گيرم كه از ديوار كوتاه دلم ساده ميپري
با حصار بلند خيالم چه ميكني؟

سلامتی اونایی که مثل خودم این روزا که هوا دونفرست، با تنهاییشون قدم میزنن....

خطاب من به اون دختر و پسریه که تو خیابون جلوی چشمای ما تنها ها به هم میچسبن و باهم میخندن...
شما نمیدونید تنهایی چیه... اما تو این شهر تنها زیاده... شمارو می بینین ، دلشون میخواد ، نمیتونن ، میسوزن... مراعات کنید لطفاً :(

دارم سعی می کنم همرنگ جماعت شوم،
آهای جماعت...
میشود کمکم کنید؟؟؟؟؟؟
شما دقیقا چه رنگی هستید؟!

به اندیشیدن خطر مکن
روزگار غریبی است نازنین
آن که بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد . . .

دلم تنگ است
اما هنوز تو در آنجا جا میشوی
چقدر ابعاد بودنت عجیب است . . .

بلندترین شاخه ی درخت یک چیز را میفهماندآن هم تنهایی است . . .

فقط میخواهم بگم خستــه ام ...

هنوز دلخوشی ذهن خسته ام اینست که در خیال خودم بیخیال من نشدی...

قلبم رو که تکه تکه کردی،
کارت که تموم شد صدایم کن تا خرده های احساسم را از روی زمین جمع کنم...

به ياد تنهاييم افتادم كه هيچكس سكوتش را نشكست...
جز خيال تو... ‎

سقف آرزوهای ما ، کف آرزوهای دیگری است …
دنیا به طور ناجوانمردانه ای آپارتمان است !

سیـب از درخت افتاد… ستــاره از آسمـان… تــو از دماغ فیــل… من از پل صـراط… گاهی فرقی نمیکند از کجا… سرنوشت مشترکی ست… ســـقــــوط…

تردیدی نیست
تو رفته ای و دیگر بازنمیگردی
حالا دیگر تنهایی ام حرمت دارد
به حرمت آن هم که شده پشت سرت را نگاه نکن

می روم...به کجا؟
نمی دانم ....حس بدی ست... بی مقصدی!
کاش نه باران بند می آمد... نه خیابان به انتها می رسید....