" اين تو نيستي که مرا از ياد برده اي اين منم که به يادم اجازه نميدهم حتي از نزديکي ذهن تو عبور کند... صحبت از فراموشي نيست.... صحبت از لياقت است .... ! !! "

اينجا زمين است ورسم انسانهايش عجيب..!
اينجاگم كه ميشوي بجاي اينكه دنبالت بگردندفراموشت ميكنند!!!

حکم فراموش کردنت رو اوردند اما به یاد خنده هایت امضا نکردم

اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم ، و یا از روی خودخواهی فقط خود را پسندیدم ، اگر از دست من در خلوت خود گریه کردی، اگر بد کردم و هرگز به روی خود نیاوردی، اگر زخمی چشیدی گاه گاهی از زبان من، اگر رنجیده خاطر گشتی از لحن بیان من ... حلالم کن ..و بعد امشب دعایم کن که من محتاج محتاجم

گويند خدا هميشه با ماست ، اي غم نكند خدا تو باشي . .

تلخ ترين قسمت زندگي اونجاست كه آدم به خودش ميگه
چي فكر ميكرديم و چي شد...............



گاهی وقت ها , فقط گاهی وقت ها ,دوست دارم کسی دستانم را در دستش بگیرد...زل بزند به چشمانم و بگوید :" حق با توست !"

بهاران من ، طوفان ها در رقص عظیم تو به شکوهمندی نیلبکی می نوازند ، و ترانه ی رگ هایت آفتابی همیشگیست .

لالا لالا نخواب دنيا خسيسه
واسه كمتر كسي خوب مي نويسه
يكي لبهاش هميشه غرق خندست
يكي پلكاش تو خوابم خيسه خيسه

ای کاش گل باغ بهارت بودم ، اندر قفس عشق کنارت بودم ، به هر سو که نظر میکردی ، من مردمک چشمت بودم

20 سال ،20 روز ، 20 بوسه ، 20 شاخه گل ، برای ، تو ، که ، بیستی ، افسوس ، که ، پیشم ، نیستی.

درمقابل سختیها همچون جزیره اى باش که دریا هم با تمام
عظمت وقدرت نمى تواند سر او را زیر آب کند . . .

آن کس که پای تیرک چوبی آب میریزد دیوانه نیست او باغبانی است امیدوار....
 

هی نپرس
تا هی سكوت كنم
چیزی از من بیرون نخواهی كشید
كلید زنگ زده ای كه داری به قلب من نمیخورد
به خدا خودم هم دیگر رمز این گاو صندوق را از
یاد برده ام

گفتم خدایا!سؤالى دارم
گفت:بپرس
پرسیدم چرا وقتى شادم همه با من میخندند ولى وقتى ناراحتم كسى با من نمى گرید؟
جواب داد:شادى ها را براى جمع كردن دوست آفریده ام ولى غم را براى انتخاب بهترین دوست....