دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

قابل توجه دوستی ک زده بود ماکروویو تو برنامه چه نقشی داره
باید بگم ماکروویو فرستنده هایی هستند که سیگنال هارو از محل تصویر برداری به گیرنده ها ارسال می کنن!!! بعـــــــــــــله

امروز ساعت12ظهر من هنوز خواب بودم دوستم تلفن زد مامانم جواب داد حال نداشتم حرف بزنم با صدای آروم به مامانم گفتم نگو خوابه بعداً خودم بهش زنگ میزنم.
مادر عزیزمم به این صورت به دوستم جواب داد:
سحرجان حمومه بیدار شد میگم بهت زنگ بزنهo-0

شب تولد منه*ببین کنارمن همه
امشب نگاه تو فقط*اینجا کنار من کمه
دورو برم شلوغ شده*انگار که هیچ کی نیست پیشم
دلم هواتو میکنه*چشام دوباره خیس میشن
چشامو باز میبندمو*شما رو خاموش میکنم
هرچی که بین ما گذشت*امشب فراموش میکنم
میگذره امشبم ولی*منکه ازت نمیگذرم
به گریه هام نگاه نکن*من از تو بی وفا ترم

يه دفه خيلي كوچيك بودم با يكي از اقوام يه جا رفتيم مهموني با صاحب خونه هم كلي رودربايستي داشتيم بچه فاميلمون يعني آبروي مامانش اينا را برد؛ ديالوگاش موقع پذيرايي : مامان ميوه هاشونو ! مامان بشقاباشونو! واي چه شيرينيايي! يعني آخر نديد بديد بازي(حالا خودشون وضشون خوب بودا بنده خداها!)
بچه فاميل:):):)(حالت نيش باز)
مامانش:(:(:(
ساير حضار:/

ایرانسلم دیگه ترکم کرد
اس ام اس داده اگه دلت نمی خواد دیگه باهات باشم
عدد ۲ را به ۵۰۰۵ ارسال کن :(

××××××××××××××× ویـــژه viki ×××××××××××××××
هـــرچــی ازش مـــی پــرســیـــدی در جــوابــتـــــ مــی گــفــت : آره
مــثـلـاً مــی گــفــتــی : مــنـو مــی شـنــاسـی؟ مــی گــفــت : آره
مــی گـفـتــی : ایــنـجـا خــوبــه بــرات ، راحـتـی ؟ مــی گـفــت : آره
مـــی گــفــتــی : خــوشــحــالی کــه ایــنــجــایـی؟ مــی گـفـت : آره
مــی گــفـتـی : مـی خــوای بـریــم بـیـرون یـه دوری بـزنـیـم ، دلــت واشــــه ؟
اونــوقــتـــ ، جــیــغ مــیــکـشــه و داد و فــریــاد مـــی کــنـه کـه نــه! نــه! نــه!
بــعــداً دلــیــلــش رو پــرســتــار آســایــشــگــاه بــهـتــ مــی گــه کــه :
« آخـــه ، بـــا هـــمـــیـــن بــهــونــه آوردنــش ، خــــانــه ی سـالـمـنـدان »
ایـــن ســـوال رو نـــبـــایـــد مـــی پــرســیــدی ! ! ! !
لــایــکـــ = بـــابــایــی ، مــامــانــی قــول مــیـــدم در بــدتــریــن شــرایــط هــم رو چــشــمــام بــذارمــتــون

خاله یکی ا دوستام مرده بود...بعد داییه زنگ زد خبر فوت اون مرحومو به خاهر زاده هاش بده بعد فک کنید...
-اره دیگه مریم خاله فوت کرد...
-چی شد که فوت شد؟
-نفس کشیدن یادش رفت..
-اخی بیچاره...
بعد 20 دقیقه تازه فهمیدن چی شده
ما یه همچین فامیلی داریم!!!

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم من و رفقا یکی از گربه های محلمون رو گرفیتم وبرای اینکه بهش پرواز یاد بدیم بدبخت رو از پشت بوم پرت کردیم پایین ینی ترکید روی زمین پهن شد مثل سفره ولی نمی دونم چرا بعد از چند ثانیه بلند شد رفت {بچه بودیم قصدمون خیر بود} مریض هم خودتی !!!!

اعتراف میکنم اون کفگیری که تو غذا بود و همه باهاش
غذا کشیدن رو من لیس زده بودم...
باور کنین من ...
خیلی وقت بود که فقط من و خدا اینو می دونستیم.
هوووف! خیلی کار سختی بود این اعتراف!

از اینکه فرزندانم درآینده چه والدین باحالی دارند واقعا بهشون غبطه می خورم
لایک = ما هم مث توییم

همینجا باید اعتراف کنم که توی محله ما یه دختر همسن خودم زندگی میکنه.
یه روز توی پارک محله جلوی دوستام خواستم برای دختره خودی نشون بدم.
سوار دوچرخه شدم،رفتم جلوش پیچ پلیسی بزنم که یهویی ترمز دوچرخه کار نکرد،محکم زدم زیرش،خداشاهده طوری رفت هوا که همونجا تو عمود محو شد.
یعنی چشمتون روز بد نبینه،کفشش رو در اورد با پاشنش همچین زد توی سرم که مغزم افتاد اومد توی حلقم !
(دوستام که کارشون از گاز زدن گذشته بود،داشتن آسفالتو مجویدن)

گولة سورةکةی دورة ولاتم...لة دوری تو یة پةشیو وماتم
توی نةسیمة کةی خوشیو نشاطم...بة چاو لیت دورم بة دل لةلاتم

معنی :
ای گل قرمزم که از وطن دوری...به خاطر دوری از توست که درهم ریخته و ساکتم
تویی نسیم شادی و نشاطم...با چشم ازت دورم با دل کنارتم

دختر عموم میگفت:
فانتزیم اینه واسم خاستگار میومد بعد من می گفتم:شما اومدید منو بگیرین؟
اونا هم می گفتن:بله!
بعد من می دویدم و داد می زدم:اگه می تونید منو بگیرید…اگه می تونید منو بگیرید…
بازی می کردیم کلی هم دور هم خوش می گذشت :))))))

فکر نکنم به اعتراف نياز داشته باشم چون هر چى ميشد مينداختن گردن من چه اعتراف مى کرديم چه نمى کرديم تقصير من بود!!!

رفته بودیم خونه ی مادربزرگم وبابام داشت با دخترعمم حرف میزد که بحثو کشوندن به اینکه مردم چرا بچه میارن.حالا باجواب بابام حال کنید:
خو عزیزم ما تنها هدفمون از بچه دار شدن اینه که مسخرش کنیم یه ذره دور هم بش بخندیم!
من:O__o
بابام:^_^
فک کنم بادلقک هم همینکارو میکنن درسته؟