ایـن پـُسـت رو مــیـذارم بـرایِ تـمـامِ کـسـانـی کـه الـتـمـاسِ دعـا دارن و خـودم..
ایـن دعـا خـیـلـی مـعـتـبـره.. اگـه دو رکـعـت نـمـاز بـا نـیـتِ هـدیـه بـه حـضـرتِ زهـرا (س) بخـونـی و تـو قـنـوتـت ایـن دعـا رو بـخـونی ،خـــدا وعـده داده کـه مـحـالِ دعـات رو اِجـابـت نـکـنـم..! تـو قـنـوتِ نـمازهـایِ پـنـجگـانـه هـم مـیـشـه قـرائت کـرد..مـی دونـیـد کـه قـنـوت تـنـهـا قـسـمـتـی از نـمـازِ کـه مـی تـونـیـم فآرسـی دعـا کـنـیـم.
*فـقـط بـعـد از پـایـانِ دعـا حـاجـتـت رو بـخـواه و صـلـوات بـفـرسـت ، چـون دعـاهـایـی کـه بـیـنِ دو صـلـوات بـسـتـه بـنـدی مـیشـن بـا پـسـتِ ویـژه بـه دسـتِ خـدا مـی رِسـن..

اَللهُمَ بِفاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بِفاطِمَةَ وَ بَعلِها وَ بَفاطِمَةَ وَ بَنیها وَبِفاطِمَةَ السِرِ المَستَودِعِ عَلَیها اِقضِ حاجَِتی وَ صَلِ عَلی مُحَّمَدِ وَ آلِ مُحَّمَد..حـــاجـــت.. اَللهُمَ صَلِ عَلی مُحَّمَدِ وَ آلِ مُحَّمَد وَ عَجِل فََرَجَهُم.

مـعـنـی:خــُــدایـا! به فاطمه و پـدرش (ص) و به فاطمه وهمسرش(ع) و به فاطمه و پسرانش (ع) و به فاطمه و سری که در آنها به امانت گذاشتی حاجتم را برآورده بگردان.
قــبــول بـاشـه

بعضی وقتا ....
بعضی خاطرات گوشه ی ذهنمون می مونن !
كه یادمون بیارن كه یه زمانی خریتمون در چه حدی بوده ... !!!

سلامتی مرد هایی که هنوز مرد نشده بودن ولی مجبورشدن مسئولیت مرد بودن رو به دوش بکشن ♥

یعنی آدم نیمرو باشه ولی دورو نباشه
دورویی خعلی بده!!!

حالم بهم میخوره از پسری که پدر داره مادر داره ولی انقد خوشی زده زیره دلش که میره با دختر پسرا خوش گذرونی .
پسری که اگه یه ذره عقل تو کلش بود از پدر مادرش استفاده میکرد تا یه اینده خوب واسه خودش درست کنه .
پسری که تو زندگیش همه چی داشته همه امکاناتو پدر مادرش فراهم کردن بازم سرشون داد میزنه
پسری که مثل من درد بی پدری رو سینه اش نیست پسری که اینده اش از بحر پدر پول دارش تامین شده مثل من نیست که هیچی بو جز خدا نداره
پسری که وفتی پدرش میزنه تو گوشش میزاره از خونه فرار می کنه ولی من ارزو داشتم از پدرم سیلی بخورم چون تو گوشی پدر بد جوری ادمو بزرگ میکنه
پسری که وقتی بچه بود هی نازش میکردن میخندونش پدرش دستشو میکشید رو سرش ولی من هر موقع دست میکشن رو سرم داغ دلم تازه میشه دلم میخواد ان موقع گریه کنم ولی بوغض ادمو خفه میکنه نمیزاره لعنتی
پسری که دم در اورده واسه پدر مادرش
اشکالی نداره فقط یادت باشه از هر دست بدی از همونم پس میگیری
یادت باشه بچه دار بشی همون بچه ات میزنه رو دست خودت
اشکتو در میاره
این خط اینم نشون +

بال من مال تو،
فرصت پرواز من پیشکش خنده خوشحال تو،
میپری شاد شاد..
میشوی غرق نفسهای باد
می رود از خاطرت یاد من و قصه بی بالی ام!‏
من ولی یاد تو می افتم و خوشحالی ات..
غصه فراموش دلم میشود وقت تماشای سبکبالی ات!!‏

پنجره را باز کن و از این هوای بارانی لذت ببر..خوشبختانه باران ارث پدری هیچ کس نیست.
حسین پناهی

ایــنـجـــــــا ...
دســت هــر کـــس را کــه مـیـگـیــــری بــرای {بـلـنــــد شـــدن}
آمـــاده مــی شــــود بــرای {ســـوار شــــدن} ... !!

جز دعا نیست مرا ، تا که کنم هدیه تورا، بپذیرش که دعا هدیه درویشان است....

می ترسم از بعضی آدمها ... آدمهایی که امروز دوستت دارند و فردابدون هیچ توضیحی رهایت می کنند آدمهایی که امروز پای درد دلت می نشینند و فردا بیرحمانه قضاوتت می کنند ... آدمهایی که امروز لبخندشان را می بینی و فردا خشم و قهرشان ... آدمهایی که امروز ... قدرشناس محبتت هستند و فردا طلبکار محبتت ... آدمهایی که امروز با تعریف هایشان تو را به عرش می برند و فردا سخت بر زمینت می زنند ... آدمهایی که مدام رنگ عوض می کنند ... امروز سفیدند، فردا خاکستری، پس فردا سیاه ... آدمهایی که فقط ظاهرا آدمند ... چیزی هستند شبیه مداد رنگی های دوران بچگی مان !! هر چه بخواهند می کشند ... هر رنگ که بخواهند می زنند ...

چیست فرق آدمی با جانور ؟؟؟
تا که می نازد به خود از آن بشر
آدمی را گر نبود این امتیاز
بود بیش از جانور غرق نیاز
هست این نیروی ممتاز بشر
عقل دور اندیش و آینده نگر
در شگفتم
در شگفتم من چرا این برتری
گشته دراو مایه وحشی گری ؟؟؟
در طبیعت بی گمان هر جانور
هست در هنگام سیری بی خطر
من نمی دانم چرا نوع بشر
وقتی سیری می شود خونخوارتر ؟؟؟
در میان جنگل دور و دراز
هیچ حیوان دیده ای همجنس باز؟؟؟
هیچ شیری دیده ای در بیشه زار
جمع شیران را کشد بالای دار ؟؟؟
هیچ گرگی بوده کز بهر مقام
گرگ ها را کرده باشد قتل عام ؟؟؟
هیچ ماری را دیده ای با زهر خود
کشته ها برپا کند در شهر خود ؟؟؟
هیچ میمون ساخته بمب اتم
تا که هستی را کند از صحنه گم ؟؟؟
دیده ای هرگز الاغی باربر
مین گذارد کار زیر پای خر؟؟؟
هیچ اسبی دیده ای غیبت کند
یا به اسب دیگری تهمت زند ؟
هیچ خرسی آتش افروزی کند
یا گرازی خانمان سوزی کند ؟؟؟
هیچ گاوی دیده ای کز اعتیاد
داده گاو و گاو داری را به باد ؟؟؟
پس چرا انسان با عقل و خرد
آبروی دام و دد را می برد ؟؟؟
پس بود دیوانه بی آزار تر
زان که محروم است از عقل بشر
مولوی استاد حکمت در جهان
کرده بس این نکته را شیرین بیان
آزمودم عقل دور اندیش را
بعد از این دیوانه سازم خویش را .
زین سبب آن کس که می نوشد شراب
تا شود لایعقل و مست و خراب
چون شود از عقل بی خبر
بس شرف دارد به شیخ حیله گر

معلم : بچه ها .. فردا امتحانه ... مدرسه تعطیل شد ... همه اومدیم خونه
من : خوب بریم یه فوتبال بزنیم با بچه ها .. (ولی امتحان داریم فردا ).. طوری نیس بعداز ظهر میخونم..
بعد از فوتبال ... خب بذار یکم برم تو 4 جوک ... (ولی امتحان دارم فردا ) .. طوری نیس شب میخونم...
بعد همه کاری میکنم به جز درس خوندن ... وقتی میرم تو رختخواب... (وااای فردا امتحان دارما...) طوری نیس صبح زود پامیشم میخونم ......
فردا صبح .. ساعت : 7:51 دقیقه ... ... اه گندت بزنن مجید دیر بیدار شدم ... اشکال نداره تو مدرسه میخونم ...
حالا تو مدرسه : فوتبال دیشبو دیدی... آره ما بردیم ... اووف مسی ترکوند ...
بعد از امتحان .... با قه قه زیاد ... نمیتونم چیزی بگم واسه همین قیافمو میکشم : (%_%)

اینم تقدیم به لابستر و D$D$
البته طنزه
خدایا فردا کنکور دارم ... کمکم کن.. کمکم کن... قول میدم آدم خوبی بشم ...
بعد از عبور خرمان از پل : ..........دوبس بوبس .. پارتی امشبو عشق است....
وقتی که بین زمین و آسمونیم .. ماشینمون لبه پرتگاهه .. داریم می اوفتیم ... خدایا .. خدایا کمکم کن.. دارم می اوفتم پایین .. قول میدم آدم بشم.
بعد از گذشتن خرمان از پل : ایول به دست فرمون خودم ..
... حالا یه بیماری گرفتم و سفت و سخت مریضم .. (با پررویی تمام ..خدایا دارم میمیرم .. کمکم کن .. ایندفه واقعا قول میدم آدم بشم ..
.... عزرائیل : خدا سلام رسوند گفت ایندفه خرت رو پل گیر کرده .. بیا بریییییییم ...

سلاااااااااام به بچه های دهه هفتادی ...خصوصا هفتادو دویی های عزیز
آقا یادتونه ... کارتون فوتبالیست ها رو ....
مثلا 15 دقیقه کل کارتون بود ....
...... همیشه عاشق سوباسا بودیم و واکی (دربازه بانه )
خوب حالا نشستیم که ببینیمش ...
بعد میرسیدیم سر اون صحنه که کاکرو (اونکه خیلی قوی و عصبانی بود ) همش ازش میترسیدم ... بعد پاشو میبرد بالا که ضربه بزنه به توپ ... یه اربده ای میکشید که من تو افق محو میشدم ( البته با اجازه از e_s) بعد دوربین چهره واکی رو نشون میداد... ماهم کلی قلب دور و بر صورتمونو میگرفتو میگفتیم .. واکی تو میتونی .. بعد باز اربده ...
تو اوج احساسات بودیم ... یهو این آقا نامرده میگفت ( ادامه داستان در قسمت بعد ).. که اگه پیشمون بود تو عمود محوش میکردیم..

لیز خوردن بهونه ایست تا دست هایی رو که دوست داری محکمتر فشار بدی, روز زمستونیت قشنگ!