سلام چندسال پیش، من از اونایی بودم که عینک افتابی میزدم رفتم میوه فروشی عینکمم زده بودم دنبال کدو میگشتم هرچی نگاه کردم ندیدم پرسیدم کجاست گفت اینا جلوتونه باز نگا کردم ندیدم گفتم کو نیست که
گفت شما عینکتونو بردارین شاید خدا خواست دیدین برداشتم قشنگ جلو چشمام بود کارتن کدو... من الان سه ساله عینک نمیزنم /:
خاطرات خنده دار
شمام وقتی بچه بودین میگفتن تو بهشت هر چی خواستی همون لحظه جلوت ظاهر میشه به این فکر میکردین که یه خیلی بستنی و سیب زمینی سرخی بخورید و هی تموم نشه؟
من هنوزم بهش فکر میکنم
من کلا دختر پسرونه وار م یعنی چی؟!یعنی وقتی ارایشگا میرم .میرم برای کوتاهی مو با نمره پنج ماشین.ورزشام پسرونه.ناز و عشوه زارت.ارایش بلد نیستم و استفاده نمیکنم.قدبلند.هیکل فیتنس.دماغمم ک عین قدیمیا افساید.کفشامم پوتین و نیم بوت مدل نظامی.لباسام وای لباسام کلا یا پسرونه اس یا اسپورت.ننم برگشته میگ ماری ارزو ب دلم موند ی بار موهاتو گیس کنم بابام میگه ارزو به دلم مونده ی بار به جای وزنه سینی چای دستت ببینم.داداشم میگه ارزو ب دلم موند ی بار به موهات از موهام بلندتر باشه. اصن ی وضعی /:
حتی عاشق این بودم برم دانشکده افسری متاسفانه تا الان نشده واسم دعا کنین کنکور ی چی بشم مردم تو خونه
امتحان منطق داشتم در حال خوندن بودم که بابام یهویی با یه آبمیوه اومد تو اتاق گفت بیا برات رانی اوردم جون بگیری. گفتم پس کو تیکه های میوه اش گفت واست جداش کردم به بهانه موندن یه تیکه تو لیوان.لیوانو نشکونی. منم با متانت و وقاری وصف نشدنی منطقو کنار گذاشتم و به اقتصاد روی اوردم.
یه روزی من داشتم توخیابون راه میرفتم که ادمین رو دیدم ازش پرسیدم چراجوک های بچه ها روتایید نمیکنی گفت: بیا اینجا رو ببین (روشا یه دونه 0 نوشته بود بعد ادمین زد تایید کرد) بعد گفت جوک های همه رو من تایید میکنم فقط به خاطر اینکه امریکا تو رو تحریم کرده اجازه ندارم جوک های تو رو تایید کنم(پشمام ریخت)
اونروز یکی از اساتید داشت برای دوستم یه مثال میزد گفت :مثلا توی بیماری "آرنج تنیس بازها "که تاندون بازکننده آسیب دیده و....
منم اولین بارم بود اسم این بیماری رو شنیده بودم خندم گرفته بود گفتم استاد بیماری" بطن چپ تکواندو کارها" یا
"سیبیل قصاب ها"نداریم؟ :)))
"زبون مشاورها "چطور؟ یا
"زانوی شناگرها"؟
"آپاندیس فوتبالیست ها" چی؟
اونم نیست؟؟
خیلی عاشقانه گفت گمشو بیرون:) ولی فکر کنم بیماری" قلب استادها" رو داشته باشیم چون همون موقع دستشو گذاشت روی قلبش و گفت: آاااااااخ ^_^
ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﭼﺎﯾﯽ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﯾﻢ ﺩﺍﺩﺍﺷﺶ ﺷﻮﻧﺰﺩﻩ ﺳﺎﻟﺸﻪ ﯾﻬﻮ ﺩﺭﺍﻭﻣﺪ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﮔﻒ: ﻣﻦ ﻣﯿﺨﺎﻡ ﺯﻥ ﺑﮕﯿﺮﻡ:/
ﺩﻭﺳﺘﻢ (ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ) :ﻻﺑﺪ ﻋﻤﻪ ﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﻟﻘﻤﻪ ﺑﮕﯿﺮ ﺑﺒﺮﻡ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻧﻪ؟ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﺖ ﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻮﯼ ﺳﺮﻻﮎ ﻣﯿﺪﻩ*-*
ﺑﺎﺑﺎﺵ: ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻣﻦ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﺩﺍﺭﯾﻦ:| ؟
ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ: ﺍﯾﺸﺸﺶ ﺑﺨﺎﺗﺮ ﺍﻭﻥ ﺧﻮﺍﻫﺮﺕ ﺳﺮ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ ﻧﺰﻧﺎ
ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺩﻭﺳﺘﻢ :ﺑﻬﺮﺣﺎﻝ ﻣﻦ ﺯﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ^-^
ﻣﻨﻮ ﺩﻭﺳﺘﻢ : ﺧﻔﻪ ﺧﻮﻥ ﺑﮕﯿﺮ ﺩﻭ ﺩﯾﻘﻪ:/
ﺑﺎﺑﺎﺵ: ﻣﺎﺷﺎﻻ ﺑﭽﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﺮﺩﻡ:|
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﻢ (ﭘﺸﻪ ﮐﺶ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻓﯿﺮﻭﺯﻩ ﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺍﺿﻄﺮﺍﺭﯼ ﻗﺮﺽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﻣﯽ ﺍﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻓﻨﻮﻥ ﺧﺪﺍﺑﯿﺎﻣﺮﺯ ﺑﺮﻭﺳﻠﯽ ﻏﻮﺩﺍﺍﺍﺍ ﮔﻮﯾﺎﻥ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻣﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﯿﺶ ﺗﯿﮑﻪ ﻧﺎﻣﺴﺎﻭﯼ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺭﯾﻠﮑﺲ ﺗﺮﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ ﻣﻤﮑﻦ ﭼﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺳﺮ ﻣﯿﮑﺸﺪ*-*)
ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﻭﻥ ﺗﯿﮑﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﻫﻦ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ: ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯﻡ ﺯﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ+-+
ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻊ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺎ ﭘﺮﺗﺎﺏ ﭘﺸﻪ ﮐﺶ ﺧﻔﻪ ﺧﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ*-*
استاد معارفمون میگفت زن حکم دریا رو داره و مرد مثل قایقی میمونه که باید به این دریا بپیونده.
گفتم استاد پارو حکم چیو داره؟
یه نگاه به پاروش انداخت گفت خفهشو
کیا از مسائل فنی مازراتی اطلاع دارن؟???? ????
چند وقته که وقتی زیاد گاز میدم، پام از پتو میزنه بیرون????????
نوی دبیرستان جمعی از اسکولا و عقب مونده ها تشکیل کلاس داده بودیم....اصن روشنفکرا جمع بودن....
یه دفعه با بچه ها قرار گذاشتیم کافشن هامونو برعکس تنمون کنیم...کافشنا هم که همشون داخلشون کرکی بود....عاغا تا معلم اومد تو کلاس همه باهم گفتیم بععععععععععععععععع.....
استاده پا به فرار گذاشت دیگه هم برنگشت...
همچین آدمای متفکری بودیم ما.....اصن خود مویز....
سلام سلاممم... من از اون دسته ادمایی هستم که موقع حرف زدن نخواسته و ناخوداگاه دستامم تکون میدم... یه بار داداشم تکون دادنای دستم رو مخش بود دستامو گرف همینکه دستامو گرفت من دیگ نتونستم ادامه حرفمو بزنم... رشته کلامم بسته به تکونای دستام /:
تازه نقطه ضعف پیدا کردن میخوان حرف نزنم نمیگن حرف نزن دستامو میگیرن. /°°
دیشب حوصلم سررفته بود گفتم یه کم خانواده رو اذیت کنم رفتم حموم دوش رو باز کردم شروع کردم بلند بلند خوندن:
به افتخاره پدره کچله ماه داماد بزن دست قشنگه رو ,این آهنگ تقدیم به پدر عزیزه خودم آقاعباس کچل !!!^_^
امشب دل من هوس کتک کرده / عاشق شده از عشق تو تب کرده / امشب شب عشق و رقص و آوازه /مرغه دله من تو اوج پروازه
بابام :خفه شو گوسفند ساعت 12 شبه مردم خوابن,وایسا الان حالیت میکنم بچه پررو.بعد یهو دیدم بابام اینا آب رو قطع کردن
. مامانم از اونور گفت:آریانا جون حالا تا صبح بمون اون تو با مرغ دلت پرواز کن!!!
منم که کم نمیارم رفتم تشت رو برداشتم گفتم یا آب رو باز میکنید یا تاصبح میزنم روش و میخونم, هم نمیذارم بخوابید هم کاری میکنم همسایه ها ازتون شکایت کنن ^_^
(بعد دیدم دودیقه ای آب رو باز کردن دره حموم رو باز کردم سرم رو آوردم بیرون دیدم بابام با کمربند و مامانم با مگس کش پشته در وایسادن!!! ^_^)
من : مگس کش و کمربند رو بدید تا منم تشت رو بدم بهتون صلح کنیم,منم قول میدم ساکت بشم!!!^_^
اونا هم قبول کردن و سلاحهاشون روگرفتم گفتم: من دارم میام بیرون, به خدا اگه اقدامی ضدبشردوستانه انجام بدید به جرم کودک آزاری ازتون شکایت میکنم میندازمتون زندان!!!^_^
هیچی دیگ از در که اومدم بیرون خودم خم شدم نفری یه پس گردنی که جزو کودک آزاری نیس بهم زدن بعد رفتیم خوابیدیم !!!
شرمنده دست خودم نیس عاشق هیجان و ریسکم کلا ^_^
0
مجبور بشم روزی پنجاه بار از رمز پویا استفاده کنم اگه دروغ بگم !یکی ازآشنایان ما معلمه(کلاس اول)، داشت از این گودزیلاها تعریف میکرد و یه بار به یکی شون گفته دو تا پیامبر رو نام ببر پسره گفته حضرت اِبی و اِسی :)))
از یکی دیگشونم پرسیده میدونی اسم پیامبر ما چیه ؟ اونم گفته آره "رسول"مثل اسم داییم....
یکیشونم گفته خانوووم اگه حرف" ش" رو یاد بگیرم مینویسم پدر ومادر من آشغال است! دیگه خودتون تصور کنید که از خنده چه بلاهایی سرمون اومد :)))
مامانه من یه خورده زیادی شیرینی و چربی میخوره واسه همینم من خیلی بهش گیر میدم. خلاصه یه چن وختی هم هست که کمتر خونم این مامان خانوم ما هم سواستفاده میکنه از خودش پذیرایی میکنه. امروز اومدم برم تو اتاق یهو از گوشه ی چشمم دیدم داره ریز یه شکلات بر میداره میخوره ، منو میگی عین ببری که زخمی شده دوییدم سمتش ، حالا بنده خدا هول کرده داره تند تند قورتش میده. از شدت عصبانیت بهش میگم اینطوری نمیشه من باید رو اینا مسهل بزنم.
فکر کنم الانم رفته جاسازشون کنه .
آخرین مطالب طنز
داستان طنز کلاه فروش و میمون
شعر طنز / فقدان همسر
شعر طنز و خنده دار رانندگی در ایران
مکالمه مرد و زن /طنز
شعرطنز / خانهی ما
مجرمان شیک پوش زندان مهران مدیری را در سریال در حاشیه ببینید! + تصاویر جدید
11 سال رانندگی معکوس این مرد +عکس
واس ماس از زبان جواد رضویان / طنز
شعر طنز / زن گرفتن …
واکنش جالب مهناز افشار با دیدن کنار کاریکاتور خود +عکس
معنی کلماتی که از زنها شنیده می شود / طنز
"جناب خان" ممنوع التصویر میشود؟
علت دروغ گفتن مردها (آخر خنده)
اصول جالب شوهرداری به روایت فورجوک !
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 41794
کل بازدید: 512440408