سَرم انگار به جوش آمد و مغزم پوسید
سرطانی شدم و مرگ لبم را بوسید
" علیرضا آذر "

جوش زد خون دل و سر نگشودم گله را
من و این صبر بنازم جگر حوصله را!
(مجیبی بهبهانی)

آقا امروز پای مامانم پاره شد خودش پاشد رفت وسایل پانسمان گرفت بعد خودش تنهایی پانسمان کرد.
فقط یه بار که پام به پاش خورد فهمیدم چقدر درد داره!
فکر کن اگه این اتفاق واسه من میفتاد...

سکوت من هیچگاه نشانه رضایتم نبود
من اگر راضی باشم،میخندم
سکوت نمیکنم !!!

عاغا از الان سعی کنید کسی رو ضایع نکنید حتی اگر حق با شما هم بود اگرم کسی رو تو جمع ضایع کردید از دلش دربیارید , من چن وقت پیش کسی رو تو جمع ضایع کردم الان چند روزه ناراحتم , حالا بماند کسی که ضایع شده الان چه وضعی داره.

برای reza_7_c:
راستش میخواستم راجع به پست 46369 شما بگم که واقعا باورم نمیشه که هنوزم پسرایی هستن که این مدل دختر رو انتخاب میکنن و خیلی با خوندن این پست خوشحال شدم.
راستش داشت کم کم باورم میشد که من مشکل دارم که نمیتونم مثه بقیه باشم و دوست داشتن این چیزایی که شما گفتید و این مدل پوشش دیگه یه جورایی قدیمی شده...
خیلی خوشحال شدم..
پستتون یه جورایی دلگرمی داد بهم.مرسی.

با افکار زیبایت زندگی کن، چون زندگی به اندازه فکرهای تو زیبا میشود، اگر افتادی مهم نیست به شرطی که موقع بلند شدن از زمین چیزی برداری...

میدانم که همیشه گوش شنوایی منتطر شنیدن غصه هایم است، آرام غصه هایم را بازگو میکنم و از جاری شدن اشک های بی بهانه ام شرم نمیکنم، او مهربان و بخشنده است، تنها اوست که آرزومند آرزوهای زیبایم است.

سفر را به خاطر بازگشت دوباره تو دوست دارم، شب را به خاطر صبح با تو بودن و دوری را به خاطر آغاز مهربانی.
این طور است که همه چیز، حتی تلخی ها، هم به خاطر تو قشنگ و دوست داشتنی است.

گر در یمنی چو با منی پیش منی/گر چیش منی چو بی منی در یمنی
من با تو چنانم ای نگار یمنی/خود در غلطم که من توام یا تو منی!
(ابوسعید ابوالخیر)

ای روی تو مهر عالم آرای همه/وصل تو شب و روز تمنای همه
گر با دگران به ز منی،وای به من/ور با همه کس همچو منی،وای همه
(ابوسعید ابوالخیر)

باید خودم را ببرم خانه !
باید ببرم صورتش را بشویم…
ببرم دراز بکشد…
دلداریش بدهم ، که فکر نکند…
بگویم نگران نباش ، میگذرد…
باید خودم را ببرم بخوابد…
“من” خسته است …!

وقتی زیاد باشی آدما ترش میکنن یا حیف ومیلت میکنن، بایدکم باشی تا مزه مزه ات کنن...!

ویــــــــژه " 22 بــــهـــــمـــــــن "
22 بـهـمـن فـقـط راهـپـیـمـایـی نـیـسـت.. فـقـط تـفـریـح نـیـسـت..
دفـاع کـردن از ارزشـهـایِ یـه شـهـیـدِ کـه بـخـاطـرِ مـن و تـو جـونـشـو کـفِ دسـتـش گـذاشـت و پـَر کـشـیـد..
شـهـیـدی کـه شـایـد دلـداده ی دخـتـرِ هـمـسـایـه بـود.. امـا گـفـت: مـیـرم جـنـگ ، بـر مـیگـردم، ازدواج مـی کـنـم..
شـهـیـدی کــه مـثـلِ مـن و تـو بـه خـانـواده اش وابـسـتـه بـود، شـایــد چـون طـاقـتِش رو نـداشـت حـتـی بـدونِ خـداحـافـظـی رفـت.. گـفـت یـه مـاه دیـگـه بـرمـیـگـردم ..
شـهـیـدی کــه مـثـلِ مــن و تــو 4جــوک نـداشـت کـه خـاطـره و حـرفـاشـو مـنـتـقـل کـنـه، امــا اِکـیـپِ دوسـتـانـه ی بـعـد از نـمـاز تـو حـیـاطِ مـسـجـد رو فـرامـوش نـمـی کـرد..
شـهـیـدی کـه غـیـرتـش قـبـول نـکـرد مـادر و خـواهـر و تـمـامِ نـامـوس هـایِ سـرزمـیـنـش تـو خـطر بـاشـن، تـرجـیـح داد خـودش بـا فـرشـتـه ی مـرگ روبـه رو بــشـه تـا اونـا بـا دشـمـن..
شـهـیـدی کـه بـعـد از شـنـیـدنِ خـبـرِ شـهـادتِ بـهـتــریـن رفـیقـش طـاقـت نـیـاورد، رفـت بـجـنـگـه، واسـه خـاطـرِ خـونِ رفـیـقـش..
شـهـیـدی کـه تـو آغـوشِ رفـیـقـش جـون داده، رفـیـقـش بـعـدِ ایـن هـمـه سـال داره مـیسـوز از شـهـادتــش..
و شـهـیـدی کــه عــیــنِ مــن و تــو بـود ، از مـا جـدا نـبـود..هـزاران آرزو داشـت
امـــــا...
عـلـتِ جـاودانـگـیـش ایـن بـود کـه مـا رو بـه خـودش تـرجـیح داد.......
"" راهِ شـهـادت هـمچـنـان بـازِ، مـا نـبـایـد راه رو گــُـــم کـنـیـم..""

بـه سـلـامـتـی کـسـانـی کـه تـا قـبـل از انـقـلـاب درِ خـونـه هـاشـون هـمـیـشـه بـاز بـود..
تـا نـوجـوون و جـوون هـایـی کـه رو در و دیـوار شـعـار مـی نـوشـتـن و اعـلـامـیـه مـی چـسـبـونـدن، مـوقـع فــرار پـنـاهـگـاه داشـتـه بـاشـن و شـکـارِ سـاواکـی هـا نـشـن..