دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

زندگی باور آرزوهاست
من که آرزوی به تو رسیدن را باور دارم

یه بار امتحـــان داشتیــــم ســرٍ جلســه یه دختـــرٍ بود اعصابٍ هممونو گذاش تو فرغــــون هی استــادُ صدا میزد این سوالم جوابٍ آخرش نمیاد هر کاری میکنم! بغضم کـــرده بود, آقا همه داشتن برگــــه هاشونو میدادن دیگه منم میخواستم برگـــمو بدم جوابٍ سوال رو نوشتم رو یه برگه گذاشتم رو میزش( دلم سوخت واسش)!! آقا دیدم سکتــه ذوق شد واییییییییییییییییی مرســــــی آقایٍ شکیبـــا! بلـــند هاااااا!
آقا همه نیگــاها چرخید ! استاد گف از شمـــا بعیده شکیبــا!! یعنی نمیدونم چی جوری خودمو نیگه داشتم نرم یه کشیــده بزنم تو دهنش!! بــــــــــــــــی جنبه!!
اینا هیچـــی سیــریش شده بـــــــد!!
نکته کنکوری: مثٍ بچه آدم برگتونو بدین تریپ جوون مردیَــم بر نداریـــن!!

داشتم بدو بدو از پله ها پایین می رفتم که تو پاگرد پله دیدم"عاطفه خانوووم" دختر همسایه داره زور میزنه چمدون گنده رو ببره پایین.
گــفتم: کمک می خوای؟ گفت: ممنون!
چمدونو بلند کردم 70 کیلو بود!
کم نیاوردم و مثل قاطر 4طبقه رو دویدم تا پایین.
به پارکینگ که رسیدم دیدم یارو هنوز بالای پله ها واستاده و از لای نرده ها داره بهت زده نیگام میکنه.
گفتم می خووووای ببرم بیرون؟!
گفت: راستش داشتم می بردم بالا!!!
گفتم :اصــن به من چه عاطفه خانوووم خوودت بیا ببر
یه همچین پســر فداکاریم واسه همسایه هامون :)

ادم از حـــــرص ميخواد منفجر بشـــه :|
وقتى كنار خيابون واســتادى منتظر تاكــسى هستى
بگید خــووووب؟
بعـــد يه چند متر بالاتر از توام يه خانم واستاده اتفاقى اونم منتظر تاكسى هستش!!
اونوقت وقتى يه تاكسى مياد با دست اشاره ميكنى كه مستقيم ..
برا تو نگه نميداره ولى وقتى ميرسه به خانم همچين ترمز ميكنه انگار كه مامانشو شو ديده !!
از هـمــــه بدتر اينكه راننده موقع حركت از اينه عقب و نگاه ميكنه ( يعنى به تو )وبعد گازشو ميگيره ميره!!!
خــــدا هيچ كـسى رو بى ماشين نـكنه :(

آدم هایی که این جمله رو می شنون خوشبخت ترین آدم ها هستن:
"عیب نداره با هم درستش می کنیم .''
این جمله یعنی آخر هر چی دوستیه

می آیی ... می روی ... و فقط یک سلام ... و گاهی یک خداحافظی
نه ... این انصاف نیست ...
من و یک دنیا عشق .... تو و یک دنیا بی تفاوتی ...

تـــرم اول بودم…..
سر درس دستشويم گرفته بود.شدید
این استاد هم وحشتناک حساس رو بیرون رفتن و اینااا ..
گفتم استاد اجازه هست چند لحظه برم بیرون ….
گفت کجا میخوای بری …!؟
گفتم استاد همین دورو برام….زودی میام …..
گفت اگه دستشویی میخوای بری که هیچی…..ولی اگه رفتی بیرون و تلفن صحبت کردی دیگه خودت نیا تو کلاس…!!
گفتم چشم استاد …
بلاخره رفتم دستشویی و کارم و کردم…برگشتنی ۱۰ قدم مونده بود به کلاس دیدم گوشیم زنگ میخوره ….نگاه کردم دیدم دوست دخترمه :”> :X :”>
جواب دادم و شروع کردیم به صحبت کردن …
حالا منه خنگ حواسم نبود چسبیده به در کلاس دارم میحرفم….
یهو در کلاس باز شد…چشام افتاد تو چشای استاد …..قلبم داشت تند تند میزد ….
گفتم استاد یعنی برم واسه حذف؟!
برگشت گفت : آخه مرد حسابی ….اولش گفتی قربونت برم ، یه چیزی ……فدات بشم، یه چیزی…عشقه منی ، یه چیزی …دیگه اون آخر گفتی فـــــدای بنـد کــفشات دقیقا یعـــــنی چی آخه ..؟
هم کلاسیام =)))))))))))))))
من :(
خلاصه ترکوند ما رو این استادمون !

من همین حوالی توأم...
شاید کمی دورتر و تو در حوالی دلم !!!
باور کن نزدیکتر ...

الان زنگ زدم حال برادر زادمو بپرسم
میگه عمه جون عصر میای اتاقمو مرتب کنی گفتم: آخه عشقم من تا عصر سرکارم؛خب خستم
حالا امروز خودت مرتب کن دفعه بعد منم میام کمکت!باشه عشقه عمه؟
یهو گفت متاسفم برات با این عشق دروغکیت!!!! دلم شکست خدا جوابتو میده!!!!! (بووووووووق آزاد)
من:|
کلید سرار:)))))
من بعد از پخش کلید اسرار :((((((

دختر خالم اس داده :
میای با هم بریم بیرون واسم یه دستبند بخری؟!
اگه موافقی عدد 1 رو بفرست
اگه مخالفی عدد 4922361370092174416372195 رو بفرست

توی یه جمعی یه پیرمردی خواست سلامتی بده گفت : می خورم به سلامتی 2 بوسه !!
بعد همه خندیدن و هم همه شد و پرسیدن حالا بگو کدوم 2 بوسه ؟!!
گفت :
اولیش اون بوسه ای مادر از گونه بچه تازه متولد شده می بوسه و بچه نمی فهمه !
دومیش اون بوسه ای که بچه از گونه مادر فوت شدش می بوسه و مادرش متوجه نمیشه

خداوند برای هر چیزی که اجازه اتفاق افتادنش را میدهد دلیلی دارد..
ممکن است ما هرگز نتوانیم حکمتش را درک کنیم اما باید به اراده و خواست او اعتماد کنیم..

پســـرداییم عکسٍ دوس دخترشو نیشونٍ مــامـــان بزرگم داده میگه: ببیـــــــــــن چه نازهههههه!
مــامــان بزرگم: خــــاک بر ســــرت اینکه شبی راکُنــــــــــه!
فقط راکُــــــــــن:|||
مـــامـــان بزرگٍ داریــــــــــــم؟!

خداي مهربون!
عشق واقعي تويي..
نبود همه چيز رو ميشه تحمل كرد،اما نبود تو رو نميشه طاقت آورد. . ..

داداشـــمو میخواسـتم ببرمش شهـــربازی, بعد اومده تو ماشیــن! هوووووووووم بو ادکلـــن میادش!!
من: خو برا منه دیگـــه جـــوجــه!
ایــمان: نههههه بو ادکلـــن زنونس!
مـــن:|| خو مگه مــامــانو امــرو نبردم دانشگــاه؟! کلــه کدو!؟
ایــمان: نچ نچ نچ مــامـان 1و3شنبه میره ســرکــار درضمن ادکلــنٍ مــامــان بوش یه چیز دیگس!!
مــن: که چــــی الان؟؟؟؟؟؟؟؟؟!
ایـــمان: هیچی فقط بهشون رو نـــده, این بـــویی که میادش معلــومه جلــواَم نیشسته! نبینم بذاری بشینه پشتٍ رُل؟؟!!!
بخدا یه لحظه فک کردم یه مـــردٍ 30ساله داره حرف میزنه! درحالیکه 5سالشه فنچـــول!
خداییش اون روز طرفُ ندیده بودم!!
دهه 80 میفهمن آی بد میفهمــــــــــن!!!