یه سوال محاسباتی داشتیم معلم فیزیک گفت می تونین از ماشین حساب گوشیاتون استفاده کنین بعد رفت بالا سر خرخون کلاس گفت تو گوشی نداری؟ اونم گفت نه
معلم گفت خاک تو سرت اینا همشون دوست دخترم دارن!
خرخون کلاس؟؟؟:(
کلاس !:)
سازمان سنجش[erorr]
یه سوال محاسباتی داشتیم معلم فیزیک گفت می تونین از ماشین حساب گوشیاتون استفاده کنین بعد رفت بالا سر خرخون کلاس گفت تو گوشی نداری؟ اونم گفت نه
معلم گفت خاک تو سرت اینا همشون دوست دخترم دارن!
خرخون کلاس؟؟؟:(
کلاس !:)
سازمان سنجش[erorr]
يادش بخير اون زمانا آخر تفريحمون اين بود كه بعد از انجام تكاليف با اشاچي باشيم......
یکی از سرگرمی های من که در دوران طفولیت میریختم این بود که ته ماژیک ها در بیارم فیلترشو بندازم تو آب تا رنگ پس بده :)))))))))))
لامصب نمیدونی چه حالی میداد !!
تو تاکسی بودم دختر بغل دستی ام خواب بود یه حرکتی انجام داد ماورا .
چشاش بسته بود بعد عینکشو از رو چشاش برداشت ها کرد با گوشه مانتوش پاک کرد دوباره گذاشت سرجاش
فک کنم طفلی خوابش داشت کیفیت hd شو از دست میداد
مامانم فشارش افتاده بود بردمش درمونگاه سرم زدن به دست راسش ده دقیقه بعد دستشو کج کرده بود خونش برگشت تو لوله سرم ،گفت به دکتر بگین این یکی دستم پرشد سرم بزنه تودست بعدی! قرن کامپیوتره!!!
یکی از جالب ترین خاطراتم اینه که وقتی دوم دبیرستان بودم امتحان شیمی داشتیم؛ دبیر ماهم کمی آلزایمر داشت!!!!
زنگ خورده بود همه ورقه هاشونو میدادن منم تو اون شلوغی زود ورقه رو گذاشتم تو کیفم!!!
جلسه ی بعد دبیرمون گفت ورقه ی تورو پیدا نکردم منم کلی اعتراض کردم که چرا؟!!!!! آخرش دبیره ازم معذرت خواهی کرد که ورقمو گم کرده و یه 20 مجانی به خاطر اشتباه خودش بهم داد!!!!!!
خداییش الان عذاب وجدان گرفتم
به سلامتی همه ی دبیرها صلوات!!!
یه رفیق دارم قبلا تو خوابگاه دانشگاه که بودیم شبها زود می خوابید ما هم موقع خواب اذیتش می کردیم.
یه شب هی ما مهتابی رو روشن می کردیم این خاموش می کرد، چند بار که این کار رو انجام دادیم یکدفعه پاشد خیلی عصبانی و با جذبه گفت: اگه فقط دو بار دیگه، فقط و فقط دو بار دیگه مهتابی رو خاموش کنید من می دونمو شما!
بعدا ازش پرسیدم چرا گفتی دوبار دیگه نگفتی یه بار؟
گفت : چون مطمئن بودم بازم روشن می کنید می خواستم ضایع میشم!
تا حالا هم زمان سر دو کلاس نشستین که حضورت هم بزنن خیلی حال میده اگه نمیدونی و ترم اول هستی بدون اول سر کلاس اون استاده که حضور میزنه برو بشین حضور خوردی یه ربع بعدش جیم شو و یه رربع آخر برو سر اون کلاس که حضورت بخوره حالا فاصله لین کلاسا برو خوش باش با رفیقات خواهشا بزن لایکو
دقت كردين پنج شنبه شبا داره کارتونای دهه شصت و هفتاد شبکه دو نشون میده لا مصب من که دارم فیلمای 2015 با عینک سه بعدی میبینم و کلی کیف میکنم اگه اینطوری بزن لایکو تا معتاد لب جوب نشدم
دیشب با خانواده رفته بودیم بیرون تفریح و خرید باران هم در حد نمه بود میومد و قطع میشد اون وقت تو کفش فروشی سه تا دختر بودن داشتن چکمه تا زیر زانو میخریدن که پاشون کنن همین الان
من به این ملت سرخوش چی بگم
اقا یه بار لبام خشکی زده بود مامانم گف واس که خوب شه موقع خواب رژلب بزن خوب میشه اخه فرداش کنفرانس داشتم.صب که از خواب پاشدم دیدم لبام گنده شده.رفتم که رژلبو بپاکم دیدم اصن پاک نمیشه.وقتی که رو رژلبو خوندم نوشته بود:24ساعته و حجیم کننده.تازه رنگشم قرررررررمز بود
من:(
بقالی سر کوچه:*
احالی محل:*
بچه های کلاس:)
یه دبیری داشتیم(صالحی) یه بار سرکلاس انقدر از دست بچه ها عصبانی شد که گفت 30 تا گوساله تو این کلاس درس می خونن، آقا بدشانسیش اونروز یه بچه ها غایب بود و بدشانس تراز اون من، پاشدم گفتم آقای صالحی فلانی غایبه هاااااااااا!!!!
کلاس ترکید........
وسیل فوحش ها بود که نصیب من شد و آخر سر هم هم تنبیه شدم و هم اخراج از کلاس.
دوران دبیرستان یه معلم عربی داشتیم به نام آقای صالحی، تکیه کلامش این بود: هرچی به این گوساله ها میگم کره خرا درس بخونین نمی فهمم
اغا ما خونمون بوشهر منطقه نیروگاهست. نزدیک دریاییم زیاد میریم دریا شنا میکنیم به جون خودم فیلم پیرانها که دیدم تا یک ماه جرعت نمیکردم برم دریا شنا کنم تازه دوشو که دیدم گلاب به روتون هنوز که هنوزه میرم دسشویی درشو نمیبندم تازه برعکس میشینم
بعد کلی وقت تازه اومدیم یه فیلم سینمایی رو کامپیوتر با مامانمون نگاه کنیم همین که رسید به این قسمت که میگه:آیا شما یک کیف نمیدزدید؟آیا شما یک تلفن همراه نمیدزدید؟یه دفعه مامانم احساسی میشه میگه دزد جدو آبادتونه خودتون دزدید کی میگه ما دزدیم ....تازه نذاشت نگاه فیلم کنم!!!!
من::
مادرای متعصب و ساده که سایشون کم نباشه از سرمون...
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )