دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اس ام اس خنده دار

  98184

آیا اعصابتان داغون است؟
آیا له له هستید؟
آیا هر روز آرزوی مرگ میکنید؟
آیا هر روز میخواهید سرتان را به دیوار بکوبید؟
بدون شک شما یک دوست دختر دارید

  98182

دخترایی که ابرو برمیدارید! کصافطااااا خجالت بکشید مگه شما پسرید که ابرو برمیدارید؟!^_^

  98152

عاقا با دوستم رفته بودیم قدم بزنیم... یه پسر از دور دیدیم، به حالت مسخره گفتم انقدر بدم ازین پسرای درااااز و بدقواره میاد که میخوان خودشونو با کت، هیکلی نشون بدن!
دقیقه ای بعد، وقتی به اون پسره رسیدیم....
دوستم: وااااااای سعید تو اینجا چکار میکنی؟!!؟
(داداشش بود)
روحم شاد....

  98143

من وقتی کوچیک بودم تا همه می رفتن بیرون همه قرصارو میرختم رو زمین بعد از هر بسته یه قرص داخل یه لیوان اب داغ میریختم ببینم چی میشه شما هم اینطور بودین

  98139

طرز تهیه این مانتو جلو باز ها:.
.
.
یی دونه ملافه رو بر میدارید(اگه رنگ شاد باشه بهتره) با یی دونه نخ
بعد ملافه رو میپیچی دور خودت و نخو میبندی بالا شکمت!.
.خوب مانتو شما آماده است_ایشالا به شادی بپوشی:|

  98048

نميدونم چيزي راجع به مثلث عشقي شنيديد؟؟؟؟
اين روزا هشت ضلعي شم اومده!!!
ديدم كه ميگما!!!!!!

  98040

شما یادتون نمیاد موقع امتحانا وسط میز کیف میذاشتیم تا تقلب نکنیم.

  98029

حس اون دختریو دارم که از حموم اومده داره تو آینه نگا به خودش میکنه …
یعنی تا این حد غمگینمااا !

  98019

به درجه ای از عرفان و معرفت رسیدم
که
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
واسه خودم یه چیزی تعریف میکنم میخندم
تازه آخرش هم از خودم میپرسم: جان من!؟

  98017

به بعضی ها باید گفت:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تو توي اين مملكت داري هدر ميري...
بري هند مي پرستنت !
آخه به گاو علاقه ی خاصی دارن اونجا!!!

  98000

کاش اینترنت این قابلیتو داشت که یکی برامون چایی با کیک (ترجیحا شکلاتی باشه) میاورد...
آدم خسته میشه خو....

  97949

یه سری هم هستن هنوز تو یاهو مسنجر مُخ میزنن....
اینا از اسب افتادن ولی از اصل نه!

  97921

اگه شما لیسانس حال گیری داری
ما فوق تخصص انتقام داریم
گفتم كه در جریان باشی

  97884

به یه دوس دخدر به مدت 4 الی 5 روز نیازمندیم!
.
.
.
.
.

.

.

سیم کارتم رو اشتباهی شارژ شگفت انگیز کردم ؛ مهلتش داره تموم میشه:D :)):))

  97836

دیروز تو راه باشگاهم بودم که یه هو یه ماشین دیدم که با دست فرمون بیست گاز میداد و میرفت. وقتی رسیدم باشگاه متوجه شدم استادم بوده. منم تیریپ خود شیرینی برداشتم و کلی از استادم تعریف کردم. جلسه بعد کاشف به عمل اومد که همون روز بعد باشگاه استادم مشغول رانندگی بوده که با آسفالت یکی شده. یعنی چشمای شورم در حد دریاچه نمک..... زدم بیچاره رو داغون کردم :|