یه بار کلاس نداشتم یه کلاس خالی پیدا کردم نشستم ردیف آخرش تا وقت کلاسم برسه !
هی درو باز میکردن منو میدیدن میبستن بعد دوباره...
چند دقیقه بعد درو که باز کردم برم دیدم یه ملت با استادشون دم در منتظرن کلاس ما تموم شه :-
خاطرات خنده دار
عاقا این نیمکت های فلزی رو یادتونه؟
دوم راهنمایی با سکه زدم بهش معلمه فک کرد در میزنن رفت در رو باز کرد دید کسی نیست دو بار این کار رو کردم فهمید منم
آی با خط کش ما رو زد... درب و داغونم کرد!!
هرکی میخواد حال معلم رو بگیره بزنه لایکوووووو :دی
ي چند سال پيش كافي نت داشتم
دختر امد تو مغازه
دختر ؛ سلام خسته نباشيد
من =) خواهش بفرمايد
؛/ ي سيستم ميخواستم
=) سيستم 12بشينيد
بعد از ده دقيقه ك دختره نشست گفت ببخشيد عاقا اين ك كيبورد نداره
من =)))))))
من =00000
موقع سال تحويل بود كه بد جورى دستشوييم گرفت سریع رفتم دستشویى(البته که گلاب به روتون)کارامو کردم و شیرو باز کردم و.... در این لحظه دادی زدم که ديفالايه خونمون ترک برداشت!!!بعد يادم اومد كه بابام قبلش حموم بوده اين آبايه داغ اون پشت منتظر بودن که حال منو بگیرن
اینجودی بود که تعطیلات عید کوفتم شد .....
البته این خاطره خنده دار نبود !!!
تلویزیون داش میگف: کودک لطیف است با آن ب درستی برخورد کنین!
در راستای مسخره بازی ب مامانم میگم: مامان من لطیفما...
مامانمم نه گذاشت نه برداشت خیلی شیک و محترمانه گفت:
عزیزم تو دیگه از لطافت در اومدی کصافط شدی!!:|
:0
آقا امروز یه غلطی کردیم...
سوار اتوبوس شدیم
و موقع نشستن به این بغلدستیمون سلام کردیم...
چشمتون روز بد نبینه...
همون سلام ما کافی بود تا نطق آقا باز شه...
باور کنین تا همون لحظهای که میخاستم پیاده شم،
این مرده یکسره کنار گوش ما وز وز میکرد...
فقط دو بار که خاطرات سربازیش رو برام مرور کرد...
تازه آخری هم فک کنم میخاست پیاده شه، بیاد خونمون...
خوب شد سریعتر خداحافظی کردم...
و الا الان احتمالا بغلدستم نشسته بود، داشت از تعداد مرتبههای آش خوردنش تو 60 روز اول خدمتش میگفت...
پسر عموم قدِ زرافه رشد كرده!!!!
هيكلش مثل فيل از نوع ماموت ميمونه!!!
قيافش هم مثل گوريلِ پيره !!!
اكيپى باهم رفتيم بيرون!!!
بعد دوست دخترش تو جمع بهش ميگه:
جوجو ىِ من...!!!
یه بنر زده بودن توی شهر که
حجاب زیباست اما زیبایی نیست
هنوز هنگم!
نظریه نسبیت این قدر پیچیده نبود برام !
پسر همسایمون 6 سالشه اومده به باباش میگه من زن میخوام. باباش بهد از اینکه چشاش 4 عدد شده بود بهش گفت بذار بزرگ شی بد واست زن میگیرم. میگه نه تو حالا بگیر ما با هم بزرگ میشیم..
من با 21 سال سن جلو نیم وجب بچه خجالت کشیدم.اگه من هم سن این بودم به بابام همچین چیزی میگفتم الان زنده نبودم...
امروز سر کلاس بودیم بعد از 3 ساعت پشت سر هم درس دادن استاد یه دفه یه دختره گفت؛
استــــــــــــــــــــــــــــــاد میشه دیگه خسته نباشیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد؟
ینی اینطوری جمله رو کش داد!
هیچی دیگه ماها همه خستگیمون در رفت :|
خخخخخخخخخخ :)))
چیه؟
ده ما برق نداشت واز شهر بسیار دور بود هر چند وقت یکبار یکی به شهر میرفت وبرای همه شیشه لامپا میخرید وبا دقت لای کاه در خورجین اسب میگذاشت و به ده میرساند.
یکبار نوبت پدرم بود من هم همراهش رفته بودم که مثلن شهر گردی کنم در هنگام بازگشت ابتدای جنگل که رسیدیم چوپانی گله اش را یله کرده بود ودنبال همزبانی میگشت تا حوصله اش سر نرود ازدور سلام وخداقوت گفت وبه نزدیکی ما آمد چنان که رسم چوپانان است با چوبدستش ضربه ای به خورجین اسب ما زد وگفت:
-همشهری بارتان چیه؟؟
پدرم با پرخاش گفت:
-اگه یکی دیگه بزنی هیچی!
بار را وارسی کردیم راست میگفت با همان ضربه هفت تا شکسته بود وچند تا ترک گرفته بود!
بابام:عباس دیگ ماشالا واس خودت مردی شدیا دیگ کم کم باید فکر زن گرفتنت باشیم
من:نه بابا من تازه 20 سالمه تازه دارم درس هم میخونم...
بابام مطابق معمول:"کره خر پدرسوخته"الانو نگفتم که,باید فوق لیسانستو بگیری,سربازیتو بری,ی کارخوب پیدا کنی باهاش ی ماشین بخری بعدش من ومامانتم هم کمکت میکنیم.
من:بابا خونه یادت رفت بگی
بابام مطابق معمول:"پدرسگ"منو مسخره میکنی؟)
من:نه بابا من غلط کنم شما رو مسخره کنم اگه همچین حسی داری بزن تو گوشم همین الان!
بابام:زاااارررت(صدای چک)خودت مجبورم کردی
من:گوووم(صدای در)بابام:کور خوندی این سری نمیگم "بی پدر" پست اون هفتتو خوندم.
خوبیش اینه که هیچ وقت به من فش نمیده اینقد دوسم داره,روزا هم از خونه میندازه بیرون شبا میذاره رو مبل بخوابم خیلی مهربونه.
عاغا همسایمون مرده بود ساعت 10 شب بیرون بودیم پسرش پرید بیرون از خونشون اومد جا ما به دادشم گفت رضا بابام مرد بابام مرد (با فریاد)دادشم بدبخت میگفت حمید بخدا شرمنده بخدا شرمنده
اخه مگه تو کشتیش که میگی شرمنده اخه مگه تقصیر تو بود
آغا یه بار سر کلاس اخلاق اسلامی بودیم !!
بحث رسید به ازدواج ( اشک تو چشم داشنجوها جمع شده بود : ما مجردا )
استادمون میگه که بدبختی اینه که شما عاشق میشین ....
ادامه میده که آدم وقتی عاشق میشه چشاش
کور و گوزش .............. هیچی دیگه بنده خدا
جان به جان آفرین تسلیم کرد !!!!
یهنی بچه ها صندلی ها رو خوردن !!!!!
آغا یه روز مدیر فنیمون زنگ زده سیستم من روشن نمیشه بیا ببین چشه !! ؟؟
رفتم سیستمشو برداشتم آوردم دفتر کارم ، نیم ساعت بعد زنگ زده که چی شده؟؟
گفتم فک میکنم از CPU باشه !!
میگه : مگه کامپیوتر CPU داره ؟؟؟؟؟؟؟؟
جاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان ؟؟؟؟ بلههههههه ؟؟؟
هیچی شروع کردم تست کردن قطعاتش دیدم مشکل از RAM بوده ، تعویضش کردم بردم بهش بدم
دوباره مبپرسه چش بود حالا ؟؟؟؟؟ میگم RAM مشکل داشت
میگه ؟؟؟؟ اهان دیدی گفتم کامپیوتر CPU نداره ؟!!!
خداااااااااااااااااااااااا ماهی 3.5 میلیون حقوق میگیره !!!
آخرین مطالب طنز
داستان طنز کلاه فروش و میمون
شعر طنز / فقدان همسر
شعر طنز و خنده دار رانندگی در ایران
مکالمه مرد و زن /طنز
شعرطنز / خانهی ما
مجرمان شیک پوش زندان مهران مدیری را در سریال در حاشیه ببینید! + تصاویر جدید
11 سال رانندگی معکوس این مرد +عکس
واس ماس از زبان جواد رضویان / طنز
شعر طنز / زن گرفتن …
واکنش جالب مهناز افشار با دیدن کنار کاریکاتور خود +عکس
معنی کلماتی که از زنها شنیده می شود / طنز
"جناب خان" ممنوع التصویر میشود؟
علت دروغ گفتن مردها (آخر خنده)
اصول جالب شوهرداری به روایت فورجوک !
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 34511
کل بازدید: 512483573