابود میشم:)))
اعتراف میکنم اون روز ک tv سوخت پارچ از پیش من چپه شده بود نه خواهر کوچیکم
اعتراف میکنم وقتی خونه تنهام شیطون همیشه گولم میزنه
اعتراف میکنم اون روز ک خونه بدبو شد کار من بود نه پسرخالم
اعتراف میکنم اون اسم ابولفضل توی گوشیم اسم اصلیش آرمیسه
خدایا خودت از سر تقصیراتم بگذر الهی آمین

  98186

آقا (بعله باسواتم) يادتونه بچه بوديم هروقت کسي چيزي ميگفت تو جوابش ميمونديم ميگفتيم آينه!
حالا اعتراف ميکنم من واقعا فک ميکردم آينه هست اگه کسي ميگفت جاخالي ميدادم يا منم آينه ميگرفتم ک برگرده!
ديگه چ کنيم!!!