دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

حسرت به دل موندیم ی کمربند ماشینو یه دستی با یه حرکت بکشیم ببندیم جاش

آقایون محترم انقد نگین دخترا خاستگار ندارن ترشیدن، خوب پول ندارین زن بگیرین چرا بهانه میارین مثلا خود من اگه پول داشتم 4 تا زن میگرفتم

كله پاچه دستي 40،000 تومن!!¡
مگه گوسفندامونم وارد ميكرديد؟؟¿

در كودكي در كدام بازي راهت ندادند؟؟!
كه امروز اين چنين تشنه ي بازي كردن با آدمهايي..!

به سلامتی فیل بزن لایکو نه بخاطر هیکلش ، فقط بخاطر کف پاهاش که صافه چون از سربازی معافه
D:

سلامتي مردای قدیم كه سختي مرد بودن رو با راحتي نامردي عوض نكردن!
بزن برای پسرای امروز،که راحتي نامردي رو با هیچی عوض نمیکنن...

خاستم از همین تریبون اعتراف کنم^ من وقتی بچه بودم هرجا میرفتم میگفتم من تو عروسی مامانو بابام بودم . بعدنا متوجه شدم اون مراسمی رو که فکر میکردم عروسیه بابامه ختنه سوری خودم بوده . الان آب شدم اینو اعتراف کردم .

تکون نخور پلک نزن
بهم نریزه ترکیب
یه خورده عاشقونه تر
آهان...
حالا بگو سیب...

به من رحم کن
من دلم نازکه
ب حدی ک با گریه عاشق شدم
تو هر جای دنیا بری شک نکن
باید بازبرگردی پیش خودم

تو گوشاتو بگیر محکم...
دارم من ازخودم میگم...
دارم با خودم از روزی...
ک عاشقت شدم میگم...

پرازتنهایم
ای کاش بودی
که داره زندگیم
از دست میره...

دختر خالم دانشگاه بوعلی قبول شده ؛کلی ام کلاس میذاره فقط باید ببینی
چند روز پیش دیدم داره درس میخونه بهش گفتم بذار یذره بگذره بعد شروع کن به خر زدن!!
کتابشو گرفتم نگاه کنم دیدم کتاب و جلد کرده
گفتم مگه دانشجو کتاب جلد میکنه آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یهو خالم با غرور گفت: آخه وقتی وکیل بشه این کتابا لازمش میشه!!!!!!!!!
منم با مغز رفتم توی لوله بخاری!!
آخه خاله جان کتاب اندیشه1 به درد کدوم وکیلی خورده؟؟؟؟

ﻣﺮد ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺣﻖ ات ﻓﻘﻂ در دل ﻧﮕﻬﺪاﺷﺘﻦ اﺳﺖ...
ﻣﺮد ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ از دور ﻧﻤﺎی ﮐﻮﻫﯽ را داری , ﻣﻐﺮور و ﻏﻤﮕﯿﻦ و ﺗﻨﻬﺎ...
ﻣﺮد ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺷﺐ ﮐﻪ دﻟﺖ ﺑﮕﯿﺮد ﯾﮏ ﻧﺦ ﺳﯿﮕﺎر روﺷﻦ ﻣﯿﮑﻨﯽ و ﺧﻮدت را ﭘﺸﺖ دودش ﭘﻨﻬﺎن ﻣﯿﮑﻨﯽ...

وقتی معلم نداشتیم و سر کلاس می موندیم،انقد بچه های گلی بودیم میشستیم اسم فامیل بازی کنیم.
از وسط دفتر هی برگه میکندیم به تعداد.. یعنی دفتر 100برگ میشد 80برگ.
خلاصه اگه حواسمون پرت میشد برگه های آخر به مشقات می رسید..
حالا بشین دوباره با چسب بچسبونش.! بازی هم تعطیل.. فرداشم باید به معلم جواب پس میدادی که چرا چسب خورده.. دست خطط رو تطابق میدادی تا باور کنه خودت نوشته بودی... :)

ییکی از دوستام از جو دوچرخه سواری رسیده به ماشین سواری.
رفته آموزشگاه ثبت نام کرده گواهینامشو بگیره.
یعنی یه جور تیپ می زنه انگار دانشگاه شریف میره.. به نظر شما یه عقده ی ساده ی دانشگاه رفتنه یا موضوع خیلی حاده ببرمش پیش روانپزشک؟؟؟!!!!