دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  73136

بچه که بودم ، حدود ۶-۷ سالم بود ، کارتون ها رو خیلی دوس داشتم و خیلی هم روی من تاثیر می ذاشت....
یه روز بابام یه موتور جدید خریده بود (اون زمونا موتور در حد پراید الان بود) منم کنجکاو که ببینم چی به چیه ....
در باک بنزینش رو باز کردم ببینم بنزین داره یا نه ....
دیدم چیزی دیده نمیشه ، رفتم یه کبریت از آشپزخونه آوردم و روشن کردم تا ببینم بنزین داره یا نه که یهو در باکش آتیش گرفت !
منم سریع درش رو بستم و فرار کردم !
شانسم آوردم منفجر نشد وگرنه بابام منهدمم می کرد !

  73102

كلاس اول كه بودم تيكه دومم شدم 8 منم كه قبل از كلاس اول مامانم باهام خوندن نوشتن كار ميكرد برا همه جا تعجب داشت حالا مجكالمه ي ما به شرح زير
درد گرفته براچي اين چند تا رو ننوشتي چرا جا گچ نوشتي گش مگه كري
حالا من با كمال اعتمادبه نفس
اونا روكه ميگي جانشدن بنويسم اونايي هم كه ميگي خب خوشگل تر ميشدن ونطوري بنويسم
بعله همچين بچه باهوشي بودم من

  73090

زن عموم باردار بود دم عيد مامانش اومد خونشون و تميز كنه ، دختر عموي گودزيلاي پنج سالم وقتي ميبينه مامان بزرگش داره هي غر ميزنه ميگه "چرا به دختر من كمك نميكنيد؟ ؟ بدبخت چه گناهي كرده ؟! ووو..." اعصابش خورد ميشه ميره جلو مادر بزرگش دستش و ميزنه به كمر ميگه : چيه هي دخترم دخترم ميكني؟! اين خونه رو باباي من ساخته دختر تو كلفت ماست ! وظيفشه اينجا رو تميز كنه !! :)) هيچي ديگه مامان بزرگه دست دخترش ميگيره ميبره خونه خودشون!! عموم و يه مدت مجردي زندگي ميكنه و لذت ميبره :))) اين گودزيلاهام بضي وختا به درد ميخورن ها!! :)))))

  73088

دیشب دخترخالم گریه می کرد، بهش گفتم: ساکت باش وگرنه زنگ میزنم به پیشی میگم بیاد بخورتت!

دختر خالم :|
من :0
پیشی :)))
موبایل پیشی :)))))))))))))))))

  73087

با بام دعوام شده...... رفتم سر گوشیش میبینم شمارمو پاک کرده !!!!!!
بابای شمام اینجوریه؟؟؟

  73086

سرسفره نشسته بودیم مامان انواع ترشی ها رو گذاشته بود رو سفره داداشم از هر کدوم ناخنک میزد تارسید به شور .. یه ذره خورد بعد به مامان گفت مامان این چجوری درست میشه .. منم گفتم هیچی گل کلم وخیارشور وهویجو میندازی تو اب شور بعد میذاری بگنده بعدشم که میخوری میگی اه چقدر خوشمزه بود ..یهو دیدم همه دارن سفره وصندلی هارو گاز میزنن ..خلاصه خیلی خندیدیم ..

  73047

یادش بخیر بچه که بودم بهم گفته بودن هر وقت دستشویی داشتی بگو میخوام بخونم . یه شب عموم اومد پیشم خوابید منم نصف شب دستشویی داشتم , عمومو بیدار کردم گفتم میخوام بخونم !! . اونم گفت آروم تو گوشم بخون !!!! . منم آروم شروع به خوندن کردم !!!!!!

  73039

چندروزه بدجور سرما خوردم .
دیشب مامانم میگه دخترم فردا نرو دانشگاه عزیزم استراحت کن !!
منم نرفتم ...

هیچی دیگه از صب ساعت 6 دارم کابینتا رو دستمال میکشم :|
بعدش باید دیوارای آشپزخونه رو تمیز کنم :|
الانم داره فرشای پذیرائی رو جمع میکنه که بشورم

  73036

اقا یک بانکی که من توش حساب دارم یک زنه رو استخدام کرده ته بدبختی برا بانک هر دفعه میرم شانس کج ما شماره ی مارو اون میخونه همیشه ام یا 50 هزار کم میده یا زیاد میده خلاصه جاتون خالی امروز رفتم پیشش نهایت گند کاری رو انجام داد رفتم از حساب پول بردارم 60 میلیون تومن گفتم همه رو پول میخوام چون طرف معامله چرت میزد گفت باید نقد باشه منم گفتم باید تراول بدین زنه زد زیر خنده "گفت حالا ماهم پول بهت بدیم چه جوری میخوای اینا رو ببری بیرون خلاصه بعد 10 دقیقه منو قانع کردن چک بین بانکی بگیرم اقا چشتون روز بد نبینه همین که چک رو تایپ کرد و معاون شعبه امضاء کرد رفتم بیرون 15 دقیقه درگیر صفراش بودم این براچه 9 تا صفر داره بنده خدا زنه چکو 6 میلیارد ریال زده بود خداییش داشتم بر میگشتم بگم این براچی اینطوری شده همین که رفتم تو شعبه یکباره دیدم درارو بستن گفتن ایناش اومد خودشه بگیرینش یک لحطه فکر کردم دارم سرقت مسلحانه میکنم خودم خبر ندارم نامردا تو 15 دقیقه همه جا زنگ زده بودن از خونه موبایلو شماره بابامو که تو بانک حساب داشت و همه رو در اوردن تا منو پیدا کنن خلاصه چکو گرفتن 60 تومنو دادن گفتن بگیر فقط برو یک چند روز این دوروبر پیدات نشه (ولی داشتم میلیونر میشدم ها)

  73033

ما یه مادر بزرگ داشتیم خدا بیامرزدش چند سال پیش عمرشو هدیه کرد به شما
یه بار داشت در مورد جوونای اون زمون حرف میزد. می گفت: جوونای اون زمون با حالا خیلی فرق داشتن مثلا خود من(مادر بزرگم) یه بار نهارمو خوردم بهد رفتم تکیه دادم به دیوار دیدم دو تا بچه زیر پامه فهمیدم بچه زاییدم الان دخترا اینقدر ناز دارن
من (0L0)
جوونای امروز((((((((((((((((
کرم چروک پوست((((((((((((((((
بوتاکس(((((((((((((((((((
دکترای زایمان)))))))))))))))))))))))))

  73021

ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﭘﻴﺶ ﺗﻮ ﺣﻤﻮﻡ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺮﺍ
ﺧﻮﺩﻡ ﺁﻫﻨﮓ ﭘﺮﭼﻢ ﺻﻠﺢ ﻣﺤﺴﻦ
ﭼﺎﻭﺷﻲ ﺭﻭ ﻣﻴﺨﻮﻧﺪﻡ ، ﻳﻬﻮ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﻭﻣﺪ
ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺣﻤﻮﻡ ﮔﻔﺖ ﻋﺎﺧﻪ ﺍﻳﻦ ﭼﺮﺗﻮ
ﭘﺮﺗﺎ ﭼﻴﻪ ﻣﻴﺨﻮﻧﻲ |:
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺗﻮ ﺣﻤﻮﻡ ﺑﻮﺩ ﺩﻳﺪﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﻳﻪ
ﭼﻴﺰﺍﻳﻲ ﻣﻴﺨﻮﻧﻪ ، ﺭﻓﺘﻢ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺣﻤﻮﻡ
ﺩﻳﺪﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺍﻳﻨﻮ ﻣﻴﺨﻮﻧﻪ :
ﺳﺮﺕ ﺭﻭ ﺑﺎ ﭼﻲ ﻣﻴﺸﻮﺭﻱ ﺑﺎ ﺷﺎﻣﭙﻮ
ﮔﻠﺮﻧﮓ ((((((: |:

  73013

آقا امروز سر کلاس نشسته بودیم. دو تا دختر پشت سر هم نشسته بودن. این عقبیه با پاش میزد به پشت تکیه گاه صندلی جلوییه، دختر جلوییه بر میگشت چادرشو میتکوند.
من دیگه عمرنات کارشناسی تو این دانشگاه شهاب دانش درس بخونم

  73002

عاغا این استرس شب امتحان چطوریه چرا من از این قرتیا ندارم ؟:|

  72996

عـاغــا دو سـه شـب پـیـش شـیـــراز زلـزلـه اومـد سـاعـتـای 3 بـود مـاهـم غــــرق خـــاب:))))))
ی دفـعـه دیـدم تـخـتـم رفـت رو حالـت ویــبـره بـدجـور نـامرد یه صـدای وحشـتنــاکیـم داد منم وسـط خـاب چنان عربـده ای کشیـدم اصن دسـت خـودم نـبـود پـریـدم هـوا رفـتــم بیـرون اتـاق هــمـمـون پـریـده بـودیـم بـیـرون:((((
منم ک کنتــرلـمـو از دست داده بودم چـهار نـعل داشتـم دور خـونه مـیـدوییدم و این دیـوونـه هـا داد مـیـزدم نـه ایـنـجـورD: اصن یه وضعی بود
حـالـا ایـن زلـزلـه کصافط 2ثـانـیـه بـیـشـتـر نـبـودا ولـی وسـط خـاب مـن اومـده بـود بـنـده قـالـب تـهـی کـرده بـودم هـمـچنان ک داشتـم مـیدویـیـدم و عــربـده میـکشـیدم یه لـحـظه دیــدم اعـضـای خـانـواده دهـن وا دارن منو نـیـگا مـیکنن!!!!!!!!!!!!
کـف کـرده بـودن از این هـمـه شـجـاعت و غیور بودن من...........
خـلـاصـه از اون زلـزلــه سه روز مـیـگذره ولـی هـنوز مـامـان و بـابـام بهم مـیـگن شیــر مـرد............خـواهـرم بـهم میـگه پـسـر شجاع.......احساس خـیـــلـی خـوبــیــه

  72986

سلام به بچه های 4جوک شنیدم اینایی که پسته اولیشونه رو تحویل میگیرن؟
منم مثه بقیه پست اولی ها یه گوشه چشمی به لایکاتون دارم !اینجوری(^_-)
اقا من یه ادمیم که خیلی سادم! دوستام هم مثه خودم خیلی سادن
یادمه از یکی از دوستم پرسید متولد چندی؟گفت:66 گفت چنده 66؟
اونم گفت: 1366!!!!
نمیخوام بگم املام تو دبستان خوب بود ولی بعضی وقتا لازمه بگم:
ارض شود یه دوستی داشتیم همیشه املاش صفر بودمن حمیشه در اجب بودم چطور میشه که اینطور میشه نگو وقتی معلم متنو تکرار میکرد این دوستم دوباره هم مینوشت اگه بازم میگفت باز
م همونو مینوشت بعد بنده خدا وقت کم میاورد همشو قلط مینوشت!!!!