دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  46759

عاغا يادتونه فوتبال گل کوچيک بازي ميکرديم بعد پنالتي ک ميشد بايد ي پامونو ثابت نگه ميداشتيم با اون يکي پامون ميگرفتيم!
هعععععي چ دوراني بود

  46753

کیا یادشونه وقتی دبستانی بودیم
بعضی ها معلمو بامامان باباهاشون اشتبا میگرفتن به معلم میگفتن بابا
ومثل لبو میشدن

  46752

اگر روزی محبت کردی بی منت
لذت بردی بی گناه
بخشیدی بی شرط
بدان آنروز واقعا زندگی کردی
لایک کــن به افتخار اونهایی که تو زندگیت با ارزشند

  46742

یه سری با عموم نشسته بودیم تو خونش بعد پسرعموم احسان دیر کرده بود،خواست زنگ بزنه بهش که کجاست؟
باره اول شمارشو اشتباه گرفت
دوباره زنگ به همون شماره گفت ببخشید احسان؟
طرف گفت احسان خر کیه دیگه؟
عمومم دمش گرم خیلی خونسرد گفت خر خودمونه ببخشید اشتباه گرفتم!

  46739

شما یادتون نمیاد
مااولین نفری بودیم که تو محلمون خط تلفن خریدیدیم تا یکی دوسال کل کسوکاروفامیلای اهالی محل زنگ میزدن خونه ما من فلک زده باید میرفتم صداشون میکردم
همچین آدم دس به خیری بودیم ما

  46733

ازدانشگاه داشتم میومدم توحال خودم بودم...
یه دفعه دیدم پسرهمسایه با لبخند ملیح ازروبروم داش میومد.هیچی دیگه منم خودم جمع وجور کردم.نزدیکم ک رسید گفت سلام خوبی کجا بودی ؟منم که علامت تعجب دور سرم میچرخید گفتم سلام دانشگاه بودم چطور؟
اغا چشتون روز بدنبینه یه دفعه دیدم از پشت سرم صدا میاد گوش ک دادم دیدم ک این اقا پسر همسایه داشته با دوستش که پشت سرم بوده حرف میزده.منم رفتم توخط بازیگری فیلم بازی کردم که مثلا دارم باموبیالم حرف میزنم ولی خعععلی تابلوبود صدا خندشون میومد.....

  46731

یادتونه قدیما یه معما بود که همه طرح می کردند:
یه روز سه تا دوست میرن چلوکبابی غذا می خورند
بعد گارسون میاد حساب کنه هر کدام تعارف می کنند و بالاخره قرار میشه دونگی حساب کنند (هنر پیشه سریال کره ای رو نمی گم) از گارسون می پرسن چقدر میشه میگه سی تومن هر کدام ده تومان می دن
گارسون میاره پولو می ده به صاحب رستوران
صاحب رستوران میگه پنج تومن زیاد گرفتی ببر بهشون پس بده
گارسون هم دو تومنشو میزار توی جیبش نفری هم یک تومان بهشون میده
در حقیقت نفری نه تومن پول چلوکبابشون شده
3 ضربدر 9 می شود 27 بعلاوه اون دو تومنی که تو جیب گارسونه میشه 29 پس یک تومان این وسط چی شده؟؟؟؟
من به این معما کاری ندارم تیکه که میگه هر پرس چلوکباب میشه ده تا یک تومنی خیلی جالب بوده
به نظر شما تو افـــــــــــــق با این قیمت چلو کباب پیدا میشه من برم

  46729

%yourghon%
دیشب خونواده هوس(حوس)نون خامه ای کردن.منم که فرد خونواده دوستیم با جان دل پذیرفتم.رفتم قنادی به یارو گفتم ی کیلو نون خامه ای بده(تا اینجا همه چی خوب پیش رفت تا اینکه...)یارو یه کیلو نون خامه ای کشید و بعدش ازم پرسید میخوری یا میبری.منم که ماشالا غایب جوابم بهش گفتم تو خودت میتونی بخوری ی کیلو نون خامه ای رو؟یارو هم برگشت گفتم آره بابا کاری نداره که ما جوونای قدیمیم!منم برگشتم گفتم:این یه کیلو رو به حساب من بخور.یارو برگشت گفت بابا شوخی کردم نمیتونم.(ولی مگه من بیخیال میشم)گفتم من بخورم به حساب تون؟(فک کردم یارو قبول نمیکنه).یارو برگشت گفت مرد نیستی اگه نخوری.ماهم پای مردونگیمون اومد وسط کم نیاوردیم و هرجور بود خوردیم.(داشتم بالا میاوردم)بهش گفتم حال کردی حالا ی کیلو بده ببرم خونه.(یارو مگه بیخیال میشد)گفت اگه ی کیلو دیگه بخوری دو کیلو هم مجانی میدم ببری خونه.منم از فکر خبیثانش با خبر شدم و دم به تله ندادم و گفتم دیگه نمیخام زیاد بهت ضرر بزنم شیرینی رو ورداشتم و متواری شدم.

  46713

از الان به مشورت همه شما عزیزان نیازمندم خواهشن کوتاهی نکنین. قراره یه پولی به حسابم واریز بشه, میخوام باهاش سرمایه گذاری کنم, نمیدونم به چه کاری بزنم که سود خوبی داشته باشه, کسی که بهترین پیشنهاده بده توی سرمایه گذاری شریکش میکنم. مبلغ پولی هم که میخوان بریزن به حسابم همون 44000 تومانه که دانشگاه آزاد میخواد بریزه. نامردا هنوز پولمو ندادن.

  46710

دانشگاه هنوز اون 44000 تومان بستانکاریو به حسابم واریز نکرده. قضیه خیلی مشکوکه, فکر کنم میخوان پولمو بالا بکشن, میخوام برم دادگاه شکایت کنم, حق گرفتنیه, میخوام وکیل بگیرم ولی پول به اندازه کافی ندارم, از 4 جوکیهای عزیز خواهشمندم هر مبلغی که میتونن کمک کنن برم وکیل بگیرم به حقم برسم, حقمو که گرفتم از خجالتتون در میام.

  46703

میکشم خودمو از دست مامامامانیم... مامانم از صبح تا شب توی خونه تنهاس. شب از سر کار اومدم خونه کنترل تلویزون ورداشتم-خداوکیلی هنوو کانال عوض نکردمااا... مامانم میگه :وااااای دوباره اومدی خونه... اگه گذاشتین من یه فیلمو درست ببینم؟
من:o-0خو لامصب تو روزا چیکا میکنی خب پ؟ .
هیچی دیگه ترسیدم آه مادر بگیردمون کنترلو آروم گذاشتم زمین

  46702

شمایی که به دهه هشتادیامیگی گودزیلا مگه یادتون رفته خودمون(دهه شصتیا)زنگ میزدیم خونه ملت تاتلفنوبرمیداشتن یافوت میکردیم و یا صدای بز در می آوردیم

  46680

تـــرم یـک رفتـــم از یکـی از دختـــرای سانتــی مانـتــال دانشـگــامــون جــــزوه بگیــــرم :دی
بعـــد دختـــره بـــرگشتـــه بـــم میگـــه :"مـامـانــم گفــته تــو دانشــگاه بــه پســـرای دانشـــگاهتــون جـــزوه نـــده میخوان باهات دوس شــــن I,m sorry"
امــــروز بعـــد 2 ســـال بـــیـــــرون دیـدمـش
دختـــــره : سلامــ :) خوبــــــی خوشتــپ چــــــرا تحــویـل نمیــگیــری؟ منـــــــــو یادتــ نــــــی س س س ؟؟؟
مـــن : اممممم امممم چـــــرا یادمــ هـــَــ
"والا ننــــــــم بم گفــته تــو ایــــام ولنتــــاین جوابـــ دختـــــــرارو رو نده میخـــوان جیبــتو خالـــــــی کنــن، I,m sorry"

  46671

********(!!!)علامت اختصاصی abas_m223
گلاب به روتون تازه توی دستشویی دانشگاه نشسته بودم که ازدستشویی کناری صدایی شنیدم که گفت:سلام حالت خوبه؟؟؟
منم که جوگیر جواب دادم سلام آره حالم خیلی خیلی توپه تو خوبی؟؟؟
بعدش اون آقاهه پرسید:خوب چه خبر؟ چیکار می خوای بکنی؟(تودلم گفتم، این دیگه چه سؤالی بود؟ ) ولی کم نیاوردم گفتم هیچی منم مثل خودت هیچی نخوندم اومدم یه کم فکرکنم دلم واشه ,بد جورگرفته...
(وقتی سؤال بعدیشو شنیدم، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور میشه)
گفت:منم می تونم بیام طرفت؟(نفس عمیق کشیدم و به خودم گفتم عباس مؤدب باش و خونسرد وبا حفظ احترام جواب بده,خب ترسیدم استاد باشه طرف)
بهش گفتم:راستش نه الان یکم سرم شلوغه باشه واسه بعدا میای حالا !!!
یه دفعه آقاهه با لحن عصبی گفت: ببین من بعداً باهات تماس می گیرم. یه دیوونه داخل دستشویی بغلی همش داره به همه سؤال های من جواب ميده!!!

  46659

توی امتحان میانترم، من و دوستم جلو سالن بودیم، کلی باهم تقلب کردیم، تا جایی که برگه ها رو با هم عوض کردیم و خلاصه هر چی دوتامون بلد بودیم نوشتیم، همه بچه ها هم دیدند، وقتی نمره ها رو خوند، جمع نمره دو نفرمون به 5 هم نرسید!!!!!!!!