تاریخ انتشار : اسفند 1391
من خسته شده ام
خسته ازاین جمله های سوالی/خسته ازاین سینه های خالی/خسته ازعشق های خیالی/خسته از دروغهای متوالی/من دوستت داشتم وچه میدانستم که بدینجامی رسم،جایی که همه چیزتقلبی از آب درمیاید/
من تنهاشده ام،تنهاتر از سرخ پوستی که سرزمینش رابه اتش کشیده اند وتمام قبیله اش راکشته اند
من ترسیده ام من تنهاشده ام.(شعر استادخوبم حبیب یزدانی)