دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  53055

ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺑﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﺣﺮﻑ
ﻣﯿﺰﺩﻡ . ﺍﻭﻥ ﻫﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﮐﺠﺎﯾﯽ؟ ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯿﺎﯼ ﭘﺲ؟ ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ
ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺍﻻﻥ ﺗﻮ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﻃﺒﻘﻪ ﭼﻬﺎﺭﻣﻢ . 10 ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ
ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﺑﺎﺯ ﺑﺸﻪ ﯾﻬﻮ ﯾﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﻧﻌﺮﻩ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺑﻨﺪﺷﻢ ﺻﺪﺍﯼ
ﻓﺤﺶ ﺯﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ﺩﯾﺪﻡ
ﺯﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺮﺍﺩﺭﻣﻮ ﺟﺮﺭﺭﺭﺭ ﻣﯿﺪﻩ ! ﺑﻌﺪﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺩﻭ ﺗﺎ
ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭﺍ ﻫﻢ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﭘﺎﯾﯿﻦ، ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﻣﻨﻢ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻩ
ﻣﻨﻢ ﻧﻌﺮﻩ ﺯﺩﻩ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﺑﺘﺮﺳﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺯﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﺮﻭ ﻗﺒﺾ
ﺭﻭﺡ ﮐﺮﺩﻩ :|

  53032

شماره تلفن ما یک شماره بالاتر از شماره تلفن قالی شویی
موقع عید میشه دهنمون سرویس میکنن اینقد اشتباه میزنگم
یک بار اعصاب نداشتن زنگ زدن گفتن قالی شویی؟
گفتم بله بفرمایید
گفت خانوم فلانی هستم
گفتم اا خوبین؟ خانواده خوبن ؟ به آقا سلام برسونید
خانومه که تعجب کرده بود گفت فرش ما آمادس
گفتم بعله بعدازظهر بیاین ببرین
....
تقصیر خودشون بود خوب من چکار کنم :D

  52995

امروز سر ظهر توی یه اموزشگاه بودم.منشیه گشنش بود میخواست غذا سفارش بده.زنگ زده به یارو میگه اقا شما ساندویچ فلافل دارین؟صدا یارو اومد که گفت اره دختره هم در اومد گفت خوب من یه بندری میخوام
قیافه مارم خودتون تجسم کنید

  52993

یادش بخیر بچیگیام بهم گفته بودن یه موجودی هفتا جون داره(کصافط میگم بچه بودم نمیدونستم گربه رو میگه) پس ما هم چون موجودیم 7تا جون داریم
به خیال بچگیام الان باید 2تا جون دیگه داشته باشم
به افتخار بچهای شیطون

  52986

پسر عموم میگفت رفتم خواستگاری بابا دختره پرسید چه کاره ای؟منم گفتم تو شرکت اپل کار میکنم با خوشحالی گفت دقیقا اونجا چه کاری انجام میدی؟
گفتم اونجا اون سیباشو گاز میزنم...
طرفم با لگد انداختش بیرون...

  52982

امروز به معلممون گفتم خانم خسته نباشید ! برگشته میگه حالا خسته باشم چه غلطی میتونی بکنی هااااااان؟ اینا قبلا ادم بودنااااا

  52981

امروز یه سوتی دادم در حد پارا المپیک... دم در کلاسمون وایساده بودم داشتم به دبیر زیستمون از استاد خالقی بد میگفتم(یه چیزایی ام گفتم که نگو) خلاصه بعد یه ربع حرف زدن دیدم خانم اسدی هیچی نمیگه اخرش گفت تموم شد حرفات؟ گفتم حرفای من اره اما گاف دادنای اقای خالقی نه!!!!! یهو خانم اسدی بهم گفت احمق اون شوهر منه!!!!!!!!! واااای منو میگی به زور اب قند تا الان زندم

  52980

یادم میاد بعضی از بزرگترای فامیل که خیلی شیک و مجلسی و اتوکشیده رفتار میکنند وقتی بچه بودم فحش یادم میدادند...!!!!

  52973

یه چند وقتی بود تو زندگی شدیدا احساس بی هویتی میکردم... فک میکردم واقعا هیچی نیستم... کسی بهم اهمیت نمیده...
تا اینکه جاتون خالی زد و آقا دزده همین دو سه روز پیش همه ی مدارک شناسایی مو از تو ماشین دزدید...
تا قبلا فک میکردم بی هویتم ولی الان کاملا حسش میکنم...
مخصوصا وقتی که رفتم شناسنامه المثنی بگیرم، یارو ثبت احوالیه یه پیرمرده بود با کمال آرامش گفت: دست و پاچلفتی!!! منم گفتم مرسییییییی.
ثبت احواله داریم؟
دزده داریم؟
آدم بی هویته داریم؟

  52968

رفیقم نشتسه کنارم، میگه فیلم رو دانلود کردی؟؟؟
میگم: آره
برگشته میگه "با معنی" دانلود کردی دیگه ... :|
منظورش "زیرنویس" بود طفلی
من :|
دانلود:|
رفیقم خودش:|
زیرنویس:|
فیلمه :|

  52965

سر جلســــــــــــه امتـــــــــــــحان یه دخــــــــــتره بغـــــــــل دســــــــته مـــــــن نشســــــته بـــــود قیافــــــــش از اون درس خونا نــــــــشون می داد ، گفتـــــــــم لااقـــــــــــــل ۲۰ نگیـــــــــــرم ۱۷که رو شـــــــاخشه خلاصــــــــــه کــــــــلی باهاش هماهــــــــــــــنگ کـــــــردم که بهــــــــت علامـــــــــــت دادم چـــــــــــطور برســـــــــــونو ایــــــــــن حرفا !
هیچـــــــــــــی دیگــــــــــــــه تا برگـــــــــــها رو اوردن دیـــــــــــدم بلــــــــــــند شد برگـــــــــــــه هارو پخــــــــــــش کــــــــرد و گفــــــــــــت بچها سرتــــــــــون تو بــــــــــــــــرگه خودتـــــــــــــون باشـــــــــه!:))

  52962

امروز صبح ساعت پنج ونيم
قبل از رفتن به دانشگاه گفتم يه دوشي بگيرم از حموم كه اومدم بيرون مامانم منو ديد اومد دستاش را گذاشت رو صورتم و پيشونيم رو بوسيد منم با خودم گفتم پسرش را اصلاح كرده و مرتب ديده خوشش اومده ديگه ، بعد دستاشا برد بالا گفت خدايا شفاش بده منو ميگي به معناي واقعي كلمه هنگ كردم . 

  52961

اختصاصــی شِــــــــــــرِِک!
چن وخ پیــــش روم به دیــــــــــــوار گــــــــــــلاب به روتـــــــون توی خیابــــــــون دســـت شویی داشتم شـــــــــــــــــــــــــدید، رفــــــــتم توی یه توالــــــــت عمومــــــــی، شـــــــلوغ بود، به نفر جــــــــلوییم گفتم: آقــــــا میشــــــه من اول بـــرم کارم زیاد نیست زودی مـــــــــیام.
طــــــــــــرف یه نگـــــــاه بهــــم کرد و گفــــت: نکــنه فکــــــــــر کردی من مـــــــی خــــــــوام بـــــــــرم اون تو بســــــــــــتری شم؟!
دیــــگه الان مــردم همه فیسبوکی شدن حـــــــرف ک باهاشون مــــــــــیزنی جــــوابا تو جیبشونه در میارن،کـــــــف کنی،والاااااااااااا

  52960

امروز سر كلاس دفاعي نشسته بوديم.كسي هم كه گوش نمي داد همه داشتن حرف ميزدن حتي خود معلم عاغا يه لحظه من احساس كردم يه صداهاي عجيب دار از يه جاي كلاس بلند ميشه كم كم همه ساكت شدن ديديم صداي angry birds!فقط عاشق وحدت كلاسيم هيچ كسي به رو خودش نياورد كسي هم كه داشت بازي ميكرد هميشه تو اين موقع ها سر و صدا ميكرد خودشم عين گچ فقط داشت جلو رو نگاه ميكرد بعد 5مين سكوت مطلق همه رسيدن به طبقه پايين كه دفتره(به دليل گاز زدن بيش از حد كف كلاس)
فقط خدا ايم معلماي پايه رو از ما نگيره كه هيچ وقت آدمو لو نمي دن
به افتخار همه معلماي با مرام بكوب اون لايكو

  52950

اختصاصــی شِــــــــــــرِِک!
یادش بخیر....
بچه که بودیم، گیر می دادیم که ببرمون پارک. بعد می بردنمون پارک به جای بازی کردن، بابام یک گوشه پارک پتو پهن می کرد به زور می گفت بگیرین بخوابین!!!!