دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 38403

تاریخ انتشار : دي 1391

بادوسام رفته بودیم لاهیجان بام سبز،بچه هاگفتن بریم شهربازی ازاین کشتیاسواربشیم البته من سوارنشدماااااکلن بااین کشتیه لجم!!بچه ها رفتن سوارشدن یه طرفش4تادخترم رفتم نشستن روبروشون(بعدافهمیدیم دانشجوبودن)این کشتیه راه افتادسرعت گرفت مام ازپایین نظاره گربودیم که به یک باره فهمیدیم یکی ازبچه هاضعفیه،حالش بدشد.آقااین کشتیه میرفت بالااین دوست خوبمونم تگری شلیک میکردسمت دخترا:-))دخترام دمشون گرم با کلاسوروکیفاشون دفاع میکردن:-)منم همینطورکه رو زمین میخزیدم ازاین صحنه فیلم میگرفتم.تموم که شداومدن پایین دختراهی فحش میدادن مام فیلمومیدیدیمو میخندیدیم:-))خوخواهرگلم صحنروترک کن دیگه مرسی که موجبات شادیمونو فراهم کردین...