عطا سام
نمیدونم چرا..آدم یک زمانی یک جایی نا خواسته خودشو جا میذاره و میره کجاشو نمیدونم..احساس میکنم دوباره حمله خواهد کرد ..خاطراتی که زبان ادم نمی فهمند..کاش می شد اخر خاطره ها نقطه گذاشت تا دوباره شروع نشود کاش می شد فریاد بزنم پایان ..دلم خیلی گرفته ..اینجا نمیتوان به کسی نزدیک شد .آدمها از دور دوست داشتنی ترند.......

این پستم برا آقا مهدی 100 مخ
داداشی من خیلی وقت بود میومدم 4جوک ولی یشب بود خیلی دلم گرفته بود اومدم بخش تنهایی صفحه اولش دوتا ازپستات بود خوندم کلی گریه کردم رفتم صفحه های قبلی ودنبال پستات بودم تا الان.
داداشی قدر خودتو بدون دلا واقعا لیاقت عشقت رو نداشته .مطمئن باش خدا یکی خیلی بهتر از اونو برات در نظر گرفته مثه داداش امیر طاها. داداشی این روزام میگذره کاری رو انجام بده که بعد پشیمون نشی خیلی مراقب چشمات باش .
ببخشید زیاد حرف زدم.یا حق

سلام داداش امیر طاها
آقا داماد گل ازدست من ناراحت نشیااا نمیخواستم باعثه ناراحتید بشم ، داداشی ببخشید .باشه؟؟؟؟

سلام عشق سابق چطوری رو به راهی ؟ چرا به تو هرزه میگن ...

کار دلم فقط با نبودت گریه زاری شده
جای خالیت خیلی وقته زخم کاری شده
خیلی سخته شکستن غرورمو میگم
ولی شکستم نشستم تو رو نمی دیدم
وقت بی کسی هام منم و خودکار و کاغذم
چه جور دلت اومد بگیری نگاهتو ازم
چقد غریبم اینجا چقد دلگیره شبا
نفس نمی کشم بدون تو مسمومه هوا
نمی دونم چرا تو رو با بدی هات خواستم
نمی دونم چرا همیشه دوست داشتم
[[پکس]]

سلام به آبجی هلیدا
همیشه پستاتو میخونم، خیلی دوست دارم آبجی کاش میشدازنزدیک ببینمت.مراقب خودت باش.
آبجی هیچوقت از اینجا نرو باشه ؟؟؟؟

Rayaجان , خواهر گلم :
شايد گفتنش مسخره به نظر بياد اما من دلم مغرور تر و تخس ترازين حرفاس که دوباره عاشق بشه ...
تنها دختري که تو طول زندگيم دلمو لرزوند اون بود و بس ...
بعيدم ميدونم بتونم اون همه خاطره رو فراموش کنم ...
دوم اينکه مرسي به فکرمي عزيزم♥
خودمم به اين نتيجه رسيدم که سيگار درديو دوا نميکنه و همون تک وتوکيم که تو روز ميکشيدم گذاشتم کنار ...
راستي هيلدا جونم ,خواهري تو چيکار کردي؟!قرار شد بري خونه ي جديد بذاري کنار سيگارو ...شد ...؟!
dr hanni نگران نباش ...
اميدوارم مادرت عملش هرچي که هست به بهترين شکل انجام شه و صحيح و سالم زود برگرده پيشتون ♥
تبريک به همه ي دوستايي که تازه عضو شدن ...♥
داداش اميرطاها خوشحال ميشم خاطراتتو با نگين جان بشنوم ...♥
کيان داداشي کجايي؟!نمياي اينطرفا گل پسر ...؟!
دل داريما!تنگ ميشه خو ♥♥
همتون به شدت اينجايين ~> ♥

سلام بچه ها...چن وقتی بود که وارد این بخش میشدم اما اولین باره که براتون مینویسم.اصلا نمیخوام سرزنش یا نصیحتتون کنم چون در این حد نیستم و نمیتونم درکتون کنم.اما از پستاتون اینو فهمیدم که همتون از دوستی خیابونی ضربه خوردید.بهتر نبود از همون اول دور این دوستیارو خط میکشیدید؟آقا مهدی آقا مهران و رها خانم که ازدواج کردید همه اینا از دوستی خیابانی شرو نشد؟قضاووت با خودتون.
ببخشید که یکم رک بودم واقعا معذرت میخوام.
یاعلی

بدجوری عاشقش شدم منو خورد کرد
از خودش و عشق خودش دستامو دور کرد
غریب بودم تو غربتم آواره َم کرد
تنها خودش فهمید چه کاری با دلم کرد
تنها خودش فهمید چه کاری با دلم کرد
یه روز می گفت من هیچ کسو غیر تو دوست ندارم
یه روز می گفت برام زیاده بودنش کنارم
یه روز می گفت نباشی من با تنهایی می میرم
یه روز می گفت پشیمونم از عشق تو عزیزم ،

دارم فریاد می زنم که باب میل اون نیست
دلم زخمیه دیگه عاشق اسم اون نیست
اینجوری نمی مونه, اگه یه روز خوشیا پا بده
خط قرمزو می کشم دور اون و این رابطه

سانازجون!
لابدواسه حرفشون ي دليل منطقي دارن...بلاخره خوبيتوميخوان مگه ن؟

هـــمــیــشــه نــــه
ولــــی گـــاهـــی
مــیــان بـــودن و خـــواســتـن
فـ ـاصـلــه مـــی اُفــتــد
وقـ ـتــهــایـــی هـــســت کـــه
کــســی را بـــا تــمـــام وجــــود میخواهــــی
ولــــــی نــــبـــــــایــــد کــنـــارش بــــاشـــی

تاكجاي قصه بايدز دلتنگي نوشت؟تا ب كي بازيچه بودن توي دست سرنوشت تاب كي باضربه هاي دردبايدرام شديافقط باگريهاي بي قرارارام شدبهرديدار محبت تاب كي در انتظارخسته اين از زندگي باغصه هاي بي شمار

بهار
و این‌همه دل‌تنگی؟!
نه،
شاید فرشته‌ای
فصل‌ها را به اشتباه
ورق زده باشد!

ناامیــב ﮯ همان امیــב است…
فقــــط بوـﮯ نا میگیرב…
از بســــ که میمانــــב ته בل…!!