رو برگ يك گلابي @ با يك مداد آبي @ هزار دفعه نوشتم @ دوست دارم حسابي

تا ابد ياد عزيزان زدل و جان نرود/جان اگر رفت ولي خاطر خوبان نرود.

به غم كسي اسيرم كه ز من خبر ندارد عجب از محبت من كه در او اثر ندارد غلط است هر كه گويد دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد

پروانه نمی میرد تاگل به بغل دارد.این سینه نمی میرد تا عشق تورادارد.

عشق نشان ابدیت است:تمامی مرزهای زمان رادر می نوردد.سراسر یادمان یک آغاز را پاک.تمامی ترس یک پایان را محومی سازد.

آتش گرفتن ای غم و افروختم بس است
یک دم رها نمی‌کنی ام سوختم بس است
سنگین شدم ز درد و چو سنگی به در خویش
خون را چو لعل در جگر اندوختم بس است

از راه وفا گاه ز ما یاد توان کرد / گاهی به نگاهی دل ما شاد توان کرد
صید دل ما لایق تیر تو اگر نیست / از بهر خدا آخرش آزاد توان کرد 

گاهی نباید ناز کشید؛ انتظار کشید؛ آه کشید؛ درد کشید؛ فریاد کشید … تنها باید دست کشید و رفت...
 

سه گام برای رسیدن به شادی وجود داره
1- تو ۲- من ۳- قلبامون….و بعد ابدیت

نوكر كساني هستيم كه تو خارمون ادي هستن ولي تو خاطرشون عددي نيستيم

دلم را جز تو كس دلبر نباشد*به خبر شور توأم در سر نباشد، دل من تو عمدأ ميكني تنك*كه تا جاي كس ديكر نباشد،(بابا طاهر)

شب همه بي تو كار من شكوه به ماه كردنست.../روز ستاره تا سحر تيره به آه كردنست.../متن خبر كه يك قلم بي تو سياه شد جهان.../حاشيه رفتنم دگر نامه سياه كردنست...(شهريار)

گاهي وقتا بخاطر عذاب وجداني كه از يه نفر(معشوق)داري بايدگذشت جون هنوز فاصله ها،و سايه ها كم رنك نشده....

به بلبل گفتند: چرا به سر چشمه امده اي؟ تشنه اي يا به شكاري امده اي؟ گفت: نه تشنه ام نه به شكار امده ام، عاشقم به دنبال يار امده ام.

روزی چشم مست تو پر از ناز می شود
گره زکار دلم باز می شود
ساز غم کلام تو شیوا و دلپذیر
در خلوت شبانه من پر از ساز می شود
.
.
.
ومن منتظر آن روزم...