چند روز پیش بود ک خالم امده بود خونمون نشسته بودم تو اتاق و طبق معمول مجید خراطها میخوندم یهو دیدم ی چیز پرید تو اتاق فکر کردم شهاب سنگ بود از اسمون امد بعد دیدم نخیر دختر خاله عتیقه من بود امد میگه اون اهنگی ک الان گذاشته بودی دوباره بذارر بهش گفتم اهنگ نبود خودم داشتم میخوندم مگه باور میکرد میگفت خالی نبد اخر واسه باور کردن ایشون کل اهنگهای مجید خراطها رو خوندم بعد ک تموم شد گفتم حالا باور کردی گفت از اولم میدونستم خودتی خواستم یکم واسم بخونی اون لحضه دلم میخواست با کش دختر خالم رو دار بزنم!!!!
خاطرات خنده دار
فرمون هیدرولیک پرایدبابام توچشم اگه دروغ بگم(الان فهمیدین پرایدداریم؟!:-) ولی ما پرایدنداریم!)
امشب اومدم همه مطالبوخوندم بعدم که همه صفحه هاروخوندم بیکاربودم صفحه جدیدم نبودشروع کردم لایک همه مطالب.
واقعااگه جبران نکنیدازتون نمیگذرم.
یه بار تو فامیل داشتن ازم تعریف میکردن اومدم مثلا فروتنی کنم
گفتم نه بابا اغراق میفرمایید منم یه خری مثله شمام!!!!
یه دختره تو کلاسمون هست
بخاطر اون چهل نفر هر هفته بدون غیبت میان سر کلاس.بعلـــــــــــــه!
پشت یه پراید نوشته بود:دست نزن بیست میلیون پولشه!!!!
شمام مثل من این چند روزی که ارسال مطالب مسدود بود کلی سوژه ی خفن گیرتون اومد که اگه میتونستین بذارین تو سایت هر کدوم بالای دوهزارتا لایک میخورد ولی همشو الان یادتون رفته؟!
یه فامیل داریم لب مرز خدمت میکنه تعریف میکرد ک یک روز یه نامه امد ک قراره از پاسگاهشون بازدید بشه و چندتا سردار بیان اوناهم چند روز تمرین میکردن با سربازا ک یه وقت خراب نکنن بعد چند روز تمرین اخر روز موعود رسید و امدم این فامیل ما ک سرهنگه میگه دیدم از دور ماشینهای شاستی بلند امدن وایستادن خیلی استرس داشتم کل تمرینا یادم رفته بود یهو سردار امد جلو من نمیدونستم چی بگم گفتم::: بچه ها سردار سردار بچه ها!!!! کل ادمها ک امده بودن زدن زیر خنده بیچاره سرداره داشت از خنده میترکید
چند روز پیش داشتم تو اینترنت دنبال برنامه ی وینرر (باز کردن فایل های فشرده) میگشتم ک تو ی سایت پیدا کردم.
با خوشحالی دانلودش کردم و تا خواستم بازش کنم دیدم واسه باز کردنش خود همون برنامه رو میخواد.
من :(
خوب کصافطااااا اگه این برنامه رو داشتیم ک دانلود نمیکردیمش.
الآنم دنبال یکی میگردم این برنامه رو داشته باشه ک برنامه رو باهاش باز کنم و بنصبم.
نویسنده ی سایت D=
برنامه ی وینرر =)))
بازم من :(
من یادمه7 سالم بود رفته بودم خونه خالم اونجا من چون شر بودم کسی ب کارم کار نداشت چون هرچی ب من میگفتن بشین بچه!!! من لجبازی میکردم و بدتر میشدم داشتم توی خونه راه میرفتم یهو چشمم افتاد ب ی تلفن تو اون لحضله دیدم ک توی پریز نیس منم یهو جو کار کردن برداشت گفتم برم بزنم تو پریز کنار تلفن ک رفتم خاله بنده داشت مثلا نماز میخوند من این دوشاخه رو برداشتم تا نزدیک پریز میبردم یهو خالم با صدای بلند میگفت ”الله اکبر””” منم خوشم امده بود هی دوشاخه نزدیک پریز میکردم هی خالم داد میزد سر نماز منم ک دیگه خسته شده بودم زدم تو پریز چشمتون روز بد نبینه این تلفن مثل ماهواره امید رفت تو اسمون یه صدایی کرد ک تا اون موقع اونجور صداییی نشنیده بودم بعد فهمیدم ک زدم توی پریز برق!!!!!!!
درس عبرت :
یکی از فامیلا مرام گذاشت گفت رییس اداره ی بوق رفیقمه , بهش میگم فردا برو پیشش برات یه کار جور کنه ! آقا ما خوشششششششششحال خوششششششششششحال رفتیم , به خدا مدارکمم برده بودم که در جا استخدام شم !! ( نخند ! جوونیه و هزار آرزو )
رییس اداره کلی تحویلم گرفت و خداییش آماده بود استخدامم کنه ! گفت خوب شما رشتتون چیه ؟ اینجانب با شرمندگی اسم رشتمو گفتم !! به خدا اونروز که من قبول شدم میگفتن آیندش خوبه اما نه که الان تحریمیم کلن با رشتم دو تا فحشم نمیتونم بخرم !! خلاصه یارو یه سری تکون داد گفت من برااتون یه پیشنهاد دارم !
برقی از امید در چشمانم پدیدار شد !
گفت : خانوم برید فوق لیسانس بگیرین اممممممما یادتون باشه هر رشته ای غیر از این رشته !
و در نهایت برام آرزوی موفقیت کرد !
همه ی هستیم با خاک یکی شده و با پیشنهادی گهربار بازگشتم ...
مامانم عینکش به چشمشه بعد داره تند تند تو کیفش دنبال عینکش می گرده..خالم زل زده تو صورتش میگه عینکتو نیاوردی حالا بیا مال منو بزن..
:|
طرف دخدر همسایمون بود،خیلی کم بیرون میومد واسه همین من فقط یه دو سه بار وقتی تو بالکن بودم تو حیاط خونشون دیدمش،خیلی سر به زیر و با حیا بود. :'(
وقتی میومد تو بالکنشون درس بخونه به صورتی که منو نبینه واسش گل مینداختم :)
دیگه پاک عاشقش شده بودم،عاشق کسی که حتی درست چهرشو ندیده بودم!
آخه موهای بلندی داشت و صورتشو پوشونده بود موهاش... :'(
فکر و ذکرم،درس و مشقم،کار و زندگیم شده بود اون...
تا اینکه یه روز که داشتم از تو بالکن نگاهش میکردم سرشو آورد بالا و با صدای کلفتی گفت:
شاسگول من پسرم،انقد گل ننداز تو خونه ی ما...
تازه فهمیدم طرف پسره
خووو کصصاااافففططط موهاش تا پشت کمرش بود از یه دخدر هم قشنگتر
چندروزپیش یه استادجدبداومده بودواسمون!وقتی اومدتوی کلاس ربع ساعت اول من فکرمیکردم داره بهم لبخندمیزنه ومنم هی لبخنددل انگیزتحویلش دادم!نگوقیافش این مدلی بوده!اینوبعدازاون ربع ساعت فهمیدم!البته دیگه دیربودچون الان استاده فکرمیکنه من خل تشریف دارم!!!هی روزگار!!!!!!!!!!!!!!
امروز معلم نداشتیم ما هم کلاسو رو سرمون گزاشته بودیم منم بقل در وایساده بودم در کلاس ما هم یه ذره گیر داره خلاصه انقدر سر و صدا کردیم که ناظممون اومد دم در هی در میزد میگفت درو باز کنید ماهم از پشت درو گرفته بودیم الکی میگفتیم واااای خانم ما این پشت گیر کردیم واااای حالا چه کار کنیم ؟ ناظممونم بدبخت تا اینو شنید گفت خون سرد باشید الان زنگ میزنم کلید ساز یهو خر خون کلاس داد زد نهههه خانم دروغ میگن درو از پشت گرفتن!!!!! وااااای ناظممون تا اینو شنید یه نعره ای زد هممون عین پشه چسبیدیم به دیوار الانم بنده با انظباط 15 در خدمتتونم!!! دی!
به مامانم میگم:بابا چرا اینقدر موقع خوردن غذا سرو صدا میکنه(همون ملچ ملوچ خودمون)میگه دندون نداره بیچاره.دندوناشو به خاطر خرج شماها فروخته!!!!!
دندونای بالایی بابام: :|
دندونای پایینی بابام: :O
خوب مادر من بهونه بهتر نداشتی؟این چه حرفیه آخه؟
آخرین مطالب طنز
داستان طنز کلاه فروش و میمون
شعر طنز / فقدان همسر
شعر طنز و خنده دار رانندگی در ایران
مکالمه مرد و زن /طنز
شعرطنز / خانهی ما
مجرمان شیک پوش زندان مهران مدیری را در سریال در حاشیه ببینید! + تصاویر جدید
11 سال رانندگی معکوس این مرد +عکس
واس ماس از زبان جواد رضویان / طنز
شعر طنز / زن گرفتن …
واکنش جالب مهناز افشار با دیدن کنار کاریکاتور خود +عکس
معنی کلماتی که از زنها شنیده می شود / طنز
"جناب خان" ممنوع التصویر میشود؟
علت دروغ گفتن مردها (آخر خنده)
اصول جالب شوهرداری به روایت فورجوک !
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 40310
کل بازدید: 512061570