دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  35405

داداش عرفان يه جريان از برنامه كودك خاله شادونه تعريف كرد خدايي به همين وقت عزيز قسم ياد بچگيم افتادم.اول ابتدايي بودم زنگ ورزش معلممون پيشنهاد چشم بندي بازي داد(همون كه يه نفر چشم بسته ميفته دنبال بقيه)آقا نوبت ما شد معلممون شال گردن يكي از بچه هارو كه ميبست به چشم بچه ها گره زد به چشم من.
منم از زيرش قشنگ ميديدم ولي به حالت كاملا حرفه اي طوري دنبال بچه ها ميكردم كه هيشكي عمرا شك نميكرد من دارم ميبينم.
اين معلم عزيز مام گفت آفرين چقد خوب بازي ميكني زياد بازي ميكنين تو خونه منم يه لحظه وجدانم تير كشيد گفتم نه خانوم داريم ميبينيم.
از همون زير شال قيافسو ديدم هنووووووز يادمه.<@|@>گفت داري ميبيني؟منم سرتكون دادم يني آره
0 خدايي الان دلم ميسوزه واسه خودم نتونستم راز داري كنم.

  35394

یـــه بار هم کلاسیــــم تا مـــرزٍ حذف پیش رف, اومـــد بهــم گف: بـــرو تو با استـــاد صحبــت کن! بلکـــه فـــرجی شد!(آخه استــادش خعــــلی هالیـــشه مثٍ خــــودممم:) ) آقــا منـــم درســخون گفتم: بــاوشه!
استـــاد تو سالـــنٍ دانشگــاه بود تـــرم اولیـــام دورش میچـــرخیدن! منم رفتــــم جلـــو: استـــاد میشه تشــریف بیـــارین؟؟
استـــاد: میبیـــنی که ســـرم شلـــوغه همی جا بگــــو!
مـــن: راجـــع به کــورش هستش میخـــاستم بــزرگـــواری کنید حذفش نکنیــــد!
استـــاد: شمـــا باید یکـــی وساطتـــه خـــودتو بکنـــه!
مـــن: هـــــــوووووم؟! (O_~)
چنتـــا از همکلاسیـــام اون دور و بر بودن گفتن: استـــاد شکیبـــاس ها؟؟ امیــــرٍ هـــاااا؟؟!
استـــاد: مگه مـــن گفتـــم شـــوهر عمــه منــــه؟؟
آقــا همه پــوکیدن از خنده! منم که شخصیــتم تـــرور شده بود یه لبخــندٍ حـــرصناک تحویل دادم اومـــدم بــرم یه تنــــه مَشــتی زدم به یه دختــــرٍ پخشٍ زمیــــن شدش! حالا همـــه دارن سقفُ میکـــوبن پـــرواز کنن از خنـــده، دختــــرٍ پاشدش!
استــــاد: چقد بـــی جنبه شدی شکیــبا شـــوخی اَم سرت نمیشـــه:) دختـــرٍ مــردمـــو کشتی!
دختـــرٍ: استـــاد عمـــدی که نبـــود اینجـــوری بهشـــون نگید! شمــا چیزیتـــون نشد؟
استـــاد: نـــه خانــــوممم چیزیـــش نشد خـــورد به دیـــوارٍ چیــــن!!!
آقـــا همه در و دیـــوارُ گاز میـــزدن! بعـــد استـــاد منُ کشیـــده کنـــار میگه: امیــــر حـــرصٍ منُ ســرٍ اون دختـــر خالی کـــردی بدجنس؟؟؟؟؟؟؟
آخــــه کچل دوستَ مــو حذف نکن چــرا شـــر و ور میگـــی عجیـــجم؟؟؟
:)))

  35391

اقا ما یه بار به حرف یکی از بچه های اینجا گوش کردم
از تاکسی که داشتم پیاده میشدم در رو نگه داشتم به دختر گفتم نمیای بیمعرفت همتون مث هم هستید اون هم با یک جفت پا جواب عاشقونه ای بهم داد
آخ دماغم هنوز میسوزه..................ایییییییییییی

  35373

بچه بودم و عید رفتیم خونه آقا جون(پدرِ مادرم) خلاصه مثل یه گل پسر خیلی مودب (که ازم خیلی بعید بود)نشستم اونجا تازه موهامم شونه زده بودمD:
خلاصه آقاجون اومد یه 1000 تومنی(اون موقع خیلی بود) داد ،منم گفتم آقا جون دست درد نکنه(فک کردم عیدی داده):))
اونم گفت بیا این هزار تومنو چند کیلو میوه بخر و بیار:lll
دقیقا در همون انفوان جوانی منو سرخورده کردن این فک و فامیل:lll

  35371

ماه عسل من و خانمم با قطار برفتیم مشهد.
یادش بخیر وختی رفتیم تو کابین خودمون مسئولش اومد یکی یدونه ملحفه داشت برا استراحت شب:))
ما هم دیدیم تمیز و نوهه گفتیم حیفه میبریم خونه استفاده میکنیم و با همون لباسامون رو تختای کثیف قطار خوابیدیمD:
هیچی دیگه فردا صبحش یارو اومد ملحفه ها رو ازمون گرفت و ما هم پیاده شدیم رفتیم پی کارمون:ll
تا همین الانم دارم میسوزم:ll

  35369

هیچ کدوم از پستام تایید نشه و شپش به سرم بیوفته اگه دروغ بگم:)
چند روز پیش سز کار بودم یکی زنگ زد اتاقم منم گوشی رو برداشتم و یه ژست با کلاسم گرفتم و گفتم:
مَــــــــــــــــــــــــــــــــــله…؟!!
اون یارو گفت:بعععععععع بعع بعععع
من:))ها!!!گوسِپند بود؟!!!!
بعد یهو یکی گفت اصغر چغندر را رو بار کردی:))
من:ll
خو پدر من زنگ میزنی از تو طویله دیگه چرا گوشی رو اول میدی گوسِپند حرف بزنه:ll
ملت از دست رفتن کالا:ll

  35368

آقا سرکلاس دخترا داشتند با چندتا از پسرا اسمو فامیل بازی میکردند
حالا جالب اینجاس که
ی دختره نشسته بود پیش من و بهم میگفت کمکم کن
منم گفتم باشه
آقا ما هرچی میگفتیم اینا میخندیدن
برای مثال
حیوان با پ: پدر سگ
اشیا با ی: ی گونی خیار
میوه با ی: یک کیلو خیار
ماشین با ت: تاکسی
حیوان با ک: کارت شارژ ( همه جا نوشتند کارت شارژ موجود است )
اشیا با چ: چلقوز
اشیا با میم: مای کامپیوتر
شهر با د: داریکونیا ( همشون گفتند نه نداریم همچین جایی رو منم کم نیاوردم گفتم مگه تاحالا آلمان نرفتین )
حالا اگه بامزه بود اون لایکو بزن

  35367

توی کتابخونه نشسته بودیم با دوستم داشتیم مثلا درس میخوندیم که یهو یه دختره زنگ زد به گوشی دوست ما
بهش گفت ببخشید آقای ساسی مانکن
دوس منم خیلی ریلکس گفت نه من حسینم ، حسین نخته
اگه شماره ساسی رو میخوای بهت بدم
دختره هم گفت اره اره خیلی دوست دارم شمارشو بده
دوست ما هم شماره منو داد
آقا باورتون نمیشه زنگ زد بهم
منم گوشیو برداشتم بصورت رپ و خیلی تند گفتم
( اینو تند و بصورت رپ بخونید) الو سلام بفرمایید کاری داشتید آهان : ))))
دختره میگه وااااااااای آقای ساسی من عاشقتونم
حالا دیگه کاری نداریم به اینکه با اعضای خانوادشم حرف زدیم
ولی جالب اینجاست که من 2 ساله که دارم برای این خانوم نقش ساسی مانکنو بازی میکنم
ببین طرف چقدر آیکیوش ضعیفه
والاااااااااااااااااا

  35363

اگا چند روز پیش داشتم از خیابون رد میشدم که یک دفعه یکی از ماشین ها ترمز کر و جلوی منم یه موتور سوار یه ترکش یه خانوم بود من از ترمز ناگهانی خوردم به خانومه و کم بود بیفته مرده هیکلی اود پایین اومد منو بزنه که زبونم بند اود وشبیه لال ها حرف زدم و یک دفعه دیدم زنه با اشک چشم رو به مرده گفت بزار بره بیچاره لاله مرده هم دلش سوخت و منو تا اون ور خابون راهی کرد.
حالا من که لالم کور که نیستم
من :ا
زنه:(((((((((((((((((((((((((
مرده هیکلی:)))))))))))))))))))(((((((((((((((((

  35360

جلوی دانشگاهمون خرابه
اومدم از جوب عبور کنم پام پیچ خورد با مغز افتادم رو زمین کتلت شدم.گفتم الان میان کمکم میکنن بعد همکلاسیم داره رد میشه میگه مگه کوری پسره........
یه دختره رد شد گفت خاک تو سرت کنن که نمی تونی از یه جوب عبور کنی!!!!
در اون لحظه بود که اندازه یورو 2012 قانع شدم که اگه کسی کمک خواست محل سگم بهش نذارم
ما با کیا میشیم 75 میلیون
خو لامصبا کمکم کنید

  35359

عاغا چند وقت پیش با خاهرم دعوام شد در حد جنگ جهانی دوم.
بعد اعصابش خورد بود اومد بگه نکبت احمق گفت نحبت
البته الان که دارین این موضوع رو میخونین من در این دنیا نیستم
برای شادی روحم بزن لایکو

  35354

یه بار سوارتاکسی شدم!بعد ده دقیقه
راننده جوان:معلومه خیلی خسته ای!
من(بایک نگاه عاقل اندر فضول):بللله!
_سر کار بودی؟
_بله!
میشه بپرسم شغلتون!
_لاحول ولا...
مسیر بعدیتون کجاس؟
_همونجا که گفتم پیاده میشم!
_بچه همون محلی؟
_(سکوت)
_قصدفضولی ندارم فقط میخام راه کوتاه شه!
(بعد چن دقه گوشیش زنگ خورد جواب داد صدای ی خانوم میومد اینم هی میگف باشه باشه بعد قطع شد)
حالا من:خانومت بود؟
(سکوت)
چی میگفت؟
(سکوت)
لابد مامانش اینا اومدن خونتون.آره؟
(سکوت)
گفت ازتوراهت میوه بخری.آره؟
(و همچنان سکوت)

  35347

به آنتن دهی ایرانسل قسم راس میگم
(جرات ندارم بگم عاغا عجب غلطی کردم نقد
نوشتما)ملت خواب می بینن منم خواب می بینم!
خواب دیدم رفتم نونوایی (منی که سالی ی بارم نمی رم)اونوقت استاد اندیشمونو دیدم داره نون می پزه!
من:سلام استاد8تا نون لواش بده
استاد:إإإإ تو اینجا چیکار میکنی؟جون هر کی دووس داری به بچه ها نگیا
من:خیالتون راحت استاد فقط...
استاد:هر چی بگی قبول,اصلا آخر ترم 20 خوبه?
من:نه,باید سر کلاس هرچقد دلم میخاد تیکه هم بندازم و.....
استاد:هر چی تو میگی قبول فقط ازت خواهش میکنم به کسی چیزی نگو من به این شغل نیاز دارم.
من:باشه حالا فکرامو می کنم الانم داری زیادی حرف می زنی نون منو بده میخام برم...
خلاصه تا میتونستم عقدمو خالی کردم,ما که تو بیداری دستمون جایی نمیرسه!!!!
واس رفیقام تعریف کردم الان سر کلاس میبینیمش میگیم استاد کاپشنتون آردیه میخندیم!!اون بیچاره روحشم بی خبره فک میکنه شیرین میزنیم ما.
قسمت شما شه ایشالا

  35346

به کله کچل بابام قسم دروغ نمیگم
دوران دبیرستان ی روز داشتن مدیر و ناظما گوشیا رو میگرفتن ز اول و دوم بچه های سوم ریاضی و تجربی رو گشتن ز آخر نوبت ما انسانیا بود.منم کرم درونم یهو زنده شد به یکی از بچه های دوم که ورزش داشتن گفتم دیدی هر وقت ناظما اومدن تو کلاس دو دیقه بعد ی زنگ به من بزن کاریت نباشه.خلاصه ز سوم شد رفتم به معلممون گفتم گوشیمو میذاری تو جیبت الان میخان بگیرن؟خلاصه از رو رفاقت گذاشت و ناظما اومدن واسه گشتن...
دودیقه بعد:آهویی دارم خوشگله فرار کرده ز دستم...(گوشی من تو جیب معلم در حال زنگ خوردن)
کل کلاس ترکید...بیچاره اگه میگفت گوشی منه خودش خراب میشد,برگشت گفت:آقای ولی پور باز این علی پسرم ز خورم رو عوض کرد..
خب خدا رو شکر امتحانا نهایی بود و خبری از مشروطیت نبود و نمره قبولی 10 اخذ شد ومن شرمنده کرم درونم نشدم..

  35342

امروزمعلم مبانی رایانمون بهمون گفت: گروه هاازهمدیگه امتحان تستی بگیرن،گروه روبه رویی مابرامون سوال طرح کرد،یکی ازسوال هاش این بود: جاپگرهاجندنوع اند؟ الف) سه نوع ب) دونوع ج) هیجکدام د) الف وب من!!!؟؟ سوالا!!!؟؟؟ دوستاى پروفسورخودم!؟؟!!