دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  38542

داشتم جلو آینه فیگور هیکل میگرفتم و خودمو نیگاه میکردم!
بابام برگشته به داییم که کنارش نشسته میگه:
ماشالله, هیکلشو نیگا , خداییش هیچی از اسکلت جان سینا کم نداره!

  38537

روز اول که گواهی نامه گرفتم هی الکی با ماشین اینور اونور میگشتم بلکه یه افسر بهم ایست بده،منم وایستم بعد اینکه اومد و با انگشت زد به شیشه ، منم خیلی ریلکس و شیک و مجلسی شیشه رو بدم پایین و گواهی نامه رو پرت کنم تو صورتش،بعدش بگم طوری شده؟
بعد قهوه ای بشه بگه نه قربان،میتونید برید!
ولی نمیدونم چرا هیچ کی ایست نمیداد؟!
یعنی از کجا بو برده بودن؟

  38530

******(علامت اختصاصی abas_m223)
یه بارم با رفیقم سوار ماشینش بودیم بغل جاده یه دختره وایساده بود,رفتیم طرفش شیشه رو دادم پایین یه کاغذ گرفتم طرفش و تا اومدم حرف بزنم دختره گفت:برو گمشو آشغال شلغم برو به عمت شماره بده کثافت احمق مگه خودت خار مادر نداری اسکله هویج ..... و رفت عقب تر وایساد
یه ذره با چشمان معصومم نگاش کردم فحشاش که تموم شد گفتم خانوم ببخشید می خواستم ازتون آدرس....رو بپرسم.
خلاصه کلی شرمنده شد و هر چی اصرار کرد ماچم کنه از دلم در بیاره من راضی نشدم(الکیا,واسه جذابیت خاطره! )
منم از رو تواضع ومردونگی قبول نکردم,
دختره:خب حداقل بذار بیام آدرس رو بهتون بگم
***ممنون می شم اگه لطف کنید تشریف بیارید بگید
اومد سمتمون تا خواست کاغذ رو ببینه گاز دادیم رفتیم!!!!
این به اون در!فکر کرده بچه های 4jok کم میارن!!والا

  38502

عاقا ما یبار اومدیم سر کلاس درس ریاضی فیلسوف بازی در بیارم(حالا خوابم بود) با اعتماد به نفس تمام گفتم آقا جوابش میشه:رادیکال 5(حالا نگو اون مال شیش،هفتا سوال قبل بود)عاقا یهو دیدم کل کلاس دارن زمین رو گاز میزنن منم اصلا بروی خودمم نیاوردم دوباره تخت گرفتم خوابیدم تا آخر زنگ..... بزن اون لایک ماه رو

  38497

هفته پیش خونه یکی از دوستام روضه بود،آخرای روضه بود ک داشتیم خرما و حلوا پخش میکردیم دوستم ظرفه حلوا رو جلو ی خانمی گرفت بیچاره خانمه هول شد برگشت ب دوستم گفت:
ایشالله حلوا عروسیتو بخوریم:))
آقا من و داری هرکاری کردم ک نخندم یهو...
پووووووف ترکیدم از خنده:)))خخخخخخخخخ

  38495

یادش بخیر سرباز که بودیم یه سرهنگ داشتیم وقتی که میخواست کسی رو تنبیه بکنه یه چوب کبریت میداد میگفت حیاط پادگان رو باهاش اندازه بگیر .یه رو من تنبیه شدم بعد از یه ربع گفتم جناب سرهنگ حیاط پادگان 18647599742201 چوب کبریته اگه باور نداری خودت اندازه بگیر .پیش خودم گفتم عجب جوابی بهش دادم ....برگشت گفت یه هفته اضافه خدمت !!! بی جنبه

  38488

توی مغازه مشتری بالا سرمو گرفته بود خیلی سرم شلوغ بود یهو یه نفر اومد تو مغازه گفت سلام منم که اصلا فکرم یه جای دیگه بود گفتم <ألو> دیگه من .. مشتریا .. یه وضعی شد

  38444

بود که گفتم یارو تو ماشین احترام گذاشت ولی سوارم نکرد هنوز داشتم به قضیه میخندیدم که ی ماشین دیگه ترمز کرد.
سوار شدم هی در مورد بی احتیاطی عابران پیاده حرف میزد بعد گفت چند مدت پیش داشتم از اینجا رد میشدم(اونجارو میبینی اونجا)ی خانم مسنی بدون اینکه نگاه کنه اومد تو جاده بعد من دیدم راهی نداره(سر جای واقعیش رسیده بودیم)
ماشینو پیچوندم لب جاده.البته جاده هم واقعا شونه داشت.خلاصه همین ک گفت پیچوندیم فرمونو واقعا پیچوند که ماشین از جاده خارج شد به زور کنترلش کرد.........
منو میگی داشتم داشبوردو از خنده گاز میگرفتم!
اخه مجبوری 3 بعدی توضیح بدی؟؟؟؟
ولی حال داد کرایه نگرفت...

  38439

عاغا ب جووون خودم به پیپم قصم اینو راست میگم
دیروز منتظر ماشین بودم بعد یارو هیشکی داخل ماشینش هم نبود سرعتو کم کرد از داخل ماشین برام دست ب سینه شد (نمیشناختمش) بوق هم زد و سوارم نکرد و رفت خیلی هم جدی!!!!!!!!
اینارو میبینم ک پیپ میکشم

  38424

در خونه رو میزدن!
دخدر داییم ۵ سالشه!
جواب داد : کیه!؟
زن همسایه مون پشت در به شوخی گفت: منم منم مادرتون!
من رفتم در رو باز کردم, بنده خدا میخواس سکته کنه!
گفت : ببخشید مادرتون هستن؟ گفتم : نع ، فقط من و حبه انگور هستیم

  38419

اغا ما يه معلم شيمي داريم هوش در حد المپيك(ديگه خودتون ميدونين منظورم چيه)
يه دفعه سر كلاس بوديم كه زنگ رو زدن، ماهم بلند شديم بريم بيرون كه يه دفعه معلممون گفت:
بشينين بشنين اين زنگ ما نيست زنگ كلاساي ديگه س!!!
من:|
هم كلاسي هايم:|
متفاوت بودن زنگ ما با كلاساي ديگه :|
زنگ مدرسه:|
IQ :|
معاون در حال زدن زنگ:|
بله ديگه اينجوري بود كه ماهم خيلي قانع شديم و رفتيم سر جامون نشستيم
معلم باهوشه داريم؟

  38417

آغاا یه مدت من شدیدا بچه مثبت بودم از همه تشکر می کردم. یه روز رفتم عابر بانک(زیاد نمی رفتم) حالا به مکالمه دستگاه و من توجه کنید:
دستگاه:لطفا کارت خود را وارد کنبد.
من:بفرمایید!!!!
دستگاه:|
دوباره دستگاه:لطفا رمز خود را وارد کنید.
من:**** بفرمایید!!!
دستگاه:|
دستگاه: بعد از اتمام عملیات: لطفا پول خود را بردارید.
من: خیلی ممنون!!!!!
دستگاه:|
دستگاه:لطفا رسید خود را بردارید.
من در حال اتمام کار:خیلی ممنون!!!! خدافظ!!!!
دستگاه:|
ملی کارت:|
مردم:|
رئیس بانک:|
من:)
یادش بخیر!!!!!!!!

  38410

دیدید وقتی میرید مغازه مخصوصا اگه نونوایی باشه
یه پلاستیک میده بهتون هرکاری میکنید نمی تونید بازش کنید بعد هی حس میکنید همه دارن نگاتون میکنند ؟؟؟ هی عذاب میکشید!!!!!

  38403

بادوسام رفته بودیم لاهیجان بام سبز،بچه هاگفتن بریم شهربازی ازاین کشتیاسواربشیم البته من سوارنشدماااااکلن بااین کشتیه لجم!!بچه ها رفتن سوارشدن یه طرفش4تادخترم رفتم نشستن روبروشون(بعدافهمیدیم دانشجوبودن)این کشتیه راه افتادسرعت گرفت مام ازپایین نظاره گربودیم که به یک باره فهمیدیم یکی ازبچه هاضعفیه،حالش بدشد.آقااین کشتیه میرفت بالااین دوست خوبمونم تگری شلیک میکردسمت دخترا:-))دخترام دمشون گرم با کلاسوروکیفاشون دفاع میکردن:-)منم همینطورکه رو زمین میخزیدم ازاین صحنه فیلم میگرفتم.تموم که شداومدن پایین دختراهی فحش میدادن مام فیلمومیدیدیمو میخندیدیم:-))خوخواهرگلم صحنروترک کن دیگه مرسی که موجبات شادیمونو فراهم کردین...

  38391

تواتوبوس نشسته بودم یه پسره هم جلوم واساده بود،پشت سرش دربودازجلوهم سینشو چسبونده بودبه میله اتوبوس،گردنشم گذاشته بودرومیله داشت باچن تا دخترکه جلوی اتوبوس بودن اشاره بازی میکرد(محوشده بود)که اتوبوس تو ایستگاه نگه داشت،خدا نصیب گرگ بیابون نکنه،آمین یارب العالمین:راننده درو زدکله پسره گیرکردبین میله ودر:-))دخترا بادیدن این آیتم بنفش شدن ازخنده،پسراهم لبخندژوکوندهمراه با همدردی،بقیه:-)))))حالاهی دادمیزنیم آقای راننده دروبزن نفسش بنداومدمگه میشنوه...پسره همینطورکه گردنش گیرکرده بودداشت به روحیه رفتش فک میکرد...اولین ایستگاه پیاده شد...هه...