داداش عرفان يه جريان از برنامه كودك خاله شادونه تعريف كرد خدايي به همين وقت عزيز قسم ياد بچگيم افتادم.اول ابتدايي بودم زنگ ورزش معلممون پيشنهاد چشم بندي بازي داد(همون كه يه نفر چشم بسته ميفته دنبال بقيه)آقا نوبت ما شد معلممون شال گردن يكي از بچه هارو كه ميبست به چشم بچه ها گره زد به چشم من.
منم از زيرش قشنگ ميديدم ولي به حالت كاملا حرفه اي طوري دنبال بچه ها ميكردم كه هيشكي عمرا شك نميكرد من دارم ميبينم.
اين معلم عزيز مام گفت آفرين چقد خوب بازي ميكني زياد بازي ميكنين تو خونه منم يه لحظه وجدانم تير كشيد گفتم نه خانوم داريم ميبينيم.
از همون زير شال قيافسو ديدم هنووووووز يادمه.<@|@>گفت داري ميبيني؟منم سرتكون دادم يني آره
0 خدايي الان دلم ميسوزه واسه خودم نتونستم راز داري كنم.
خاطرات خنده دار
یـــه بار هم کلاسیــــم تا مـــرزٍ حذف پیش رف, اومـــد بهــم گف: بـــرو تو با استـــاد صحبــت کن! بلکـــه فـــرجی شد!(آخه استــادش خعــــلی هالیـــشه مثٍ خــــودممم:) ) آقــا منـــم درســخون گفتم: بــاوشه!
استـــاد تو سالـــنٍ دانشگــاه بود تـــرم اولیـــام دورش میچـــرخیدن! منم رفتــــم جلـــو: استـــاد میشه تشــریف بیـــارین؟؟
استـــاد: میبیـــنی که ســـرم شلـــوغه همی جا بگــــو!
مـــن: راجـــع به کــورش هستش میخـــاستم بــزرگـــواری کنید حذفش نکنیــــد!
استـــاد: شمـــا باید یکـــی وساطتـــه خـــودتو بکنـــه!
مـــن: هـــــــوووووم؟! (O_~)
چنتـــا از همکلاسیـــام اون دور و بر بودن گفتن: استـــاد شکیبـــاس ها؟؟ امیــــرٍ هـــاااا؟؟!
استـــاد: مگه مـــن گفتـــم شـــوهر عمــه منــــه؟؟
آقــا همه پــوکیدن از خنده! منم که شخصیــتم تـــرور شده بود یه لبخــندٍ حـــرصناک تحویل دادم اومـــدم بــرم یه تنــــه مَشــتی زدم به یه دختــــرٍ پخشٍ زمیــــن شدش! حالا همـــه دارن سقفُ میکـــوبن پـــرواز کنن از خنـــده، دختــــرٍ پاشدش!
استــــاد: چقد بـــی جنبه شدی شکیــبا شـــوخی اَم سرت نمیشـــه:) دختـــرٍ مــردمـــو کشتی!
دختـــرٍ: استـــاد عمـــدی که نبـــود اینجـــوری بهشـــون نگید! شمــا چیزیتـــون نشد؟
استـــاد: نـــه خانــــوممم چیزیـــش نشد خـــورد به دیـــوارٍ چیــــن!!!
آقـــا همه در و دیـــوارُ گاز میـــزدن! بعـــد استـــاد منُ کشیـــده کنـــار میگه: امیــــر حـــرصٍ منُ ســرٍ اون دختـــر خالی کـــردی بدجنس؟؟؟؟؟؟؟
آخــــه کچل دوستَ مــو حذف نکن چــرا شـــر و ور میگـــی عجیـــجم؟؟؟
:)))
اقا ما یه بار به حرف یکی از بچه های اینجا گوش کردم
از تاکسی که داشتم پیاده میشدم در رو نگه داشتم به دختر گفتم نمیای بیمعرفت همتون مث هم هستید اون هم با یک جفت پا جواب عاشقونه ای بهم داد
آخ دماغم هنوز میسوزه..................ایییییییییییی
بچه بودم و عید رفتیم خونه آقا جون(پدرِ مادرم) خلاصه مثل یه گل پسر خیلی مودب (که ازم خیلی بعید بود)نشستم اونجا تازه موهامم شونه زده بودمD:
خلاصه آقاجون اومد یه 1000 تومنی(اون موقع خیلی بود) داد ،منم گفتم آقا جون دست درد نکنه(فک کردم عیدی داده):))
اونم گفت بیا این هزار تومنو چند کیلو میوه بخر و بیار:lll
دقیقا در همون انفوان جوانی منو سرخورده کردن این فک و فامیل:lll
ماه عسل من و خانمم با قطار برفتیم مشهد.
یادش بخیر وختی رفتیم تو کابین خودمون مسئولش اومد یکی یدونه ملحفه داشت برا استراحت شب:))
ما هم دیدیم تمیز و نوهه گفتیم حیفه میبریم خونه استفاده میکنیم و با همون لباسامون رو تختای کثیف قطار خوابیدیمD:
هیچی دیگه فردا صبحش یارو اومد ملحفه ها رو ازمون گرفت و ما هم پیاده شدیم رفتیم پی کارمون:ll
تا همین الانم دارم میسوزم:ll
هیچ کدوم از پستام تایید نشه و شپش به سرم بیوفته اگه دروغ بگم:)
چند روز پیش سز کار بودم یکی زنگ زد اتاقم منم گوشی رو برداشتم و یه ژست با کلاسم گرفتم و گفتم:
مَــــــــــــــــــــــــــــــــــله…؟!!
اون یارو گفت:بعععععععع بعع بعععع
من:))ها!!!گوسِپند بود؟!!!!
بعد یهو یکی گفت اصغر چغندر را رو بار کردی:))
من:ll
خو پدر من زنگ میزنی از تو طویله دیگه چرا گوشی رو اول میدی گوسِپند حرف بزنه:ll
ملت از دست رفتن کالا:ll
آقا سرکلاس دخترا داشتند با چندتا از پسرا اسمو فامیل بازی میکردند
حالا جالب اینجاس که
ی دختره نشسته بود پیش من و بهم میگفت کمکم کن
منم گفتم باشه
آقا ما هرچی میگفتیم اینا میخندیدن
برای مثال
حیوان با پ: پدر سگ
اشیا با ی: ی گونی خیار
میوه با ی: یک کیلو خیار
ماشین با ت: تاکسی
حیوان با ک: کارت شارژ ( همه جا نوشتند کارت شارژ موجود است )
اشیا با چ: چلقوز
اشیا با میم: مای کامپیوتر
شهر با د: داریکونیا ( همشون گفتند نه نداریم همچین جایی رو منم کم نیاوردم گفتم مگه تاحالا آلمان نرفتین )
حالا اگه بامزه بود اون لایکو بزن
توی کتابخونه نشسته بودیم با دوستم داشتیم مثلا درس میخوندیم که یهو یه دختره زنگ زد به گوشی دوست ما
بهش گفت ببخشید آقای ساسی مانکن
دوس منم خیلی ریلکس گفت نه من حسینم ، حسین نخته
اگه شماره ساسی رو میخوای بهت بدم
دختره هم گفت اره اره خیلی دوست دارم شمارشو بده
دوست ما هم شماره منو داد
آقا باورتون نمیشه زنگ زد بهم
منم گوشیو برداشتم بصورت رپ و خیلی تند گفتم
( اینو تند و بصورت رپ بخونید) الو سلام بفرمایید کاری داشتید آهان : ))))
دختره میگه وااااااااای آقای ساسی من عاشقتونم
حالا دیگه کاری نداریم به اینکه با اعضای خانوادشم حرف زدیم
ولی جالب اینجاست که من 2 ساله که دارم برای این خانوم نقش ساسی مانکنو بازی میکنم
ببین طرف چقدر آیکیوش ضعیفه
والاااااااااااااااااا
اگا چند روز پیش داشتم از خیابون رد میشدم که یک دفعه یکی از ماشین ها ترمز کر و جلوی منم یه موتور سوار یه ترکش یه خانوم بود من از ترمز ناگهانی خوردم به خانومه و کم بود بیفته مرده هیکلی اود پایین اومد منو بزنه که زبونم بند اود وشبیه لال ها حرف زدم و یک دفعه دیدم زنه با اشک چشم رو به مرده گفت بزار بره بیچاره لاله مرده هم دلش سوخت و منو تا اون ور خابون راهی کرد.
حالا من که لالم کور که نیستم
من :ا
زنه:(((((((((((((((((((((((((
مرده هیکلی:)))))))))))))))))))(((((((((((((((((
جلوی دانشگاهمون خرابه
اومدم از جوب عبور کنم پام پیچ خورد با مغز افتادم رو زمین کتلت شدم.گفتم الان میان کمکم میکنن بعد همکلاسیم داره رد میشه میگه مگه کوری پسره........
یه دختره رد شد گفت خاک تو سرت کنن که نمی تونی از یه جوب عبور کنی!!!!
در اون لحظه بود که اندازه یورو 2012 قانع شدم که اگه کسی کمک خواست محل سگم بهش نذارم
ما با کیا میشیم 75 میلیون
خو لامصبا کمکم کنید
عاغا چند وقت پیش با خاهرم دعوام شد در حد جنگ جهانی دوم.
بعد اعصابش خورد بود اومد بگه نکبت احمق گفت نحبت
البته الان که دارین این موضوع رو میخونین من در این دنیا نیستم
برای شادی روحم بزن لایکو
یه بار سوارتاکسی شدم!بعد ده دقیقه
راننده جوان:معلومه خیلی خسته ای!
من(بایک نگاه عاقل اندر فضول):بللله!
_سر کار بودی؟
_بله!
میشه بپرسم شغلتون!
_لاحول ولا...
مسیر بعدیتون کجاس؟
_همونجا که گفتم پیاده میشم!
_بچه همون محلی؟
_(سکوت)
_قصدفضولی ندارم فقط میخام راه کوتاه شه!
(بعد چن دقه گوشیش زنگ خورد جواب داد صدای ی خانوم میومد اینم هی میگف باشه باشه بعد قطع شد)
حالا من:خانومت بود؟
(سکوت)
چی میگفت؟
(سکوت)
لابد مامانش اینا اومدن خونتون.آره؟
(سکوت)
گفت ازتوراهت میوه بخری.آره؟
(و همچنان سکوت)
به آنتن دهی ایرانسل قسم راس میگم
(جرات ندارم بگم عاغا عجب غلطی کردم نقد
نوشتما)ملت خواب می بینن منم خواب می بینم!
خواب دیدم رفتم نونوایی (منی که سالی ی بارم نمی رم)اونوقت استاد اندیشمونو دیدم داره نون می پزه!
من:سلام استاد8تا نون لواش بده
استاد:إإإإ تو اینجا چیکار میکنی؟جون هر کی دووس داری به بچه ها نگیا
من:خیالتون راحت استاد فقط...
استاد:هر چی بگی قبول,اصلا آخر ترم 20 خوبه?
من:نه,باید سر کلاس هرچقد دلم میخاد تیکه هم بندازم و.....
استاد:هر چی تو میگی قبول فقط ازت خواهش میکنم به کسی چیزی نگو من به این شغل نیاز دارم.
من:باشه حالا فکرامو می کنم الانم داری زیادی حرف می زنی نون منو بده میخام برم...
خلاصه تا میتونستم عقدمو خالی کردم,ما که تو بیداری دستمون جایی نمیرسه!!!!
واس رفیقام تعریف کردم الان سر کلاس میبینیمش میگیم استاد کاپشنتون آردیه میخندیم!!اون بیچاره روحشم بی خبره فک میکنه شیرین میزنیم ما.
قسمت شما شه ایشالا
به کله کچل بابام قسم دروغ نمیگم
دوران دبیرستان ی روز داشتن مدیر و ناظما گوشیا رو میگرفتن ز اول و دوم بچه های سوم ریاضی و تجربی رو گشتن ز آخر نوبت ما انسانیا بود.منم کرم درونم یهو زنده شد به یکی از بچه های دوم که ورزش داشتن گفتم دیدی هر وقت ناظما اومدن تو کلاس دو دیقه بعد ی زنگ به من بزن کاریت نباشه.خلاصه ز سوم شد رفتم به معلممون گفتم گوشیمو میذاری تو جیبت الان میخان بگیرن؟خلاصه از رو رفاقت گذاشت و ناظما اومدن واسه گشتن...
دودیقه بعد:آهویی دارم خوشگله فرار کرده ز دستم...(گوشی من تو جیب معلم در حال زنگ خوردن)
کل کلاس ترکید...بیچاره اگه میگفت گوشی منه خودش خراب میشد,برگشت گفت:آقای ولی پور باز این علی پسرم ز خورم رو عوض کرد..
خب خدا رو شکر امتحانا نهایی بود و خبری از مشروطیت نبود و نمره قبولی 10 اخذ شد ومن شرمنده کرم درونم نشدم..
امروزمعلم مبانی رایانمون بهمون گفت: گروه هاازهمدیگه امتحان تستی بگیرن،گروه روبه رویی مابرامون سوال طرح کرد،یکی ازسوال هاش این بود: جاپگرهاجندنوع اند؟ الف) سه نوع ب) دونوع ج) هیجکدام د) الف وب من!!!؟؟ سوالا!!!؟؟؟ دوستاى پروفسورخودم!؟؟!!
آخرین مطالب طنز
داستان طنز کلاه فروش و میمون
شعر طنز / فقدان همسر
شعر طنز و خنده دار رانندگی در ایران
مکالمه مرد و زن /طنز
شعرطنز / خانهی ما
مجرمان شیک پوش زندان مهران مدیری را در سریال در حاشیه ببینید! + تصاویر جدید
11 سال رانندگی معکوس این مرد +عکس
واس ماس از زبان جواد رضویان / طنز
شعر طنز / زن گرفتن …
واکنش جالب مهناز افشار با دیدن کنار کاریکاتور خود +عکس
معنی کلماتی که از زنها شنیده می شود / طنز
"جناب خان" ممنوع التصویر میشود؟
علت دروغ گفتن مردها (آخر خنده)
اصول جالب شوهرداری به روایت فورجوک !
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 29241
کل بازدید: 512721521