دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 46729

تاریخ انتشار : بهمن 1391

%yourghon%
دیشب خونواده هوس(حوس)نون خامه ای کردن.منم که فرد خونواده دوستیم با جان دل پذیرفتم.رفتم قنادی به یارو گفتم ی کیلو نون خامه ای بده(تا اینجا همه چی خوب پیش رفت تا اینکه...)یارو یه کیلو نون خامه ای کشید و بعدش ازم پرسید میخوری یا میبری.منم که ماشالا غایب جوابم بهش گفتم تو خودت میتونی بخوری ی کیلو نون خامه ای رو؟یارو هم برگشت گفتم آره بابا کاری نداره که ما جوونای قدیمیم!منم برگشتم گفتم:این یه کیلو رو به حساب من بخور.یارو برگشت گفت بابا شوخی کردم نمیتونم.(ولی مگه من بیخیال میشم)گفتم من بخورم به حساب تون؟(فک کردم یارو قبول نمیکنه).یارو برگشت گفت مرد نیستی اگه نخوری.ماهم پای مردونگیمون اومد وسط کم نیاوردیم و هرجور بود خوردیم.(داشتم بالا میاوردم)بهش گفتم حال کردی حالا ی کیلو بده ببرم خونه.(یارو مگه بیخیال میشد)گفت اگه ی کیلو دیگه بخوری دو کیلو هم مجانی میدم ببری خونه.منم از فکر خبیثانش با خبر شدم و دم به تله ندادم و گفتم دیگه نمیخام زیاد بهت ضرر بزنم شیرینی رو ورداشتم و متواری شدم.