ویـــــژه D$D$D
یـکـی از لـذتـهـایـی کـه دیـگـه نـیـسـت ..
ایـنـه کـه رویِ مـبـل لـَم دادم و نـیـمـه دراز کـشـم ..
بـعـد بـا شـیـطـنـت مـیـگـی: کـی زبـالـه هـا رو مـیـذاره جـلـویِ در ؟؟
مـن: مـن .. مـن ..
بـعـد بـیـای بـا مـشـمایِ زبـالـه وایـسـی رو بـه روم و بـگـی: مـتـشـکـر. بـفـرمـایـیـد
مـنـم نـاز کـنـم بـگـم الان کـه نـه .. آخـرِ شـب.. بـعـد کـامـل دراز بـکـشـم و سـاعـدِ دسـتـمـو رو چـشـام بـذارم کـه مـیـخـوام چـرت بـزنـم..
صـدایِ مـشـمـا و دنـبـال مـیـکـنـم.. مـیـذاریـش تـو حـیـاط و بـرمـیـگـردی ..
زیـرِ چـشـمـی نـگـات مـیـکـنـم..
بـا عـشـوه روتـو بـرمـیـگـردونـی،پـاهـاتـو بـا ی کـوبـی رو زمـیـن مـیـذاری..کـه بـاهـات قــــهـــرم ..
مـنـم پـشـیـمـون از ایـنـکـه سـربـه سـرت گـذاشـتـم .. سـه سـوت بـرم و کـاری رو کـه خـواسـتتی انـجـام بـدم و بـر گـردم..
آخـه دوس نداشـتـم هـمون سـه سـوت هـم ازت دور بـــشــــم .....
لایــــــــــــک= تـنـهـایـی یـنـی : دیـگـه کـسـی نـبـاشـه بـگـه زبـالـه هـا رو بـذار دمِ در ...

***از وقتی رفتی!!!***
حرفای عید سال 89!!!بهترین عید عمرم!
- من: بیا 1 حساب مشترک باز کنیم همه عیدیامونو بریزیم توو اون!!!
- تو: باشه، پس همشو من خرج میکنما!
- من: نه، همش واسه من! تازه من که سرکار میرم دیگه بهم عیدی نمیدن!
- تو: باشه قبول عیدیای من واسه تو! عوضش تو هم ماله من!
- من: من که عیدی ندارم!
- تو: عیدیاتو نگفتم که خل و چل من، خودتو گفتم! میشی ماله من؟
- من: من؟ من فقط 1 چیزی ازم مونده، اونم خیلی وقته ماله تو هس!
- تو: چی؟
- من:دلم!!!
- تو: قول میدی؟
- من: مردونه ی مردونه!
...
از وقتی رفتی هنوزم سر قولم موندم!
لایک= مردونه ی مردونه...

شعرم
همهمه های پنهان توست...
"گل شب بوی"من!
می خواهم تو را؛
در "عطر شبانه ام" بشناسند.
محمد شمس لنگرودی

میگفتی برام راحت میمیری...
چه راحت برام مُردی و برای دیگری زنده شدی....

خورشیدراباور دارم حتی اگرنتابد
به عشق ایمان دارم حتی اگر ان را حس نکنم
به خداایمان دارم حتی اگر سکوت کرده باشد
تاخدا هست جایی برای ناامیدی نیست

دلم گرفته است نمیدانم چرا جدیدا حرفهایم به جای دهان از چشمهایم بیرون می اید

یادمان باشد
وقتی کسی رابه خودمان وابسته کردیم
دربرابرش مسئولیم...
دربابراشکهایش،
شکستن غرورش
لحظه های شکستنش درتنهایی ولحظه های بی قراریش...
واگریادمان برود...
درجایی دیگر سرنوشت یادمان خواهداورد

تنهایی یعنی گوشیتو بر داری یه اس ام اس عاشقانه بنویسی بعد که میخوای ارسالش کنی یادت میفته که دیگه اون رفته
بعد به جای شماره مخاطب خاص شماره خودتو بنویسی ارسالش کنی به خودت ...

روز اگــر زود گـذشـــت
و نچـيـــديــم گـل ســـرخ غــروب ;
رو نگيــريم از تـاريـــكي شـب ,
كـه سحـــر مـي رســد از راه ...
و درون چشمـــش اثــر صـبح ديـــگري مشـهــــود اســـت.
تـــويــي كـه ديـــگر نيـــسـتـــي . . . . ! ! ! ؟
تـــو را خـيــــلي وقــت اســــت به خـــدا سـپــــردم ...
اگـــر خـــواستــــي بـمــــــان ,
نخــــواستــي هــــم بـــــــرو...
دنيــــــا به تـــو تـعــــارف بــي جـا نـميــــــكند ...

میخواهم ادامه افکارم را بنویسم...
نميدانم چرا تا میخواهم بنویسم ، دستم فلج میشود...
قلمم را میدهم دست چپم...
آن هم فلج میشود...
اَه...
دستم چیز هایی میکشد...
بیشتر شبیه خط خطی است...

چه هزاره ِ دلگیری ست برای زندگی کردن ...
وقتی نوک انگشتانت , احساست رادر نمایشگری بی جان تایپ می کند ت انشان دهد.
"علیرضا بدیع فر"

دستم را خوب میخوانى
ولى
قلبم را فقط ورق میزنى..

هرکس را که دوست داشتم ازکنارم رفت
دیگردوستت ندارم.

سلامم به گرمای دستت ای دوست
دلم لحظه ای با دلت روبه روست
بگو عاشقی تا سلامت کنم
تمام دلم را بنامت کنم
(شهین محمدی)

زیــبــاتـریـن لـحـظـه ی تـمـاشـایِ بـرنـامـه ی تـلـویـزیـونـی..
یـا کـار کـردن بـا کـامـپـیـوتـر..
لـحـظـه ایِ کـه عـشـقـت مـیـاد و از پـشـتِ سـر عـیـنـکـنـت رو مـیـذاره رو چـشـمـات ..