دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  29427

اینو جدی میگم.هرکه میگه شما جوونای امروزی اینطور اونطور منم میگم بابا باز شکر کنید جدیدترشو ندیدید به خدا ما خوب بودیم نسبت جدیدا.آخه ما قبلا یه فیلم شو نمیتونستیم نگاه کنیم با هزارتا کلک یه فیلم نگاه میکردیم.الان یه دوست دارم شبکه های ماهواره را قفل کرده باباش نتونه نگاه کنه... اگه باور کردید لایک کنید

  29396

رفتم دستشویی تو پارک تا ته آبو باز کردم دیدم، هیچی نمیاد یه دفعه همه آدم ها تو دستشویی شیر آبو بستن و من و سیل برد.
من :(
لباسم :((
مردم :))

  29383

شوووما یادتون نمیاد، دوست داشتیم مبصر صف بشیم تا پای بچه ها رو سر صف جفت کنیم
:)

  29382

شوووما یادتون نمیاد، خط فاصله هایی که بین کلمه هامون میذاشتیم یا با مداد قرمز بود یا وقتی خیلی میخواستیم خاص باشه ستاره می کشیدیم :دی

  29361

بخدا راس میگم.
الان ترم 3 مدیریت بازرگانی هستم. امتحانات ترم اول شروع شده بود 2 تا امتحان رو داده بودیم که نمره یکیش تو سایت اومده بود که من به یکی از دوستام گفتم نمره اومد تو سایت چند شدی؟؟
برگشته بهم میگه مگه کارنامه نمیدن بهمون!!
یکی دیگه از بچه گفت چرا هر وقت همه امتحانات رو دادیم کارنامه میدن!!!
حالا جالبتر اینکه برگشته میگه اولیا هم باید امضا کنه یا نه؟؟
من موندم چی بگم به اینا.
بجون خودم واقعا واسم اتفاق افتاده بود.

  29326

آقا ما يه روز رفتيم رستوران بعد اومدم جلو فاميل كلاس بگذارم
اول يه زره از فلفل رو خوردم ديدم هيچي نشد!!
بعد اومدم نصف اش رو گير زدم رفتم هوا!!!!
واي اگه اونجا بوديد!!!

  29266

آقا یه بار ادمین یه چت رومو سرکار گذاشته بودم فکر میکرد من چت رومشو فیلتر کردم میدونست از قمم وبمم دیده بود دیگه حسابی ازم حساب میبرد. دیگه جونم واستون بگه مستر دوتا روم شدم هی میومد بهم سلام میکرد و ...
کرم ریختن تو هر سنی حال میده ها

  29265

باور کنید به خدا به هرچی اعتقاد داری بابام رستوران داره یه مشتری اومد تو بنده خدا دستشویی داشت سریع رفت تو دستشویی بعد پنج دقیقه از دستشویی اومد بیرون بابامم از اشپزخونه میومد فک میکرد یارو غذاخورده اومد حسابش کنه گفت نوش جونت چه داشتی یعنی از خنده منفجرشدم بنده خدا دیگه عرق کرد بود میخواست اب بشه

  29261

چه قدر حال میده که نصفه شب زنگ بزنی به دوستت فوت کنی بعد از نیم ساعت دوباره بهش زنگ بزنیو جیغ بزنی اگه تا حالا از این کارا نکردین بکنید خیلی حال میده هی هی هی هی

  29253

یه مگس رو هوا بود در یک چشم به هم زدن رو هوا گرفتمش
با کلی افتخار به بابام گفتم حال کردی ؟؟!!
سرش رو تکون داد گفت خاک بر سرت ، جوونای هم سن تو هواپیمای بدون سرنشین
میگیرن رو هوا ، تو هنوز مگس شکار میکنی

  29251

اعتراف می کنم بچه بودم سینک ظرفشویی رو پر از آب می کردم و سرمو می کردم توش، هی فشار می دادم تا ته سینک تا جایی که دیگه داشتم خفه میشدم.
میگفتم مامورهای اف بی آی منو گرفتن می خوان ازم حرف بکشن ولی نمی تونن :| :D

  29242

سر امتحان آمار بود هیچکدوم از فرمول های کتاب رو حفظ نمیشدم .برای همین کل فرمولهای کتابهو نوشتم رو دوتا پاهام و دو تا دستام اینقدر حال داد که نگو ...
پس به یاد تقلب های دوره دبیرستان بزن لایکو...

  29240

یادمه دیروز دبیر ریاضیم جوگیر شد رفت با سوم دبیرستانیا فوتبال بازی کرد منم تنها یه گوشه داشتم شکلات می خوردم (بعد از مدرسه بود)هیچ کس نبود تو مدرسه یک دفعه پاش خورد به یک دیگر از پاهاش خورد زمین کلش خورد تو در دست شویی بعد شلوارش پاره شد سریع بلند شد یک دفعه شلوارش افتاد خلاصه ریاضی ماهانم 15 بود 20کرد وگفت تو رو به جان هر کی که دوست داری به کسی نگو...................!!!!!?

  29225

یکی از روش های آزار و اذیت ما در اون زمان
این بود که یه سوزن لای انگشتمون جاساز میکردیم
سعی میکردیم در نهایت ادب با دیگران دست بدیم !

  29224

توپ دولایه اصل یادتونه؟!
۲ تا توپ نو میخریدیم یکیش رو با چاقو پاره میکردیم
و توپ سالم رو با مشقت زیاد وارد لایه میکردیم
بعد یارکشی میکردیم گل کوچیک میزدیم
کارخانه سازنده این توپا هم هر هر و کر کر بهمون میخندید !
اگه دو میلیمتر ضخامت این توپا رو بیشتر میکرد میمرد؟
والاه