دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نوشتم حرف دل تا تو بخوانی...
که چون دورم ز تو دردم بدانی....
به غیر از تو کسی را من ندارم...
تو را تا بی نهایت دوست دارم...

حكايت من حكايت كسي بود كه عاشق دريا بود و قايق نداشت.
دلباخته سفر بود اما همسفر نداشت.
حكايت كسي ك زجر كشيد اما ضجه نزد.
زخم داشت و نناليد.
بغض كرد اما اشك نريخت.
وفا دار بود ولي وفا نديد.
حكايت من حكايت كسي است كه پر از فرياد بود اما سكوت كرد تا همه صداها را بشنوند.

خدایاخیلی خستم...
داغونترازاونم که بخوام حکمت کاراتوبفهمم...
توکه همیشه حرف ازبزرگیت میزنن...
حکمت کاراتو باآرزوهای مادریه موازات بذار...
لایک:ینی میشه
لایک:صددرصد
توکل به تو

ب افتخاركسايي ك بااينكه ميدونن نميتونن ب عشقشون بزنگن بازم شمارشوپاك نميكنن

چه رسم مسخره ای دارن خارجیها که زانو میزنن خواستگاری میکنن.
مثل مرد پاشو خواستگاری کن، اگه هم گفت نه، همونجا یک چهار لیتری اسید بپاش تو صورتش
:| !!!!!!
موشکلیه ؟ :-|

متاسفانه هر کاسه آش رشته بالاخره تموم میشه ، هرچقدم که یواش بخورینش …
اینا سختیای زندگیه!!

نقل شده از همسایمون:
که یه روزی رفته بودم استخر...دیدم یه آقایی همینطور داره دور استخر راه میره
بهش گفتم قا بیا تو آب دیگه،چرااونجا قدم میزنی..
درکمال ناباوری جواب داد:داداش دکتر گفته برم استخر پیاده روی کنم:‏|‏
بنده حرفی ندارم فقط مدتیه از افق پست میذارم

♫☼***(محمدرضا)***☼♫

مـن بـا تـو فـهـمـیـدم تـو زنـدگـی
یـه چـیـزایـی رو نـبـایـد بـگـی
وقـتـی زیـاد گـفـتـم دوسِـت دارم
تـبـدیـل شـدم بـه روزمـرگـی
لایـک : صِـفـر

اعتـــــــــراف میکنم فقط ب امید روزی زنده م که مثه اردلان تمجید تاوان همه ی بدیهایی ک در حقم کرد و بده از پا بیفته بیاد جلوم غش کنه بگه: خل بانوووووووووووووو تو کمکم کنننننننننننن......
یعنی میشه؟

من: اگه نباشم دلت واسه چیم تنگ میشه؟؟؟
اون: واسه اسمت که رو گوشیم میوفته
..
..
چند شبه که اسمم دیگه رو گوشیش نمیوفته!!!!
یعنی دلش برام تنگ میشه!
به افتخار اونایی که درد رفتن و به جون خریدن که اسمشون رو گوشی بی معرفت ها و نمک نشناس ها نیفته..

اقا از اول فیلم مادرانه ما هی میگیم منظورشون از بازیگر نوجوان که تو تیترا گفته کیه؟؟؟نگو منظورشون ارسلانــــهههه!؟
فیلم ساختنشون تو حلقم،بچه دوم دبستانو تو فیلم کردن پیش دبستانی اون وقت تو تیترا میزنن نوجوان 

سلام. جای شما خالی، رفته بودیم ساری-بازار ماهی فروش ها برای خرید ماهی و به دلیل اینکه هیچ سر رشته ای هم از "ماهی" نداشتیم مادر بزرگ مون را هم با خودمون بردیم.
رسیدم دم یکی از مفازه ها، دیدید که "ماهی" ها رو زنده تو وان های کوچیک پر از آب رها کردند تا تازه بمونند،
حالا داشته باشید دیالوگ ماهی فروش و مادربزرگ بنده را:
ماهی فروش: بدو! بدو! ماهی تازه، فیل ماهی، سوروگا، کپور، سفید
مادر بزرگ ام: سلام،
ماهی فروش: سلام مادر من، بفرمائید چندتا از کدوم یکی؟
مادر بزرگ ام: این ماهی ها تازه اند؟
ماهی فروش: :O
ماهی قرمز توی تنگ: :/
ما: !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

دردادگاه عشق قسمم قلبم بود وكيلم دلم بود و حضار جمعي از عاشقان و دلسوختگان. قاضي نامم را بلند خواند وگناهم را دوست داشتن تو اعلام كردو سپس محكوم شدم به تنهايي ومرگ كنار چوبه دار ازمن خواستند تا اخرين خواسته ام را بگويم و من گفتم به تو بگويند دوستت دارم...

چند وقت پیش یکی از فامیلامون رفته بود مراسم خاک سپاری بعد هیچی چشمتون روز بعد نبینه اومد بگه غم آخرتون باشه گفت ........دفعه ی آخرتون باشه کلا مردم از خنده گریه میکردن

داداش .......شمانه بغلیتون ......نه شماهم نه بغلیتون .........آره داداش خودتو میگم !......این جوک مارو تایید بکن بریم اینا تاییدبکن نیستن. دستت دردنکنه